روزنامه خراسان: بازیهای تیم ملی فوتبال کشورمان را که دنبال میکنیم از نتایج ضعیف و نمایشهای کسالتبارش به این نتیجه میرسیم که این روزها بهترین شکل حمایت از تیم ملی انتقاد درست است تا شاید فدراسیون فوتبال، کادر فنی و بازیکنان بهخودشان بیایند و قبل از آنکه چند ماه دیگر در جام جهانی زنگ تفریح شویم روند روزهای بد را پایان دهند. تیم ملی که حال خوب همه ما به نتایجش وصل است و وقتی میبینیم برابر تاجیکستان بازی ۲ بر صفر برده را با مساوی عوض میکند دلمان میریزد که این تیم با این تدارکات در جام جهانی چه خواهد کرد؟
مصاحبهها و کنفرانسهای خبری کادر فنی تیم ملی را مرور کنید. از نظر قلعهنویی کمابیش همین نتایج خیلی خوب است چون تیم تمرین نکرده، همه بازیکنانش را در اختیار نداشته، بازیهای دوستانه خوبی ندارد، لیگ بازیکنسازی نمیکند، داور موقعیت معمولی وسط زمین را به نفع حریف سوت میزند و خیلی چیزهای دیگر. البته قلعهنویی گزینه خوبی برای فدراسیون هم هست، او برخلاف کیروش فشاری به بالاییها برای کمپ، بازی تدارکاتی و... نمیآورد و به ظاهر که از همه چیز راضی است. او برای بازیکنان هم گزینه خوبی است، شاید کافی است بازیکن خوبی باشی، سطح تورنمنت کافا را خوب بدانی، از چیزی انتقاد نکنی تا حتی اگر تیم نداشته باشی بازی کنی! البته که در مقایسه با کی روش و ویلموتس قلعهنویی برای هواداران هم تا یک جایی مربی خوبی است، هرچه نباشد او به بازیکنانی مثل قائدی و محبی میدان داد تا در جام ملتها و انتخابی جام جهانی بدرخشند، کاری که کیروش و اسکوچیچ از عهدهاش برنیامدند. اما حیف که قلعهنویی طاقت نقد ندارد و تصور میکند چون داخلی است مورد هجمه رسانه و هوادار است.
تیم ملی به وضوح مشکل دارد؛ قلعهنویی و دستیارش هرچقدر میخواهند پای تخته نظریهپردازی کنند اما آمار چیز دیگری میگوید؛ ما در ۱۰ بازی اخیرمان برابر رقبای بسیار سطح پایین که عمدتاً رنکینگشان بین ۶۰ تا ۱۶۰ جهان بوده، ۱۱ گل خوردهایم؛ ۲ گل از قرقیزستان، ۲ گل از کرهشمالی، ۲ گل از ضعیفترین نسخه قطر، ۲ گل از ازبکستان، ۲ گل هم که اخیراً از تاجیکستان و حتی یک گل از افغانستانی که در ترکیب تیم ملیاش بازیکنانی از لیگهای آماتور حضور داشتند. بسیاری از این بازیها هم دوستانه نبودند؛ حالا در این شرایط تصور کنید چند ماه دیگر بخواهیم برابر فرانسه با امباپه، انگلستان با هری کین و... بازی کنیم. قبول کنید ترسناک است. وقتی در ۱۰ بازی فقط ۴ کلین شیت داشتیم و ۱۱ گل خوردهایم که بیشترش تاکتیکی نبوده و بعد از ضعف دفاع و دروازهبانمان به ثمر رسیده، میترسیم که اگر تیمی از نظر تاکتیکی هم به ما فشار بیاورد شاهد چه فاجعهای خواهیم بود؟
هواداران فوتبال فراموش میکنند حدود ۴ سال قبل بعد از صعود جذابی که تیم ملی با اسکوچیچ داشت، بازیکنان قدیمی تیم در اقدامی کودتامانند علیه سرمربی تیم و بعد رایزنی با مسئولان کشور، زمینه عزل اسکوچیچ و آمدن کیروش را فراهم کردند تا تیم ملی در جام جهانی شکست سنگین از انگلستان و باخت مقابل آمریکا را تجربه کند و به تک نمایش خوبش برابر ولز دلخوش کند. بازیکنانی که به اشکال مختلف در کار اسکوچیچ دخالت میکردند؛ بهطور مثال طارمی و جهانبخش خواهان بازگشت انصاریفرد به تیم ملی بودند و به اشکال مختلف هم علیه سرمربی مصاحبه داشتند. حالا همین بازیکنان به دلایل نامعلوم با همه مشکلات تیم ملی کنار آمدند. الان حرف این نیست که بازیکن باید از سرمربی وقت انتقاد کند که در هر حالتی چنین رفتاری غیرحرفهای است، بلکه بحث اصلی رفتار دوگانه بازیکنانی است که خود را نسل طلایی میدانند اما دیگر در هیچ لیگ معتبری حضور ندارند. کاپیتان اول تیم ملی هنوز باشگاه ندارد؛ کاپیتان دوم به لیگ یونان رفته، کاپیتان سوم هم در لیگ امارات بازی میکند؛ یعنی درمجموع سرمربی و بازیکنان هیچ اشکال و ایرادی به کار خود وارد نمیدانند و چطور از افرادی با این طرز تفکر میتوان انتظار اصلاح شرایط را داشت؟