زبان مشترک ایرانی‌ها

دنیای اقتصاد چهارشنبه 05 شهریور 1404 - 00:04
آیین بزرگداشت محمود فرشچیان هنرمند فقید با حضور اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه و مقامات لشکری و کشوری در تالار وحدت برگزار شد.

بهمن نامور مطلق عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و رئیس سابق فرهنگستان هنر و نخستین رئیس دانشگاه استاد فرشچیان در این مراسم گفت: «انسان یک موجود مفهوم‌ساز و مساله‌ساز است و هر بار با پدیده شگرفی مواجه می‌شود، سعی می‌کند با این مفهوم‌سازی و مساله‌سازی درک عمیق‌تری از آن داشته باشد. تفاوت انسان‌ها در ابعاد اجتماعی و فرهنگی در این است که چقدر می‌توانند در مفاهیم مختلف مفهوم‌سازی کنند. آقای فرشچیان یک شخصیت شگفت‌انگیز است؛ شاید چند صد سال باید بگذرد تا دوباره چنین شخصیتی ظهور کند.»

او افزود: «می‌توان از او تعریف کرد و درباره‌اش گفت‌وگو کرد، اما شاید تبدیل او به مساله کار یک جامعه فرهیخته باشد. او به تعریف و برخی تعاریف غلوانگیز نیاز ندارد. اگر بتوانیم او را به یک مساله تبدیل کنیم، شاید بتوانیم او را تکثیر کنیم. آنها که در خاک‌سپاری حضور داشتند می‌دانند چه گلستانی آنجا جمع شده بود؛ از همه اقشار آنجا بودند. ما به این گلستان، مجمع مرغان می‌گوییم همانند سیمرغ. فرشچیان چه ویژگی داشت که همه اقشار با آثار او ارتباط برقرار می‌کنند؟»

حسین سیمایی صراف وزیر علوم، تحقیقات و فناوری هم در این مراسم گفت: « کشور ما در فرهنگ و تمدن پرسابقه است. ایرانی‌ها با هنر زیسته‌اند و با آن شناخته می‌شوند. نگارگری، خوشنویسی، تذهیب و موسیقی ایرانی شناخته شده است. تمدن را جدای از مفاخر نمی‌توان شناخت و آقای فرشچیان از مفاخر ایرانی است. 

مفاخر فرهنگ و هنر، تمدن‌ساز هستند. به نظر می‌رسد در عصر جدید به هنر بیشتر از قبل نیاز داریم، زیرا فناوری توحش جنگ را بیشتر کرده ولی هنر می‌تواند زشتی تجاوز و تحریم را بهتر نشان دهد و به انسان‌ها آگاهی دهد.» 

سیمایی صراف تاکید کرد: «به هنر بیش از گذشته نیاز داریم چون همه ما تحت‌تاثیر هژمونی فناوری قرار گرفته‌ایم. هنر این قدرت را دارد که به ما معنا می‌بخشد و زندگی را از پوچی درمی‌آورد و به انسان آرامش می‌دهد و او را به عالم خیال می‌برد. آثار آقای فرشچیان این قدرت را دارند و مدت مدیدی مخاطب پای تابلوهای او قفل می‌شود و آنجاست که به عظمت انسان پی می‌بریم.»

در این مراسم محمدرضا فرشچیان، برادرزاده استاد فرشچیان هم گفت: امروز احساس کردم که چگونه یک انسان می‌تواند با سرمایه‌گذاری دوست داشتن در قلب انسان‌ها جا بگیرد او ایرانی و انسان بود، ۴۵ سال در آمریکا زندگی کرد ولی پاسپورت آمریکایی نگرفت و فقط یک پاسپورت داشت آن هم پاسپورت ایرانی بود. هر بار از او می‌پرسیدند چرا پاسپورت آمریکایی نمی‌گیری می‌گفت من ایرانی هستم و فقط هم یک پاسپورت ایرانی دارم ممنونم که به ایرانی بودن او اشاره کردید چون دل و روح او برای ایران می‌تپید.

 حجت‌الاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی چند محور اصلی را مورد تاکید قرار داد و گفت: «نخستین محور، رمزگشایی از حکمت هنر فرشچیان است؛ هنری که تجلی ایمان در خلاقیت بود. پیوند میان خلقت و حکمت در آثار او به‌وضوح دیده می‌شود؛ چه در ارادت خالصانه به ائمه اطهار علیهم‌السلام و خلق آثاری همچون ضامن آهو، چه در پاسخ مومنانه به تجدد و سنت ـ نزاعی که سال‌هاست محل بحث است ـ و چه در هنر به مثابه فکرت مجسم.» دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه «آثار فرشچیان را نباید صرفا دید، بلکه باید با چشم دل درک کرد»، هنر او را سنتی زنده و پویا توصیف کرد.

خسروپناه ادامه داد: «هنر استاد فرشچیان میراثی راهبردی برای فرهنگ است؛ میراثی که همچون نقشه راهی عملیاتی پیش‌روی ما قرار دارد. نباید تنها به آثار ایشان بنازیم، بلکه لازم است از آنها در حکمرانی فرهنگی بهره ببریم. نهادسازی بر پایه یک مکتب، هنرمند به‌مثابه سرمایه ملی و هنر اصیل به‌عنوان سفیر فرهنگی از مهم‌ترین دستاوردهای راهبردی اوست. هنر فرشچیان زبان مشترک همه ایرانیان با سلایق گوناگون بود و این ما هستیم که باید این سرمایه را به‌کار گیریم.»

طاها بهبهانی، استاد دانشگاه، هنرمند پیشکسوت نقاش و مجسمه‌ساز نیز در این مراسم گفت: «استاد فرشچیان تحولی بزرگ در نگارگری ایرانی ایجاد کرد؛ نگارگری‌ای که دچار تکرار و دل‌زدگی شده بود. او انسانی بود که شعر و ادبیات می‌دانست و از خانواده‌ای ریشه‌دار می‌آمد. امروز که تصویرش را دیدم، قلبم لرزید و یقین دارم او با نارضایتی سر بر بالین مرگ گذاشت. او می‌خواست دانشگاهش رایگان باشد، اما نشد؛ همان‌طور که ایران درودی هم گفت حاضر است هزینه موزه را بپردازد اما موزه‌ای ساخته نشد.»

پریسا شاد قزوینی، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا و رئیس اسبق هیات‌مدیره انجمن علمی هنرهای تجسمی هم در سخنانی گفت: «من استاد فرشچیان را نه صرفا یک نقاش، بلکه یک عارف می‌دانم؛ عارفی که عرفان وجودش در آثارش تجلی یافته است. هنرمندان معمولا تصویرگر آرمان‌های زیستی خود هستند، اما او تصویرگر حقیقت وجود بود. وقتی مراسم تشییع او را دیدم، دریافتم که او نقاش دل‌ها بود.»

محمدحسین حلیمی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم، چهره ماندگار عرصه تجسمی و از دوستان زنده یاد فرشچیان نیز در این مراسم گفت: «بیش از ۶۰ سال با استاد فرشچیان آشنایی داشتم. ما با هم سیر و سفر می‌کردیم، از این شهر به آن شهر می‌رفتیم و آنچه از دست استادان بزرگ در بازارها و مکان‌های تاریخی می‌دیدیم، نقش می‌زدیم. در آن زمان، هنرمندان بزرگ به‌ویژه در اصفهان با عموم مردم ارتباط مستقیم داشتند و همه می‌دیدند که آنان چه می‌کنند؛ اما زمانه تغییر کرده است.»

او افزود: «استاد فرشچیان ۳۰ سال برای فرهنگ و هنر تلاش کرد و هر زمان که نیاز بود جلوه‌ای از هنر پرافتخار ایران نشان داده شود، برای آن همت می‌گماشت. او سال‌ها در مدرسه هنرهای زیبا تدریس کرد. خداوند هنگام آفرینش، هفت صفت به انسان می‌دهد و اگر چشم برای دیدن و گوش برای شنیدن عطا کرده، هدف فقط دیدن و شنیدن معمولی نبوده است. برخی انسان‌ها موهبتی ویژه دارند و همان‌ها هنرمندان هستند که می‌توانند متفاوت ببینند و متفاوت بیافرینند. »  

احمد مسجدجامعی، قائم‌مقام رئیس مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در سخنانی گفت: «استاد فرشچیان فردی بود که وارد علایق عامه مردم می‌شد؛ کاری که کمتر هنرمندی انجام داده است. دل او با مردم کوچه و بازار بود و دغدغه‌های آنان را در دل داشت. به یاد دارم قرار بود در مراسمی سخنرانی کند؛ او نیامد درباره هنر خود صحبت کند، بلکه از زاینده‌رود، چهارباغ و طبیعت اصفهان گفت. کدام هنرمند را سراغ دارید که از دل آمریکا، با آن همه ثروت، باز هم چنین دل‌بسته مردم سرزمینش باشد؟ او فهم و شیوه دیگری از زندگی داشت.»  

او گفت:«در اصفهان می‌گویند نی آقای کسایی، تار جلیل شهناز؛ در واقع محمود فرشچیان، محصول این جامعه فرهنگی‌است؛ نه جامعه نخبگان قراردادی، نه جامعه نخبگان گلخانه‌ای. امکان ندارد از این کارگاه‌های نخبه‌پروری، نخبه بیرون بیاید! تمام راه‌هایی که در این زمینه مطرح شد، بوروکراسی‌هایی است که مانع علم و هنر در این کشور می‌شود.

باید به جامعه هنری احترام گذاشت و اتکا کرد. مگر آقای فرشچیان محصول چه کارگاهی بود؟ کارگاهی که ایشان می‌رفت و به قول خودش شاگردی می‌کرد، مگر مدرک دانشگاهی و غیردانشگاهی می‌داد؟ مگر هیچ نهاد دولتی از آن حمایت می‌کرد؟ یا مگر برای اینکه آنجا مشغول شود، گزینش می‌کرد؟

او گفت: «فرشچیان در کنار بزرگان درس خواند و رشد کرد. او نخبه واقعی بود؛ نه از آن نخبه‌هایی که تلویزیون می‌خواهد به جامعه معرفی کند. او تعریف می‌کرد زمانی که درس می‌خوانده، برای استادش غذا می‌پخته و آن‌قدر رنگ می‌سابیده که دست‌هایش درد می‌گرفته؛ چهار سال شاگردی می‌کرد تا بتواند کار کند. امروز دیگر استاد ـ شاگردی نداریم.

او همیشه می‌گفت: «دلم حسرت یک گل و مرغ استادم را دارد.» محور تمام کارهای او انسان بود؛ دغدغه انسان، معیشت و زندگی انسان؛ چون خودش عمیقا انسانی بود.»

مسجدجامعی در پایان گفت: «فرشچیان ایرانی بود، با شناسنامه ایرانی، و همیشه بر این موضوع تاکید داشت که اثرش ایرانی است. او مظهر پیوند عمیق میان هنر و هویت ملی ما بود.»

در پایان مراسم بزرگداشت استاد فرشچیان اعلام شد موزه استاد فرشچیان در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، از سه‌شنبه ۴شهریور ماه، بازگشایی می‌شود و علاقه‌مندان می‌توانند به تماشای آثار این هنرمند فقید بنشینند.

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.