زندگی نامه امام حسن مجتبی از تولد تا شهادت

افکار نیوز شنبه 01 شهریور 1404 - 10:36
برای اطلاع از زندگی نامه امام حسن مجتبی از تولد تا شهادت مطلب زیر را مطالعه کنید.

نام : حسن

لقب: مجتبی

کنیه : ابو محمد

نام پدر : علی

نام مادر : فاطمه

تاریخ ولادت : نیمه ماه مبارک رمضان سال ۳ هجری

محل ولادت : مدینه طیبه

مدت امامت : ۱۰ سال

مدت عمر : ۴۷-۴۸ سال

علت شهادت : تحریک معاویه وزهر جعده

نام قاتل : جعده دختر اشعث

محل دفن : بقیع

ولادت

​ امام حسن (علیه السلام) در شب نیمه ماه رمضان سال سوّم هجرت در مدینه تولد یافت . وى نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) عنایت کرد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بلافاصله پس از ولادتش، او را گرفت و در گوش راستش ‍ اذان و در گوش چپش اقامه گفت . سپس براى او گوسفندى قربانى کرد، سرش را تراشید و هموزن موى سرش - که یک درم و چیزى افزون بود - نقره به مستمندان داد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد تا سرش را عطرآگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هموزن موى سر نوزاد سنت شد. این نوزاد را حسن نام داد و این نام در جاهلیت سابقه نداشت . کنیه او را ابومحمّد نهاد و این تنها کنیه اوست.

القاب امام

​ لقب هاى او: سبط، سید، زکى ، تقی، حجت، برّ، امین، زاهد، طیب و مجتبى است که از همه معروفتر (مجتبى) مى باشد.

همسران

​ 1. ام بشیر بنت ابى مسعود. 2. خوله بنت منظور. 3. ام اسحاق بنت طلحه. 4. سلمى بنت امرء القیس. 5. جعده بنت اشعث. 6. ام کلثوم بنت فضل بن عباس. 7. هند بنت عبدالرحمن بن ابى بکر.

فرزندان

​پسران: 1. زید. 2. حسن مثنى. 3. عمر. 4. قاسم. 5. عبدالله. 6. عبدالرحمن. 7. ابوبکر. 8. حسین اثرم. 9. طلحه. دختران: 1. ام حسن. 2. ام حسین. 3. فاطمه. 4. ام سلمه. 5. ام عبداللّه. 6. رقیه. برخى مورخان تعداد فرزندان امام حسن (ع) را بیش از این مى‌دانند؛ اما همگى اتفاق دارند که نسل آن حضرت، تنها از طریق حسن مثنى و زید ادامه یافته است. از میان فرزندان امام حسن (ع) چهار تن در سرزمین کربلا، در رکاب عمویشان، امام حسین(ع) به شهادت رسیده و یکى از آنان (حسن مثنى) نیز در آن معرکه به شدت زخمى شد و سپس بهبودى یافت. 

اصحاب و یاران

​1. ابراهیم بن مالک اشتر.

2. عبداللّه بن عباس.

3. ابو ثمامه صیداوى.

4. جابر بن عبدالله انصارى.

5. جاریة بن قدامه.

6. جبلة بن على شیبانى.

7. حبیب بن مظاهر اسدى.

8. حذیفة بن اسید غفارى.

9. رفاعة بن شداد.

10. سعید بن قیس همدانى.

11. قیس بن سعد انصارى.

12. سعید بن مسعود ثقفى.

13. سلیم بن قیس هلالى.

14. صعصعة بن صوحان عبدى.

15. عامر بن واثله کنانى.

16. عمر بن ابى سلمه.

17. کمیل بن زیاد نخعى.

18. ابو مخنف، لوط بن یحیى.

19. مسیّب بن نجبه فزارى.

20. میثم بن یحیى تمّار.

21. سعد بن مسعود ثقفى.

رویدادهاى مهم

​1. از دست دادن جدّش، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، در سال یازدهم هجرى.

2. فشارهاى روانى مخالفان بر پدر و مادرش، پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم).

3. از دست دادن مادر خود، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، در سال یازدهم هجرى.

4. حضور در برخى از جنگ‌هاى مسلمانان علیه مشرکان، در عصر خلیفه دوم و خلیفه سوم.

5. ایجاد مهمان‌پذیر (مضیف) براى پذیرایى از مهمانان و مستمندان.

6. آبرسانى به خلیفه سوم، عثمان بن عفّان (که در محاصره انقلابیون مسلمان قرار داشت).

7. همراهى با پدرش، حضرت على (علیه السلام)، در تصدىِ خلافت اسلامى، پس از کشته شدن عثمان بن عفّان به دست انقلابیون.

8. فرماندهىِ لشکر در جنگ‌هاى جمل، صفین و نهروان، در رکاب حضرت على (علیه السلام).

9. از دست دادن پدرش، حضرت على (علیه السلام)، در 21 رمضان سال 40 هجرى.

10. تصدىِ غسل، نماز و دفن پیکر امام على (علیه السلام) و پنهان نمودن قبرش از چشم مردم.

11. بیعت مردم با امام حسن (علیه السلام) در مسجد کوفه، پس از شهادت امیرالمؤمنین، على (علیه السلام).

12. تصدىِ خلافت اسلامى، در 21 رمضان سال 40 هجرى.

13. مکاتبات و ارسال پیام‌ها میان امام حسن (علیه السلام) و معاویه.

14. اعدام شدن دو جاسوس معاویه، در کوفه و بصره به فرمان امام حسن (علیه السلام).

15. اعلان جنگ معاویه علیه امام‌حسن(علیه السلام) و حرکت لشکریان شام به سوى کوفه.

16. اعلان آماده‌باش سپاهیان امام حسن (علیه السلام) و تهیه مقدمات جنگ در شهرها.

17. خیانت برخى از فرماندهان سپاه امام حسن (علیه السلام) و پیوستن به سپاه معاویه.

18. زخمى شدن امام حسن مجتبى (علیه السلام) در ساباط مدائن به دست جراح بن سنان (یکى از منافقان فرقه خوارج).

19. افزایش توان نظامى و روحى سپاه معاویه و کاهش تدریجىِ سپاهیان امام‌حسن(علیه السلام).

20. پذیرش صلح تحمیلى با معاویه و واگذارى خلافت اسلامى به وى در جمادى الاوّل (یا ربیع الأول) سال 41 هجرى.

21. تعهد معاویه بر مفاد صلحنامه امام حسن (علیه السلام) و نقض آن، پس از سیطره کامل بر شهرهاى اسلامى.

22. بازگشت امام حسن (علیه السلام) و خاندان امیرالمؤمنین (علیه السلام) از کوفه به مدینه مشرفه.

23. دسیسه معاویه در بیعت گرفتن از مردم براى ولایت عهدىِ فرزندش، یزید و واهمه او از امام حسن (علیه السلام).

24. تحریک و فریب جعده بنت اشعث کندى، همسر امام حسن (علیه السلام)، توسط معاویه براى کشتن امام حسن (علیه السلام) به طور پنهانى.

25. مسمومیت امام حسن (علیه السلام) به دست همسرش، جعده بنت اشعث کندى و شهادت آن حضرت پس از چهل روز بیمارى، در 28 صفر سال پنجاه هجرى، در مدینه مشرفه.

26. ممانعت عایشه، همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، مروان و هواداران بنى‌امیّه از دفن پیکر امام حسن (علیه السلام) در کنار مرقد مطهر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم).

27. دفن امام حسن(علیه السلام) درقبرستان بقیع، در جوار مرقد جده‌اش، فاطمه بنت‌اسد(س)

وصیت امام على (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام)

​ امـام حـسـن (عـلیـه السـلام ) وصـىّ پـدرش امـیـرمـؤ منان بر خاندان و فرزندان و اصحاب پـدرش بـود و عـلى (عـلیـه السـلام ) بـه او وصیّت کرد که در آنچه وقف کرده و صدقه قرارداده نظارت کند و براى این موضوع ، ((عهدنامه اى )) نوشت که مشهور است.و وصـیت او به امام حسن (علیه السلام ) بیانگر نشانه ها و ارکان دین و چشمه هاى حکمت و بـرنـامـه هـاى اخـلاقـى اسـت و بـیـشـتـر دانـشـمـنـدان بـزرگ ، ایـن وصـیـّت را نـقـل کـرده انـد و بـسـیـارى از فـقـها و اندیشمندان در جهت دین و دنیاى خود از دستورهاى آن وصیّت ، بهره مند شده اند.

سخنرانى امام حسن (علیه السلام) بعد از شهادت پدر

​ هـنـگـامـى که امیرمؤ منان على (علیه السلام ) از دنیا رفت ، امام حسن (علیه السلام ) براى مردم خطبه خواند و حق خود (یعنى حقوق رهبرى ) را براى مردم بیان کرد، یاران پدرش با آن حضرت بیعت کردند، بر این اساس که هرکه با او مى جنگد، بجنگند و با هر که با او در صلح هست ، در صلح باشند.

زهد امام حسن (علیه السلام)

​ نویسندگان تراجم به اتفاق گفته اند: حسن بن علی (علیه السلام) پس از جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و پدر گرامی اش علی بن ابیطالب (علیه السلام) از همه مردم زاهدتر بودند. شخصی به نام مُدْرِک بن زیاد می گوید: روزی در یکی از باغ های ابن عباس بودیم. غذای مناسبی آوردند. امام حسن (علیه السلام) دستور دادند که کارگران و خدمت گزاران را جمع کنند و آن غذای خوب را به آنها بدهند. مُدرِک می گوید: خود امام حسن (علیه السلام) لب به آن غذا نزدند و خود مشغول خوردن نان با قدری نمک شدند. وقتی به آن حضرت گفته شد شما خود چرا از آن غذای خوب میل نمی کنید، در جواب فرمودند: اِنّ ذاک الطَّعام احبُّ عندی، این خوراک را بیشتر دوست دارم.

گذشت امام حسن (علیه السلام)

​ روزی امام حسن مجتبی (علیه السلام) از راهی عبور می کردند. مردی از اهل شام با آن حضرت روبرو شد و بدون مقدمه شروع به ناسزا گفتن نسبت به امام (علیه السلام) کرد. حضرت امام حسن (علیه السلام) هیچ عکس العملی نشان نداد. وقتی آن مرد از ناسزا گفتن باز ایستاد، امام (علیه السلام) به او نزدیک تر شده، با تبسم به او سلام کردند. آن گاه فرمودند: «اگر اجازه بدهید حاضرم به شما کمک کنم. اگر چیزی لازم داری آن را برایت فراهم کنم یا اگر راه را گم کرده ای آن را به تو نشان دهم و اگر گرسنه ای ترا سیر کنم. اگر فقیری بی نیازت سازم. به هرحال اگر حاجتمندی حاضرم در برآوردن حاجت تو بکوشم». چون مرد شامی این رفتار را از امام حسن (علیه السلام) دید، ناگهان به گریه افتاد و گفت: اَشْهَدُ انَّکَ خَلِیفُة اللّهِ فی ارضِهِ؛ گواهی می دهم که تو خلیفه خدا در روی زمین هستی.

احسان امام حسن (علیه السلام)

​ مردی خدمت امام حسن (علیه السلام) آمد و عرض کرد ای فرزند امیرالمؤمنین (علیه السلام) به حقِ آن خدایی که نعمت بسیار بر شما کرامت فرموده است تو را قسم می دهم که به فریاد من برسی و مرا از دشمنی که حرمت پیران را نگه نمی دارد و به کودکان و نوجوانان رحم نمی کند، نجات دهی. امام (علیه السلام) پرسید دشمن تو کیست تا از او دادخواهی کنم. آن مرد گفت: فقر است. امام (علیه السلام) به خادم خود دستور داد: «هرچه ثروت در نزد تو هست به او بده». او پنج هزار درهم حاضر کرد و به او داد. امام (علیه السلام) رو به مرد فقیر کرد و گفت: تو را به خداوند متعال قسم می دهم که هروقت این دشمن بر تو رو آورد شکایتش را نزد من بیاور تا از تو دفع شر کنم.

جریان دردناک شهادت امام حسن (علیه السلام )

​ از جـمـله روایـاتـى کـه پـیـرامـون عـلّت شـهـادت امـام حـسـن (عـلیـه السـلام ) نـقـل شـده از مـغـیـره اسـت کـه گـفـت : وقـتـى کـه ده سـال از خـلافـت معاویه گذشت و تصمیم گرفت تا براى جانشینى پسرش یزید از مردم بـیـعـت بـگـیرد، براى ((جُعْدَه )) دختر اشعث بن قیس (سردسته منافقان ) پیام فرستاد که اگـر حـسـن (عـلیـه السلام ) را مسموم کنى ، من تو را به همسرى پسرم یزید درمى آورم و صدهزار درهم نیز براى او فرستاد. جُعْده ، امام حسن (علیه السلام ) را مسموم کرد. معاویه آن مبلغ پول را به او بخشید، ولى او را همسر یزید نکرد، بعدا مردى از خاندان طلحه با او ازدواج کـرد و او داراى فـرزنـدانـى از جـعـده شـد، وقـتـى که بین آن فرزندان و سایر قـبـایـل قـریـش درگـیـرى لفـظـى مـى شـد، فـرزنـدان جـعـده را سرزنش مى کردند و مى گفتند: یا بَنى مُسِمَّةِ اْلاَزْواجِ! اى پسران زنى که خوراننده زهر به شوهرانش بود.!

وصیت امام حسن (علیه السلام)

​ عـبـداللّه بـن ابـراهـیـم مـخـارقـى )) نـقـل مـى کـنـد: وقتى که امام حسن (علیه السلام) در حـال احـتـضـار بـود، امـام حـسـیـن (عـلیـه السـلام ) را طـلبـیـد و بـه حـسین (علیه السلام ) فرمود: برادرم ! هنگام فراق است ، من به خداى خود مى پیوندم ، مرا با زهر مسموم نموده اند و جگرم در طشت افتاده است ، من آن کس را که به من زهر داد، به خوبى مى شناسم و مى دانم که این زهر توسّط چه کسى فرستاده شد، در پیشگاه خداوند، خودم با او محاکمه مى کـنـم ، تـو را بـه حـقـّى کـه بـر گردنت دارم سوگند مى دهم که مبادا در این باره سخنى بـگـویـى ، در انـتـظار آنچه خداوند برایم پدید مى آورد، باش ، وقتى که از دینا رفتم چـشـمـم را بـپـوشـان و مـرا غـسـل بـده و کـفـن کـن و بـر تـابـوتـم بـگذار و کنار قبر جدّم رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم) ببر، تا با او تجدید دیدار کنم ، سپس مرا کـنـار قـبـر جدّه ام فاطمه (بنت اسد) ببر و در همانجا به خاک بسپار، اى پسر مادرم ! به زودى بـدانـى کـه مـردم گـمـان مـى کـنـنـد تـو مـى خـواهـى جـنـازه ام را در کـنـار قـبـر رسـول خـدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) دفن کنى ، مى کوشند تا جلوگیرى کنند، تو را به خدا سوگند مى دهم مبادا به خاطر من به اندازه شیشه حجامتى ، خون ریخته شود سـپس درباره خانواده و فرزندان و آنچه از او باقى مانده سفارش کرد و امام حسین ( علیه السلام) را بر آنان وصى قرار داد و همچنین او را بر آنچه پدرش امیرمؤ منان على ( علیه السـلام ) وصـیـّت کـرده بـود، وصـى خـود کـرد و شـایستگى امام حسین (علیه السلام ) را بـراى خـلافـت بـیان نمود و شیعیانش را به جانشینى آن حضرت راهنمایى کرد و به آنان فرمود: بعد از من حسین (علیه السلام ) نشانه اسلام و یادگار پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) ) است.

اشعار امام حسین (علیهالسلام) در سوگ برادر

​ وقتی از دفن جنازه امام حسن (علیه السلام) در کنار مرقد جد بزرگوارش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) جلوگیری کردند، امام حسین (علیه السلام) دستور دادند جنازه را به بقیع منتقل کردند و آن را در کنار قبر جده اش فاطمه بنت اسد در خاک نهادند. طبق روایت ابن شهر آشوب وقتی امام حسین (علیه السلام) از دفن جنازه برادر فارغ شد اشعاری به این مضمون در سوگ برادر بر زبان جاری فرمودند: «حالا که بدن مطهّر تو را با دست خود کفن کرده، در قبر گذاشتم از این بعد چگونه می توانم شاد باشم و خود را آراسته سازم یا از زینت ها و امکانات دنیا بهره گیرم؟ من از این به بعد همواره در سوگ تو اشک خواهم ریخت و اندوهم در فراق تو طولانی خواهد شد. غارت زده کسی نیست که مالش را به غارتت برده اند؛ بلکه غارت زده کسی است که مصیبت مرگ برادر را دیده باشد. 

فضیلت و آثار گریه بر مصیبت امام حسن (علیه السلام)

​ ابن عباس روایت می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آن گاه که فرزندم حسن مجتبی را با زهر شهید کنند تمام ساکنان آسمان وزمین بر او سوگوار می شوند. بدانید سوگواری و گریه بر مصیبت های فرزندم حسن بسیار فضیلت دارد. هرکس در مصیبت او گریه کند چشمان او در روزی که همه دیده ها نابینا خواهند بود روشن و بینا خواهد شد و دل او در روزی که تمام دل ها اندوهناک خواهند بود از غبار اندوه پاک خواهد شد و هرکس که مرقد او را در بقیع زیارت کند، قدم های او در پل صراط، در روزی که قدم ها بر آن لرزان شوند، از لغزش در امان خواهد ماند. 

منبع خبر "افکار نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.