این ویدئو بر اساس یک داستان تاریخی در مورد تلاش برای ترور کوروش بزرگ ساخته شده است. داستان، مرد جوانی به نام اَرتب را معرفی می‌کند که با انگیزه‌ی انتقام خون برادرش که در جنگی توسط سربازان کوروش کشته شده بود، در کمین پادشاه می‌نشیند. او از مکانی پنهان در درختی، تیری را به سوی کوروش رها می‌کند، اما این تلاش ناکام می‌ماند زیرا اسب کوروش در لحظه‌ی آخر رم کرده و جان او به شکلی معجزه‌آسا نجات می‌یابد. فرد سوءقصدکننده به سرعت توسط نگهبانان پادشاه دستگیر شده و برای محاکمه به نزد او آورده می‌شود.

به جای صدور حکم فوری، کوروش با ارتبِ اسیر وارد گفتگو شده و از انگیزه‌ی او جویا می‌شود. پس از شنیدن داستان انتقام، کوروش ابتدا به قانون اشاره کرده و توضیح می‌دهد که مجازات این عمل، قطع کردن هر دو دست ارتب خواهد بود؛ یکی برای نگه داشتن کمان و دیگری برای رها کردن تیر. با این حال، او با نشان دادن خرد و رحمتی عمیق، به پیامدهای انسانی چنین مجازاتی فکر کرده و اشاره می‌کند که در آن صورت، ارتب دیگر قادر به تأمین معاش خود نخواهد بود. در یک اقدام بزرگوارانه‌ی چشمگیر، پادشاه تصمیم می‌گیرد که به طور کامل از مجازات او چشم‌پوشی کند. طبق این روایت، این بخشش غیرمنتظره، ارتب را کاملاً متحول کرده و او که تحت تأثیر شخصیت پادشاه قرار گرفته بود، با وفاداری به خدمت در سپاه کوروش درمی‌آید و پیام اصلی داستان را به تصویر می‌کشد: قدرت واقعی در رحمت و ظرفیت بخشش نهفته است.