به گزارش رکنا، مجموعه داستانهای هفتخوان در شاهنامه فردوسی نماد شجاعت، مقاومت و ایمان به مسیر دشوار است. این داستان حماسی روایتگر تلاشهای رستم برای نجات کیکاووس از چنگ دیوان در مازندران است؛ سفری که با عبور از هفت چالش بزرگ همراه میشود.
در ابتدای سفر، رستم بر پشت رخش نشسته و به سوی مقصد میتازد. پس از روزها تلاش، در دشتی پر گور متوقف میشود و با کشتن یکی از گورهای دشت، خود را سیر میکند. اما نیستانی که برای استراحت انتخاب کرده بود، قلمرو شیر درنده بود.
وقتی شیر بازگشت، قصد حمله به رخش داشت؛ اما رخش بیدرنگ واکنش نشان داد، با دندانهای قدرتمندش شیر را نابود کرد و از خطر نجات یافت. این عمل شجاعانه رخش باعث شد رستم در حیرت بگوید: «اگر شیر تو را میکشت، چطور میتوانستم مسیر خود را ادامه دهم؟»
*رستم* در مسیر شاهنشاهی دیوان، به بیابانی بیآب و علف با گرمای سوزان رودررو شد. این شرایط طاقتفرسا او را به ستوه آورد. در حالی که توانش رو به کاهش بود، با خداوند راز و نیاز کرد تا بتواند از این وضعیت جان سالم به در ببرد.
گرمای شدید و مسیر طولانی، رستم را به فکر مرگ انداخت؛ اما همچنان به تلاش خود ادامه داد و امید به نجات همگان داشت.
در خوان سوم، رستم با اژدهایی قدرتمند مواجه شد. ابتدا رخش تلاش کرد رستم را از خواب بیدار کند تا آماده پیکار شود. باوجود بیدار شدن رستم، اژدها با افسون خود ناپدید شد. بار سوم، رستم بالاخره موفق شد اژدها را ببیند. پس از نبرد طولانی، با کمک رخش و قدرت تیغ خود، او را شکست داد. وی سپس به نیایش خداوند پرداخت و آماده گذر به خوان بعدی شد.
در این مرحله، رستم در کنار چشمهای پر از زیبایی توقف کرد و با خوانی آراسته به غذا و باده، شادمان شد. در همین حال، زنی جادو، خود را به شکل یک زن زیبا درآورده و نزد رستم آمد؛ اما رستم با ذکر نام خداوند، چهرهی واقعی زن جادو را دریافت و او را با خنجر به دو نیم کرد.
در این خوان، پس از مواجههی اولیه با اولاد و سپاه وی، رستم با قدرت کمنظیر موفق به شکست تمامی سپاه و دستگیری اولاد شد. او به اولاد پیشنهاد کرد در صورت راهنمایی محل دیو سپید، او را به سلطنت برساند. اولاد نیز پذیرفت و راهنمای رستم شد.
رستم به مقر ارژنگ دیو رسید و بدون تأخیر وارد نبرد حماسی با او شد. با یک حمله سریع، سر ارژنگ دیو را از بدن جدا کرد و با فتح این خوان، دیوهای نگهبان پراکنده شدند. سپس وی به آزادسازی کاووس پرداخت و به سمت محل دیو سپید به راه افتاد.
*رستم* وارد غار دیو سپید شد و با او مواجه گردید. نبردی سخت میان این دو صورت گرفت که در نهایت با خنجر رستم، دیو سپید شکست خورد و جگرش به عنوان نماد پیروزی خارج شد. خون دیو سپید باعث بازگشت بینایی کاووس و سپاهیانش شد و جشن و پایکوبی پایانبخش این سفر شد.
این هفتخان حماسهای بینظیر است که با قدرت و شجاعت رستم، پیروزی نه تنها برای فرد بلکه برای ملتی حادث میکند.