روزنامه فرهیختگان نوشت: آمار قطعیای در مورد میزان مخاطب کنسرتها در سال وجود ندارد، اما بهطور تقریبی و براساس بلیتهای فروخته شده در سال ۱۴۰۲ میتوان گفت که نزدیک به ۹۰ درصد از مردم ایران در سال حتی یکبار هم به سالنهای غالباً غیراستاندارد موسیقی نمیروند.
عدهای اینطور عنوان میکنند که رفتن به کنسرت دغدغه اصلی و اساسی مردمی که بیشتر وقت خویش را صرف مخارج زندگی میکنند، نیست، اما آنها بهتر است در تحلیل خود این واقعیت را لحاظ کنند که اگر قیمت بلیت کنسرت برمبنای نیاز مخاطب معقول شود، مردم نسبت به شنیدن صدای موسیقی باب میلشان واکنش مثبت نشان میدهند و در فقره اجرای رایگان موسیقی توسط همایون شجریان نیز همانطور که سالها قبل با رایگان شدن بلیت در روز ملی سینما از این اقدام استقبال کردند، از کنسرت یا کنسرتهای احتمالی خوانندگان و بندهای موسیقی در میدان آزادی هم استقبال میکنند.
بر همین اساس، نظر مخالف و کنایهآمیز قاسم روانبخش، نماینده مردم قم در مجلس به خبر اجرای همایون شجریان در میدان آزادی از همین جنس است و او نیز مانند بسیاری از همفکرانش پیچیدگیهای این تصمیم را با توجه به محور قرار دادن نگاه صفر و صدی خود درک نمیکند.
کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی مخالفان دیگری هم داشت که با وجود ایفای نقش فعال در فضای اینستاگرام و توئیتر چندان نمیتوان آنها را جدی گرفت، زیرا در میان نظرات هیستریک مخالف، بودند اکانتهایی که بهوضوح میشد تقلبی بودن و ربات بودن آنها را به اثبات رساند. در بین مخالفان، طالبان سلطنت مخلوع پهلوی، منافقین و... نیز به میدان آمدند تا جو فضای مجازی را علیه ساختار و همچنین همایون شجریان سازماندهی کنند تا هم گامی را در جهت صنعت پرسود مخالفت برداشته باشند و هم با هر توئیت و پست، فکری به حال اقتصاد نزار و خرابشان در اروپا و آمریکا بکنند. مبتذلهایی، چون «علی کریمی»، «هیچکس»، «کامبیز حسینی» و... شاید در ظاهر با طیب خاطر در سرزمین رؤیاهایشان زندگی کنند، ولی تمرکز عجیبوغریبشان بر هر اتفاقی که در ایران رقم میخورد، نشانگر این وضعیت است که آنها به لحظه لحظه زندگی امثال همایون شجریان در وطن خویش حسادت میکنند و طاقت موفقیت هیچ فردی را در درون مرزها ندارند.