سمیه تیاری: هنگامی که از روزنامه نگاری مستقل صحبت می کنیم اولین چیزی که به ذهن خطور می کند حفظ اصول و ارزش های حرفه ای در این کار است، حالا وقتی که موضوعاتی تنش زا در صدر اخبار رسانه ها باشد، مستقل عمل کردن ضروری تر می شود.
روزنامه نگار مستقل، در گزارش مطلب نه تنها باید مستقل از چارچوبهای مورد نظر سازمانها یا نهادهای خاص و حتی اتاق خبری که برایش کار می کند، عمل کند بلکه باید از تاثیرگذاری نظر شخصی و دیدگاه خاص خود در کارش نیز اجتناب کند، زیرا اعتماد مخاطب به روزنامهنگاری هنگامی ایجاد می شود که روزنامه نگار اطلاعاتی را گزارش دهد که دقیق، منصفانه، شفاف و اخلاقی باشد. اعتماد مخاطب دقیقاً بر همین پایه شکل میگیرد: اینکه بداند روزنامهنگار نه برای دولت و گروهی خاص، نه برای منفعت اقتصادی و نه حتی برای اثبات باورهای شخصیاش مینویسد، بلکه صرفاً به حقیقت وفادار است.
در همین رابطه، یافتههای «گزارش اخبار دیجیتال رویترز ۲۰۲۴» نشان میدهد که تنها ۴۰ درصد از مردم جهان به اخبار اعتماد دارند. این گزارش همچنین اشاره کرده که مخاطبان تمایل دارند روزنامهنگاری قابل اعتماد را با شفافیت، استانداردهای بالای تحریریه و فقدان تهمت مرتبط کنند. این بیاعتمادی مخاطبان در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، ناشی از همان چیزی است که اصولاً باید ستون روزنامهنگاری مستقل باشد: شفافیت، انصاف و اجتناب از یکسونگری. وقتی این اصول کمرنگ شوند، حتی بهترین نیتها هم به کاهش اعتبار رسانه میانجامد.
هر روزنامه نگاری پیش از نوشتن، ابتدا باید تعصبات خود را تشخیص دهد، اینکه آیا آنچه می نویسد با باورها یا تجربیات شخصی او همسو است؟ آیا از گفتن آن چیزی که مد نظرش است -از نظر حرفهای، شخصی یا احساسی- چیزی به دست میآورد؟ آیا امیدوار است که مخاطب به نتیجه خاصی برسد که با دیدگاههای او همسو باشد؟
روزنامهنگاری مستقل بدون کنترل تعصب فردی ممکن نیست. هر خبرنگاری ناخواسته با مجموعهای از تجربهها، باورها و ارزشها به میدان میآید. مشکل زمانی آغاز میشود که این باورها بدون پالایش وارد متن شوند و جای واقعیت را بگیرند
لرد نورثکلیف، روزنامه نگار معروف بریتانیایی در همین رابطه می گوید: «نقش روزنامهنگار این نیست که به مردم بگوید چه فکری کنند، بلکه این است که اطلاعات را در اختیارشان قرار دهد تا تصمیمی آگاهانه بگیرند.»
به عنوان نمونه ای از تعصب، در پوشش جنگ «فلسطین و اسرائیل» برخی رسانهها و خبرنگاران ایرانی، چه در داخل کشور و چه در خارج، روایتها را کاملاً از زاویه دید خود تنظیم میکنند. عدهای فقط به نقد حماس میپردازند و حملات اسرائیل را کمرنگ جلوه میدهند. در مقابل، گروهی دیگر تمام تمرکز خود را بر محکوم کردن اسرائیل میگذارند و جنبههای دیگر ماجرا را حذف میکنند. این دو رویکرد در ظاهر متفاوتاند، اما در یک نقطه مشترکاند: تعصب فردی بهجای واقعیت نشسته است.
مثالی دیگر را میتوان در نوع مقایسهها دید. برخی خبرنگاران در هنگام روایت بحران غزه، با مقایسه مستقیم آن با فقر و گرسنگی در سیستان و بلوچستان تلاش میکنند موضوع را بومیسازی کنند. در حالی که چنین مقایسهای اگر بدون توجه به تفاوتهای زمینهای باشد، نوعی مغالطه محسوب میشود. چون شرایط جنگی با شرایط ساختاری محرومیت داخلی اساساً همتراز نیستند و کنار هم قرار دادن آنها نه تنها تصویر روشنی به مخاطب نمیدهد، بلکه ممکن است او را دچار سوءبرداشت کند.
یکی از ستونهای روزنامهنگاری مستقل، استفاده از منابع محلی است. منابع محلی نهتنها درک عمیقتری از رویدادها به خبرنگار میدهند، بلکه باعث میشوند صدای کسانی شنیده شود که بیشترین تأثیر را از ماجرا پذیرفتهاند.
در جنگ غزه، شنیدن روایت غیرنظامیان فلسطینی یا دیدگاههای ساکنان اسرائیل میتواند واقعیت را از ابعاد گوناگون آشکار کند. در بسیاری از پوششهای رسانهای ایرانی، منابع محلی جایگاهی فرعی دارند یا کلا غایب هستند. این امر باعث میشود گزارشها به جای آنکه روایت «مردم درگیر ماجرا» باشد، بازتاب مواضع سیاسی و شخصی رسانه یا خبرنگار شود.
یکی از بزرگترین تهدیدها برای روزنامهنگاری مستقل، گرفتار شدن در دام یکسونگری است. استقلال رسانهای زمانی معنا دارد که روزنامهنگار به طیف وسیعی از روایتها و دیدگاهها توجه کند. اگر فقط یک زاویه برجسته شود، حتی اگر آن زاویه درست به نظر برسد، نتیجه چیزی جز خدشهدار شدن اعتبار نخواهد بود.
برای مثال، خبرنگاری که تنها بر مشکلات داخلی ایران تأکید میکند و بحرانهای بینالمللی را نادیده میگیرد، به همان اندازه ناقص عمل کرده که کسی که فقط درگیر روایت جنگهای خارجی است و رنجهای داخلی را فراموش میکند. هر دو رویکرد، تصویری یکبعدی به مخاطب ارائه میدهند و اعتماد او را کاهش میدهند.
روزنامهنگار مستقل باید به دنبال ایجاد تعادل باشد. تعادل به معنای برابر دانستن همه طرفها نیست، بلکه یعنی هیچ بخشی از واقعیت نباید نادیده گرفته شود.
یکی دیگر از آسیبهای رایج در روزنامهنگاری ایرانی «بیطرفی نمایشی» است. در این حالت خبرنگار یا رسانه در ظاهر خود را بیطرف نشان میدهد، اما انتخاب منابع یا نوع روایت او نشان میدهد که جهتگیری پنهانی دارد. این پدیده شاید در کوتاهمدت تأثیرگذار باشد، اما در بلندمدت اعتماد مخاطب را از بین میبرد. چون مخاطب دیر یا زود متوجه میشود که «بیطرفی ادعایی» چیزی جز پوششی برای سوگیری نیست.
روزنامهنگاری مستقل به معنای آن نیست که خبرنگار هیچ دیدگاهی نداشته باشد؛ بلکه یعنی صادقانه روشن کند که چه منابعی را انتخاب کرده و چرا این منابع خاص را برگزیده است و تلاش کند صدای مخالفان و موافقان را نیز بازتاب دهد. شفافیت واقعی همینجاست.
روزنامهنگاری مستقل تنها با شعار محقق نمیشود؛ نیازمند تمرین مداوم برای مهار تعصب فردی، استفاده از منابع محلی، اجتناب از یکسونگری و شفافیت در روایت است. تجربه نشان داده است که هر زمان رسانهها این اصول را نادیده گرفتهاند، نتیجه چیزی جز کاهش اعتماد مخاطب نبوده است.
اگر رسانهها و خبرنگاران ایرانی – چه در داخل و چه در خارج از کشور – بهجای تأکید یکطرفه بر مشکلات داخلی یا خارجی، تصویری متوازنتر ارائه دهند میتوانند گام بزرگی در بازسازی اعتماد عمومی بردارند. اعتماد، سرمایهای است که یکبار از دست برود بهسختی بازمیگردد. روزنامهنگاری مستقل راهی است برای حفظ این سرمایه و نزدیکتر شدن به حقیقتی که همواره چندبُعدی است.
سابقهی حرفهای برای هیچ رسانه یا خبرنگاری مصونیت ایجاد نمیکند، اعتبار رسانهای، سرمایهای ثابت نیست و تنها زمانی پایدار میماند که اصول استقلال و دقت روزنامهنگاری پیوسته رعایت شود. حتی باتجربهترین رسانه ها و خبرنگاران نیز اگر این اصول را نادیده بگیرند، اعتماد مخاطبان را از دست خواهند داد.