در تاریکی جلدِ کتاب (...) تصویر محمود درویش و نامش نقش بسته است. زیر نام او آمده است: اگر باران نیستی نازنین/ درخت باش (إذا لم تکن مطرا یا حبیبی/ کن شجرا). منظورم همین کتاب بود. پایین این قطعه شعری محمود درویش، نامیآشنا و مشهور آمده است: موسی اسوار. پیراهن مشکی محمود درویش با رنگِ سیاه جلد کتاب و نگاه اندوهناک این شاعر از پس عینک همخوانی غریبی دارد. تو گویی مرگ وقتی بر نامیسایه میگسترد، در آدمیدرک و آگاهی متفاوتی ایجاد میکند. بارها این کتاب را در دست گرفته ام اما هرگز چنین نگاهی به طرح جلدش نداشتهام. شاید کتابها هم برای مترجمان سوگواری میکنند! دیروز صبح در محل کارم با شنیدن خبر درگذشت استاد موسی اسوار غافلگیر شدم! دنیا همیشه از این غافلگیریها برای ما دارد!
شاید بهتر باشد، خاطرهای از اولین دیدارم با ایشان را بگویم و اندکی به تأثیرگذاری و ثمربخشی فعالیتهای ایشان در معرفی شعر و ادبیات معاصر عربی اشاره کنم. نخستین بار ایشان را در ۱۳۸۴ در شب محمود درویش که در خانه هنرمندان برگزار شد، دیدم. در آن دوره دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی بودم و به شعر و ادبیات معاصر عربی رو آورده بودم. استاد موسی اسوار در آنجا سخنرانی کرد و از شمار زیادی از شاعران و ادبای عرب نام برد که در کشورهای عربی با آنها دیدار داشته است. نام بسیاری از آنها را نخستین بار بود که میشنیدم. شوکه شده بودم. آنچه ما در دانشگاه میخواندیم و میدانستیم کجا و این تجربهها و در آمیختن با فضای شعر معاصر عربی کجا! آشنایی استادان ما به تعداد معدودی از چهرههای نامداری چون بدر شاکر سیاب و محمود درویش و دیگران محدود میشد و از فضای زنده و پویای شعر عربی به دور بودند... در آن عصرگاه، احساس ناامیدی کردم: از بیخبری و ناآگاهی خودم از فضای زنده شعر معاصر عربی، از اینکه در دانشگاه توشه چندانی نمیشد اندوخت....از حصاری که استادان دور خودشان و جهان بیرون ایجاد کرده بودند.
پس از پایان «شب محمود درویش» به طرف جناب استاد اسوار رفتم و خودم را معرفی کردم. با او درباره ترجمه کتابی به زبان عربی با عنوان «اسطوره فینوس و ادونیس» اثر بدیع محمد جمعه مشورت کردم.....آن روز به طرزی عجیب در ذهنم نقش بست. شاید چون از جهل- آگاهی به آگاهی به جهل رسیده بودم.
در طی سه دهه گذشته استاد موسی اسوار با ترجمههای متعدد اشعار برگزیدهای از شاعران جهان عرب و نگارش مقالات و نیز مقدمههای ارزشمندی بر ترجمههایش، سهمیدرخور و مهم در معرفی شعر معاصر عربی در ایران داشتهاند و زمینهساز اقبال روز افزون مخاطبان فارسی زبان به ادبیات ملل همسایه شدهاند. ترجمههای ایشان از آثار نویسندگان و شاعرانی چون متنبی، جبران خلیل جبران، نزار قبانی، محمود درویش، غائب طعمه فرمان، غسان کنفانی بخشی از کارنامه درخشان و پربار ایشان است. از دقت، درنگ و سختکوشی ایشان در کارهایش و توجه بسیار وی به درستنویسی هم از دوستانشان شنیدهام و کارهایشان خود گواهی روشن و آشکاراند.
بیگمان بسیاری از افرادی که امروزه در زمینه ادبیات معاصر عربی و ترجمه شعر و رمان عربی به فارسی فعالیت میکنند، وامدار تلاش و همت و نکتهسنجیهای ایشان هستند. اگر همت و کوشش ایشان و سایر پیشکسوتان این حوزه نبود امروز پیمودن این راه برای دیگران چندان هموار و آسان نبود. خدمات ایشان به ادبیات فارسی و عربی تا مدتها در یادها خواهد ماند. امیدوارم که ثمره تلاش و کارهای علمیاش مورد توجه و پژوهش جدی قرار گیرد.
* منتشر شده در روزنامه ایران/ چهارشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۴