خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: خودش گفته بود: «این اعتقاد از جوانی در من وجود داشته و با من بوده و آن تأسف بر علوم اسلامی است. در واقع این یک سرمایه ذهنی و فکری من بوده که مسلمانان و به خصوص ایرانیان مسلمان از نظر علوم خیلی مظلوم واقع شدند. هیچ قومی به اندازه اینها میراث فرهنگی ندارد و میراث فرهنگی آنها در کتابهای خطیشان نهفته است، اما متأسفانه قوم اسلامی و ایرانی در دنیا به دانش شناخته نیستند. وقتی به قرون گذشته برمیگردیم، قرن چهار و پنج و از جهاتی تا قرن هفتم هجری میبینیم که علوم مختلفی چون ریاضی، پزشکی و دیگر رشتههای مختلف علمی درخشش داشتهاند، فقه و اصول که جای خود را دارد…
در دنیای تاریخ علم، نسبت به علوم ایرانی و اسلامی خیلی ناسپاسی شده است. من فکر میکنم وظیفه ما این است که زنده کنیم و زنده کردن به معنای آن نیست که مثلاً کتاب قانون ابن سینا را بگیریم و روی آن عمل کنیم، بلکه به معنای احیا نام این علوم به عنوان علوم اسلامی و ایرانی و به عنوان سابقه فرهنگی این قوم است. شناسایی این علوم برای شناخت ملت ایران و مسلمان از خودشان خیلی مؤثر است تا بدانند که سابقه فرهنگیشان چه بوده است.»
این سخنان از عبدالحسین حائری (۱۳۰۶–۱۳۹۴) کتاب شناس، فهرست نگار و نسخه پژوه برجسته ایرانی بود.
پسری که در سال ۱۳۰۶ در خانه میرزا احمد به دنیا آمد را عبدالحسین نامیدند، نوزادی که از هر دو طرف حائری بود. پدرش آقا میرزا احمد حائری _از علمای روزگار که از عراق به ایران آمده بودند_ و پدربزرگش (پدر مادرش) آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم بود. عبدالحسین هم در قم به دنیا آمد و از کودکی قرآن و اصول عربی را فراگرفت. سپس تا ۱۹ سالگی نزد داییاش آیت الله مرتضی حائری و اساتید بزرگی مانند آیات محمد صدوقی و سیدمحمدرضا گلپایگانی علوم دینی و فقه و اصول خواند، و بعد از محضر چون مرحومین خوانساری، صدرالدین صدر، حجت و طباطبایی بروجردی بهرهمند شد و ۲۴ ساله بود که به درجه اجتهاد رسید.
بیرون آمدن از کسوت روحانیت و مهاجرت به تهران
حائری در آغاز دهه ۳۰ تصمیم گرفت از لباس روحانیت بیرون بیاید و به تهران آمد. ابتدا در بازار کاری پیدا کرد ولی وقتی با تقی تفضلی معاون وقت کتابخانه مجلس آشنا شد، به دعوت او برای بازدید از کتابخانه مجلس و مشاهده نسخههای خطی رفت. با حضور او مهر و موم این بخش از کتابخانه باز شد و کار به او _که فردی امانتدار بود_ سپرده شد؛ از همان وقت _سال ۱۳۳۱_ مشغول به شناسایی نسخهها و فهرست برداری شد.
حائری صاحب نظریه «بازنویسی تاریخ علم بر اساس بازنویسی فهارس نسخ خطی» است، که بعضی به غلط برای آن جایزهای جهانی متصور شده اند. تکرار و تکثیر این جایزه، گویی شوخی روزگار است برای کسی که معتقد بود: اگر فهرست نویسی درست و دقیق انجام نشود، یک اشتباه بارها تکثیر خواهد شد در سال ۱۳۴۳، پس از تأسیس اداره بررسی و تحقیق در کتابخانه مجلس، مسئولیت این اداره هم به او واگذار شد. با تلاشهای حائری بود که امور تحقیقاتی و نسخهشناسی پیشرفت قابل ملاحظهای کرد. ده سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۴، ریاست کتابخانه مجلس را بر عهده گرفت و توانست با مدیریت مؤثر خود، سطح خدمات این نهاد را ارتقا دهد. او بیش از نیم قرن در کتابخانه مجلس کار کرد و ۲۰ سال رئیس این کتابخانه مهم کشور بود.
حائری در سال ۱۳۶۸ به عضویت هیأت امنای کتابخانههای عمومی کشور درآمد و تلاشهای قابل توجهی برای توسعه و بهبود وضعیت کتابخانهها انجام داد. او همچنین هفده سال عضو هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا بود و بر چاپ چند جلد از آن نظارت داشت. از جمله خدمات علمی دیگر او میتوان به تصحیح و تحشیه کتب، فهرستنگاری نسخ خطی و تدوین دهها فهرست تخصصی اشاره کرد.
درِ اتاق این استاد فروتن _یا آنطور که احمد مسجد جامعی میگوید فقیه کتابدار_ هیچ وقت بسته نبود و حاجب و دربان نداشت؛ چه آن وقت که رئیس کتابخانه بود و چه بعد از آن. معاشرانی مثل مرتضی مطهری و محیط طباطبایی و… مراجعان و همراهان و شاگردان میتوانستند به دیدارش بروند. او طی بیش از ۶۰ سال، دانش و یافتههای خود را به هر کس که جویا بود، پیشکش میکرد، بدون اینکه نگاه کند پیر است یا جوان، صاحب مقام و منصب است یا عامی، فقیر است یا ثروتمند. بیشتر عمرش را در کتابخانه بود، فقط یکی دو روز اول عید نوروز را تعطیل میکرد و دیگر روزهای تعطیلات نوروز را به کتابخانه میآمد. این شیوه زندگی در تمام این سالها، تعهد و علاقهاش به ارتقای فرهنگ مطالعه و حفظ میراث مکتوب و نسخههای خطی کشور را نشان میداد.
نظریه بازنویسی تاریخ علم بر اساس بازنویسی فهارس نسخ خطی
حائری صاحب نظریه «بازنویسی تاریخ علم بر اساس بازنویسی فهارس نسخ خطی» است، که بعضی به غلط برای آن جایزهای جهانی متصور شده اند. نظریه عبدالحسین حائری در ایفلای سال ۲۰۰۴ در آرژانتین توسط احسان الله شکراللهی با عنوان «بازنویسی تاریخ علم، تاریخ ادبیات، تاریخ هنر و تاریخ فنون بر اساس فهرست نویسی دقیق و درست نسخ خطی» مطرح شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. تکرار و تکثیر این جایزه، گویی شوخی روزگار است برای کسی که معتقد بود: اگر فهرستنویسی درست و دقیق انجام نشود، یک اشتباه بارها تکثیر خواهد شد.
او این نظریه را بر پایه اهمیت و نقش نسخ خطی در بازشناسی تاریخ علم و تمدن اسلامی مطرح کرد؛ چون معتقد بود که بسیاری از کتابهای تاریخ علم که تا الآن نوشته شدهاند ناقص و غیر دقیقاند. بنابراین راه بازسازی دقیقتر تاریخ علم، مطالعه و بازنویسی دقیق و همهجانبه فهرستهای نسخ خطی است. به همین دلیل او تأکید ویژهای به جمعآوری و فهرستنویسی دقیق نسخ خطی میکرد، به طوری که فهرستها نه صرفاً عناوین کتابها، بلکه شامل معرفی کامل نسخهها، مؤلفان، ویژگیهای متون و نکات علمی و تاریخی باشند. این فهرستها باید شناسنامهای جاودان از میراث دینی، علمی، عرفانی و هنری کتابهای خطی باشند.
حائری سبک خاص و بسیار دقیق خود را در فهرست نویسی پایه گذاری کرد که ابعاد مختلف کتاب شامل متن، حواشی، جلد، نشانهها و سایر ویژگیها را در نظر میگرفت. طبق این روش فهرستها مرجعی بیهمتا میشدند که بسیاری از ناشناختهها و نکات عمیق نسخهها را آشکار میکردند.
به این ترتیب بود که او ادبیات نسخه پژوهی را به صورت علمی، ساختارمند و سیستماتیک به جلو برد و مدلی ارائه داد که دیگر نسخهشناسان و پژوهشگران ایران و جهان به آن توجه کردند و از آن تأثیر پذیرفتند. از سوی دیگر، این نظریه به بازنویسی و اصلاح تاریخ علم مسلمانان و ایرانیان کمک کرد؛ او معتقد بود با این نگاه میتوان حلقههای مفقوده و مجهولات تاریخ علم را پیدا و روشن کرد و این تاریخ را با اتکا به منابع اصلی و معتبر بازسازی نمود.
او برای نسخهپژوهان راهنمایی عملی تنظیم کرد که چگونه نسخهها را با بررسی اختلافات نسخهای، اعتبارسنجی، رعایت صحت متن و مستندسازی دقیق تصحیح و چاپ کنند و کار فهرستنویسی را به گونهای انجام دهند که در خدمت بازنویسی تاریخ علم باشد. آثار و مقالههای بسیاری که حائری منتشر کرد، نمونههای موفق این رویکرد و اثبات میزان موفقیت نظریهاش بود، از جمله کتاب «سفینه تبریز» که نمونهای از پژوهش در آثار خطی و معرفت تمدنی است.
اهمیت فهرست نگاری از منظر حائری
حائری در باب تاریخ علم در نسخ خطی، نوشته است: «کار فهرست نگاری، کتاب شناسی و نسخه شناسی کتابهای خطی؛ این بزرگترین منابع و اسناد میراث فرهنگ و تمدن اسلامی؛ از خط و هدف اصلی خویش کنار مانده، در قالب وظیفهای خشک و شغلی از مشاغل برای تأمین زندگی در آمده است. به دور از محتوی و روح واقعی و بدون حصول نتیجه اصلی و اساسی. اگر به این نکته توجه کنیم، که بزرگترین عامل عقب ماندگی مسلمانان و این احساس نیاز مبرم عملی که در خویش به دیگران- به غرب پیشرفته- احساس میکنند، همانا این از خود فراموشی است که گریبانگیر آنان شده و علت اساسی آن هم نا آگاهی و بیخبری ایشان از میراث عظیم فکری بیمانند خویش و از آثار و افکار پیشرفته و کوششهای درخشان دانشمندان مسلمان قرنهای گذشته است، که این اعتقاد ناآگاهانه را در اذهان عامه مردم ممالک اسلامی بهوجود آورده، که خبرها همه در غرب است، و در شرقِ مسلمان خبری نیست. و اگر ملاحظه میکنیم بیشتر افراد مردم ما که ممکن است، چند نام از مخترعان و مکتشفان و نوآوران را به یاد داشته باشند، در میان نامهایی که به یاد دارند نام اسلامی یا هیچ نیست و یا بسیار اندک و ناشیانه است. در نتیجه به اهمیت، اولویت و لزوم آشنایی وسیع و دقیق عموم مسلمانان با آثار و افکار دانشمندان مسلمان و خدمات ارزندهای که قرنها پیش از دیگر ملل به پیشرفت فرهنگ و تمدن بشری انجام دادهاند، و آگاهی تمام طبقات خاصه دانش آموزان و دانشجویان با سیر حقیقی تاریخ علوم و نیز به اهمیت و حساسیت نقش کارشناسان کتاب شناس که در واقع پایه ریزان تاریخ و سیر علوماند، پی میبریم.»
جلال الدین همائی درباره مقالهای از حائری که سال ۱۳۵۰ در مجله وحید به چاپ رسیده بوده مینویسد: «شرح حالی که حضرت فاضل محقق معاصر آقای عبدالحسین حائری- دام توفیقه و فضله العالی –از استاد دانشمند بزرگوار، حکیم عالم ریاضی و خطاط و رسام هنرمند نامدار عهد قاجار، میرزا محمد علی حسینی اصفهانی..... نوشتهاند و در مجله وحید درج شده از هر حیث به ویژه از جهت فهرست مولفات و بیان موضوع تألیف و تجزیه و تحلیل مسائل کتاب با نقل نمونه مطالب پارهای از آنها..... به حدی مستدل و پرفایده و جامع الاطراف بود که جایی برای خودنمایی حرفگیران باقی نگذاشت؛ و مخصوصاً برای این حقیر که از دیرباز عمری در رنج تألیف و تتبع تاریخ و تراجم رجال اصفهان گذرانده و سالیان دراز با این کار عشق ورزیدهام، مبحثی بسیار شیرین و دلکش بود. و با اینکه از حدود پنجاه سال پیش در دوران تحصیل طلبگی، نام و ترجمه حال مختصر آن بزرگ عالم محقق را که از جهت تضلع و براعت و احاطه در فنون ریاضی به حق و شایستگی او را تالی و ثانی ملأ عبدالعلی بیرجندی متوفای ۹۳۴ هجری میتوان شمرد، با تعریف و تمجید و تعظیم فراوان از اساتید فلسفه و ریاضی شنیده و با مولفات او آشنا شده بودم، باز در خلال مندرجات مقاله آقای حائری- سلمه الله تعالی- نکات و دقایقی بود که برای این حقیر مورد استفاده قرار گرفت. امید است که دامن این قبیل افادات و تحقیقات را از دست ندهند، خاصه با همان روش و شیوه متقن پسندیده عالمانه که بحمد الله از غوغای فضل فروشی و مرض رعونت و خود پسندی جاهلان عالم نما مبرا و پیراسته است…» شیوه کار و دقت عبدالحسین حائری همواره مورد تحسین بزرگان و اهل فضل بود.
خاموشی چراغ عمر فقیه کتابدار
عبدالحسین حائری از نظر شخصیتی و علمی تأثیر عمیق و ماندگاری بر نسلهای بعد گذاشت. او با داشتن کثرت علم، دقت نظر و قوه فکر بالا، و تسلط بر مباحث علوم دینی و کتاب شناسی، توانست بسیاری از نکات ناگفته در حوزه نسخهپژوهی و کتاب شناسی را کشف کند و به بهترین نحو معرفی نماید. حساسیت خاص و عدم فدا کردن کیفیت به خاطر کمیت، از ویژگیهای منحصر به فرد او بود که باعث ماندگاری آثارش شد.
از نظر شخصیتی هم او انسانی با اخلاق بسیار خوش، مدیریت پاکیزه و حسن رفتار بود که توانست جامعه علمی را به خوبی اداره کند. روش آموزشی و برخوردش با شاگردان و همکاران، موجب تربیت نسلهای جوانی شد که به فعالیتهای علمی و فرهنگی ادامه دادند. همچنین به عنوان یک عالم دین، تأکید داشت که نجات روح و جان انسانها بسیار مهمتر از نجات جسم است و به این دلیل تربیت عالمان دین و انتقال فرهنگ برایش اولویت داشت. این نگاه باعث شد که شخصیت او برای شاگردان و همکارانش الگو و سرمشقی باشد و هرکدام دریافتها و آموزههایی ارزشمند از همنشینی با او داشته باشند.
سرانجام عبدالحسین حائری در اول شهریور ۱۳۹۴ در تهران چشم از جهان فروبست و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.