به گزارش همشهری آنلاین، صابر گلعنبری-کارشناس مسائل بینالملل: انصار الله یمن شنبه گذشته از ترور نخست وزیر دولت «تغییر و سازندگی» و جمعی از وزرای آن در حمله پنجشنبه گذشته اسرائیل به صنعا خبر داد. به جرات میتوان گفت که در دنیای معاصر هیچ طرفی اندازه اسرائیل از زمان تاسیسش در 1948 تاکنون در سطح منطقه و جهان بیمحابا دست به ترور نزده است.
این ترورها قبلا علیه فعالان فلسطینی و لبنانی و برخی دانشمندان عرب صورت میگرفت، اما در سالهای اخیر جنبه دولتی هم به خود گرفته است که با ترور مقامات نظامی ایرانی در سوریه شروع و در جنگ ژوئن گذشته هم در خاک ایران با ترور فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای دنبال شد. یقینا در هر جنگ و درگیری آتی با ایران تلاش خواهد کرد که به شکل گستردهتر سلاح ترور را در سطوح مختلف به کار گیرد و چه بسا برای از سرگیری جنگ، منتظر فراهم شدن شرایط انجام «ترورهای بزرگ» باشد. اکنون اسرائیل به ترور به ویژه «ترورهای دولتی» به عنوان «سلاحی کارآمد و فلج کننده» مینگرد و هر چند این ترورها شاید تاثیری در عزم و اراده سازمانهای چریکی و مبارز نداشته باشد، اما درباره کشورها و دولت های مستقر داستان متفاوت است و ترورهای پیدرپی مقامات رسمی یک کشور ممکن است تبعات مهمی چون بروز بی ثباتی و اختلال در امور جاری را در پی داشته باشد.
افزون بر این، شدت بیسابقۀ موج ترورهای اسرائیل در منطقه علاوه بر این که به تصویریسازی آن کمک و تصویر گرفتاری در باتلاق غزه را پس از نزدیک به دو سال جنگ ویرانگر کمرنگ میکند، هراسی پنهان و همزمان «بازدارنده» را در میان دولتها و رهبران منطقه ایجاد کرده و میکند. در این خصوص، در حالی که خاورمیانه و بهویژه حوزه خلیج فارس بیش از هر زمان دیگری نسبت به سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل نگران شده و سخنان اخیر نتانیاهو درباره «اسرائیل بزرگ» نیز بر شدت آن افزوده است؛ اما همین حملات بیپروای اسرائیل به گوشه و کنار منطقه و ترورها، موانع همگرایی منطقهای و تبدیل شدن این نگرانی و دلمشغولی مشترک به یک کنش سیاسی یا امنیتی جمعی در سطح منطقه برای مهار آن را تشدید خواهد کرد.
در این راستا نیز، نفس اقدام اسرائیل برای آغاز جنگ علیه ایران و رسیدن جنگندههایش به آسمان خلیج فارس و تهران و ترور مقامات ارشد نظامی، رهبران کشورهای منطقه را نسبت به تلآویو محتاطتر و بیش از هر زمان دیگری در مواجهه با آن «بیعملتر» خواهد کرد. کما این که در دو ماه اخیر در حالی که مواضع اروپا علیه اسرائیل تندتر شده است، اما حتی برخی کشورهای منطقه در مواضع اعلامی خود در قبال تحولات غزه احتیاط بیشتری میکنند و دیگر مثل قبل موضعگیری کلامی تند نمیکنند. همین متغیر، «دست به عصا شدن» حاکمان منطقه را مضاعف کرده و آنان را بیش از پیش به سوی سیاستهای محافظهکارانه و دوری از هر گونه ریسکی سوق میدهد.
در مقابل تداوم این روند، فرصتهای بیشتری را فراروی اسرائیل در منطقه در آینده قرار میدهد و اگر کنترل و مهار نشود، احتمالا امر کلانی مثل عادیسازی روابط میان اسرائیل و دیگر کشورها در آینده بدون هیچ ما به ازایی رخ دهد. در این راستا هم در حالی که برزیل از پذیرش سفیر اسرائیل خودداری کرد، اما بحرین چند روز پیش سفیر آن را پذیرفت. این در حالی است که منامه در نوامبر 2023 اعلام کرد که سفیرش را از تل آویو «برای حمایت از مساله فلسطین» فراخوانده است و سفیر اسرائیل هم آن زمان بحرین را ترک کرد. اما اینکه اخیرا و پس از این پاکسازی نژادی و نسل کشی گسترده در غزه که بسیار فراتر از نوامبر 2023 است و متعاقب اظهارات نتانیاهو درباره «اسرائیل بزرگ»، سفیر اسرائیل را پذیرفته است؛ جدا از دلایل پیدا و پنهان دیگر، تا حدودی بیارتباط هم با پیامدهای آزادی عمل اسرائیل برای حمله و ترور در منطقه نیست.