خبرآنلاین - ایران بهعنوان یکی از کهنترین سرزمینهای تاریخساز، هویتی چندلایه و متکثر دارد. در این سرزمین، اقوام گوناگون طی هزاران سال در کنار یکدیگر زیستهاند و در تکوین دولتهای ایرانی نقش ایفا کردهاند. در این میان، ترکزبانان ایران جایگاهی ویژه دارند. آنها بخشی اصیل و دیرپای از ملت ایراناند و به دلیل موقعیت جغرافیایی و پیوندهای تاریخی خود، در تحولات سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه نقشی محوری بازی کردهاند. امروز در حالی که برخی جریانهای قومگرا و رسانههای بیگانه با تکیه بر پروژههایی چون پانترکیسم میکوشند شکافی میان ترکزبانان و سایر ایرانیان القا کنند، مرور تاریخ و یافتههای علمی نشان میدهد که ترکزبانان نه تنها بیگانه با ایران نیستند، بلکه یکی از ستونهای اصلی هویت و استمرار سرزمینی آن به شمار میآیند.
ترکزبانان ایران تنها به آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان محدود نمیشوند. جمعیتهای بزرگی از آنان در استانهای قزوین، همدان, تهران، البرز، قم، مرکزی، گلستان، فارس و خراسان شمالی ساکناند. در کلانشهرهایی مانند تهران و کرج، این حضور بهقدری پررنگ است که در بسیاری از مناطق، مرزهای قومی و زبانی عملاً در هم شکسته و یک زندگی آمیخته و مشترک شکل گرفته است. چنین پراکندگیای سبب شده است که ترکزبانان در تار و پود جامعه ایرانی حل شوند و نقشی تعیینکننده در اقتصاد، سیاست و فرهنگ کشور ایفا کنند.
>>> یادداشتهای قبلی این مجموعه:
موقعیت آذربایجان در دومینوی تحریکپذیری اقوام
جایگاه خوزستان و ضرورت تقویت هویت عربِ ایرانی
نقش بلوچستان؛ از شکاف قومی تا نبرد بندرها
مطالعات تاریخی نشان میدهد که تا قرون نخستین هجری، زبان غالب مردم آذربایجان ترکی نبوده است. ناصر خسرو در سفرنامهی خود روایت میکند که در تبریز با شاعر نامدار قطران تبریزی دیدار کرده و چون قطران زبان فارسی دری را بهخوبی نمیدانسته، از ناصر خسرو در فهم برخی واژگان یاری میخواسته است. این روایت به روشنی نشان میدهد که زبان مادری مردم منطقه در آن زمان ترکی نبوده است. با مهاجرت و استقرار قبایل ترک در دوران سلجوقیان و خوارزمشاهیان، زبان ترکی بهتدریج جایگزین زبانهای بومی همچون تاتی و فارسی محلی شد. این تغییر زبانی به معنای دگرگونی هویتی نبود؛ بلکه اقوام بومی ایرانی زبان تازهای را پذیرفتند و همچنان در مدار فرهنگ ایرانی باقی ماندند.
پذیرش مذهب تشیع مهمترین عامل پیوند ترکزبانان با دیگر ایرانیان بود. صفویان که بنیانگذاران آن ترکزبان بودند، تشیع را مذهب رسمی اعلام کردند و آن را به رکن اصلی وحدت ملی بدل ساختند. هیچیک از سلسلههای ترکزبان، از صفویه و افشاریه تا قاجار، تلاشی برای حذف زبان فارسی نکردند. برعکس، فارسی زبان دیوانی و فرهنگی ایران باقی ماند و حتی در مکاتبات دیپلماتیک با عثمانی نیز شاهان صفوی ناچار به استفاده از مترجمان بودند؛ چرا که زبان رسمی و هویتی ایران همواره فارسی بود.
ترکزبانان در تاریخ سیاسی ایران نقشی سرنوشتساز داشتهاند. شاه اسماعیل صفوی برای نخستین بار پس از قرون متمادی، ایران را بهصورت یک دولت-ملت متمرکز بازسازی کرد. نادرشاه افشار مرزهای ایران را تثبیت نمود و قاجارها، علیرغم ضعفها، در برابر فشارهای روسیه و انگلیس ایستادگی کردند. در عرصه فرهنگ و ادب نیز، ترکزبانان نقش درخشانی ایفا کردند. نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، قطران تبریزی و شهریار از بزرگترین شاعران زبان فارسی بودهاند که میراثی ماندگار برای فرهنگ ایرانی آفریدند. این خود نشان میدهد که زبان و هویت ایرانی بر فراز تنوع قومی و زبانی، همواره حفظ شده است.
در سالهای اخیر، پژوهشهای ژنتیکی مهمی درباره ساختار تبارشناسی مردم ایران انجام شده است. نتایج این تحقیقات نشان میدهد که ترکزبانان ایران بیش از آنکه به ترکان آسیای میانه شباهت داشته باشند، به دیگر اقوام ایرانی نزدیکاند. برای نمونه، Nasidze و همکارانش در سال ۲۰۰۳ طی پژوهشی با عنوان «Mitochondrial DNA and Y-Chromosome Variation in the Caucasus» نشان دادند که جمعیتهای آذربایجان ایران از نظر ژنتیکی شباهت بسیار بیشتری به سایر جمعیتهای ایرانی دارند تا به مردمان آسیای میانه. همچنین Grugni و همکارانش در سال ۲۰۱۲ در مقالهای که در نشریه علمی PLoS ONE منتشر شد با عنوان «Ancient Migratory Events in the Middle East: New Clues from the Y-Chromosome Variation of Modern Iranians» تأکید کردند که آذریها از نظر ژنتیکی عمدتاً با گروههای ایرانیتبار پیوند دارند و تغییر زبانی در شمالغرب ایران بیشتر ناشی از فرآیند انتقال زبان بوده است تا مهاجرت گسترده جمعیتی. این یافتهها به روشنی نشان میدهند که ترکزبانان ایران از نظر تبارشناسی جزئی جداییناپذیر از مردم ایراناند و تنها زبان آنان طی سدههای گذشته تغییر یافته است.
جایگاه جغرافیایی ترکزبانان ایران، بهویژه در شمالغرب کشور، اهمیتی ژئوپلیتیکی به آنان بخشیده است. آذربایجان بهعنوان پل ارتباطی ایران با قفقازو آناتولی، همواره یکی از حساسترین مناطق کشور بوده است. از دوران صفویه تا دوران معاصر، این منطقه خط مقدم مقاومت ایران در برابر نفوذ عثمانی، روسیه و دیگر قدرتهای خارجی بوده است/. در دوران مشروطه، تبریز سنگر مقاومت آزادیخواهان شد. در دهههای بعد نیز، هنگامی که جریانهای تجزیهطلب با حمایت شوروی در آذربایجان فعال شدند، مردم منطقه خود نخستین مخالفان این پروژهها بودند و پیوند خود با ایران را حفظ کردند. در دوران دفاع مقدس نیز، ترکزبانان در شمار بیشترین شهدای جنگ بودند و بار دیگر نقش خود را بهعنوان ستونهای هویت ملی نشان دادند.
ترکزبانان ایران نه تنها بخشی از ملت ایران، بلکه از ستونهای اصلی آن هستند. زبان آنان در نتیجه تحولات تاریخی تغییر یافته است، اما هویت ایرانیشان پایدار باقی مانده. تشیع، زبان فارسی، پیوندهای خونی و ژنتیکی، و نقش تاریخی در سیاست و فرهنگ، همگی مؤید این واقعیتاند. در سطح ژئوپلیتیک نیز، آذربایجان و دیگر مناطق ترکزبان نه تنها بارها مرزبان ایران بودهاند، بلکه در تحولات سیاسی و اجتماعی همواره در صف نخست ایستادهاند. بنابراین، هرگونه تلاش برای جداسازی هویتی ترکزبانان از ایران نه تنها با واقعیتهای تاریخی و فرهنگی در تضاد است، بلکه با یافتههای علمی و ژنتیکی نیز مغایرت دارد. این حقیقت سبب میشود پروژههای قومگرایانهای همچون پانترکیسم در ایران همواره بیپایه، کمجان و ناپایدار باقی بمانند.
۴۲