باد وزیده است و برده هرچه که بوده است؛ هیچ نشانی از آنچه بود نداریم...

خبرگزاری مهر جمعه 14 شهریور 1404 - 12:31
سید اکبر میرجعفری، شعر تازه‌ای سروده است.

به گزارش خبرنگار مهر، سید اکبر میرجعفری شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه غزل میرجعفری را با هم می‌خوانیم؛

*

کاسب جان‌مایه‌ایم و سود نداریم

مرگ بر این زندگی! وجود نداریم

عمر در آتش گذشت و دود شد اما

کُندهٔ در آتشیم و دود نداریم

خسته و ناکوک در خرابهٔ متروک

ساعت خوابیم و دیر و زود نداریم

آهِ رهاییم در شبانهٔ طوفان

نقش نداریم ما، نمود نداریم

باد وزیده است و برده هرچه که بوده است

هیچ نشانی از آن‌چه بود نداریم

در چه خیالی؟ که نقش تازه ببافیم؟

نقشه نداریم، تار و پود نداریم

گرچه حصاریم و بعد پشت حصاریم

ساعت سگ‌دو زدن حدود نداریم

میخ فرو رفته در سیاهی سنگیم

غرق هبوطیم ما، فرود نداریم

تخم نداریم و کرته‌ای که بکاریم

ما که به جز پشته پشته کود نداریم

گرچه کماکان به‌رغم گونه‌شناسان

گونه به جز گونه‌ای کبود نداریم،

طرفه مپندار اگر تبارشناسی

کشف کند عاقبت وجود نداریم...

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.