به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، هورالعظیم، بزرگترین تالاب مرزی کشور و شاهرگ حیاتی جنوب غرب ایران، مدتی است به جای آنکه پناهگاه پرندگان مهاجر و منبع حیات برای جوامع محلی باشد، به کانونی از دود و آتش تبدیل شده است. شعلههای پنهان در اعماق نیزارها، هر روز بخشی از حیات تالاب را میبلعد و آنچه برای شهروندان باقی میگذارد، تنها ابری از دود غلیظ، ریزگردهای سمی و تنفسی دشوار در گرمای سوزان بیش از ۴۸ درجه است.
شهروندان مناطق دشت آزادگان، از رفیع و بستان تا هویزه و حتی اهواز، بیش از دو ماه است که زیر سایه دود سنگین، روز و شب میگذرانند. این دود نه تنها آسمان را تیره کرده بلکه به تعبیر مردم محلی، حق بدیهی «نفس کشیدن» را از آنها گرفته است. بیماران قلبی، ریوی و کودکان در خط مقدم این بحران قرار دارند و بیمارستانها در شرایطی قرار گرفتهاند که به جای مقابله با بیماریهای معمول فصلی، باید پذیرای موجی از بیماران تنفسی باشند.
مردم تاکید می کنند: مطابق اصل ۱۳۴ قانون اساسی، مردم حق حیات دارند. و به استناد اصول ۱۱۳ و ۱۲۱، رئیسجمهور بهعنوان عالیترین مقام اجرایی کشور، موظف به پاسداری از همین حقوق اساسی است. اما سکوت و بیعملی دستگاههای مسئول، عملاً شهروندان را در میانه میدان رها کرده است. این بیتوجهی، نه صرفاً یک بحران زیستمحیطی، بلکه نقض صریح حقوق شهروندی و انسانی است.
رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان هویزه در توضیح شرایط، یادآور شده است که مدیریت آتشسوزی در تالاب، ماهیتاً با جنگل متفاوت است؛ چرا که شعلهها اغلب در قلب نیزارها و دور از دسترس شکل میگیرند. اما پرسش اساسی این است که آیا این تفاوت، بهانهای برای عدم اقدام مؤثر است؟
در بسیاری از کشورهای دارای تالابهای بزرگ، سامانههای مدیریت بحران شامل هواپیماهای آبپاش، تجهیزات پهپادی پایش، سیستمهای پمپاژ آب و همکاری بینالمللی برای مهار آتش بهکار گرفته میشود. در حالی که در هورالعظیم، پس از گذشت هفتهها، نه خبری از مدیریت کارآمد دیده میشود و نه سازوکاری برای کاهش دود به اجرا درآمده است.
نباید فراموش کرد که هورالعظیم تنها با بیتوجهی امروز دچار بحران نشده است. سالها کاهش حقابه، اجرای طرحهای نفتی بدون ملاحظات زیستمحیطی و مسدود شدن مسیرهای طبیعی آب، تالاب را از درون خشکاند. تالابی که باید ذخیرهگاه تنوع زیستی باشد، به زمینی خشک و مستعد آتشسوزی بدل شده است. اکنون دود برخاسته از این بحران، مستقیماً بر زندگی هزاران شهروند تأثیر گذاشته و حتی مرکز استان یعنی اهواز را نیز در بر گرفته است.
آنچه بیش از همه جای پرسش دارد، فقدان مدیریت یکپارچه بحران است. در شرایطی که دستگاههای متعدد – از وزارت نیرو و نفت گرفته تا سازمان محیط زیست و استانداری – هر یک بخشی از ماجرا را به گردن دیگری میاندازند، مردم تنها نظارهگر وعدههای بیسرانجام هستند. این وضعیت نشاندهندۀ خلأ نهادی و ضعف عمیق در حاکمیت محیط زیست کشور است.
بر اساس شواهد علمی، قرارگیری مداوم در معرض دود ناشی از سوختن پوشش گیاهی تالاب، اثرات مخربی بر سلامت عمومی دارد. افزایش حملات آسم، تشدید بیماریهای قلبی، کاهش ظرفیت ریه، و در بلندمدت حتی افزایش ریسک سرطانهای تنفسی. وقتی در دمای کشنده ۴۸ درجه، حتی افراد سالم هم برای نفس کشیدن دچار تنگی میشوند، وضعیت بیماران و گروههای حساس به مرز فاجعه رسیده است.
بحران هورالعظیم صرفاً یک مسأله زیستمحیطی محلی نیست؛ این یک مسأله ملی است که مستقیماً به امنیت انسانی و حقوق اساسی مردم گره خورده است. بیتوجهی امروز، فردا را به بهای سنگینتری به کشور تحمیل خواهد کرد؛ از مهاجرت اجباری مردم دشتهای آزادگان گرفته تا بحرانهای بهداشتی و ناپایداری اجتماعی.
امروز، بیش از هر زمان دیگر، لازم است دولت و نهادهای مسئول، با ارادهای جدی و فراتر از شعار، اقدام عملی کنند. تأمین حقابه تالاب، بهرهگیری از فناوریهای مدرن اطفای حریق، همکاری منطقهای با عراق برای مدیریت مشترک تالاب و ایجاد سازوکاری شفاف برای پاسخگویی. در غیر این صورت، دود هورالعظیم نه تنها بر آسمان خوزستان، که بر اعتبار حاکمیت و قانونمداری کشور سایه خواهد انداخت.