گسترش نیوز - سارا سمیع شمس: سرمایهگذاری در بازارهای مالی همواره یکی از مهمترین دغدغههای فعالان اقتصادی و حتی آحاد جامعه بوده است. از گذشته تاکنون، طلا و ارز به ویژه دلار بهعنوان پناهگاههای سنتی سرمایهگذاری شناخته شدهاند که در زمان نااطمینانی اقتصادی، مورد توجه بیشتری قرار میگیرند. در کنار این بازارها، بورس و بازارهای بینالمللی نیز در سالهای اخیر توانستهاند بخشی از سرمایههای ایرانیان را به خود جذب کنند، هرچند ریسکپذیری و پیچیدگیهای بیشتری نسبت به طلا و دلار دارند. در اقتصاد ایران، سرمایهگذاری همواره با چالشهای متعددی روبهرو بوده است. نوسانات نرخ ارز، تورم ساختاری، تغییرات پیدرپی سیاستهای اقتصادی و فشار تحریمها موجب شده تا تصمیمگیری برای سرمایهگذاران دشوارتر شود. به همین دلیل، بسیاری از فعالان اقتصادی در انتخاب میان بازارهای مختلف همچون طلا، دلار، بورس و حتی بازارهای جهانی، با سردرگمی مواجه هستند. از سوی دیگر، تجربههای اخیر نشان داده است که تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی و بینالمللی میتواند در کوتاهترین زمان ممکن، مسیر سرمایهگذاری را تغییر دهد و بر بازدهی بازارها اثر بگذارد.
در همین راستا و برای بررسی دقیقتر این موضوع، طی یک گفتوگوی پرسش و پاسخی با سایروس معصومپور امیرآبادی، اقتصاددان و تحلیلگر بازارهای جهانی با خبرنگار گسترش نیوز، به مسائل مختلف مربوط به چالشهای سرمایهگذاری در ایران پرداختهایم.
سؤال: پیشتر درباره گزینههای مختلف سرمایهگذاری مانند طلا، ارز و بازارهای بینالمللی صحبت کرده بودیم. اگر بخواهیم نگاه دقیقتری داشته باشیم، خانوادهها باید چه نکاتی را در انتخاب سبد سرمایهگذاری خود در نظر بگیرند؟
پاسخ: موضوع بسیار مهمی را مطرح کردید. در واقع وقتی ما درباره سرمایهگذاری صحبت میکنیم، باید چند آیتم اصلی را در نظر داشته باشیم. اگر شخصی بخواهد در طلا ورود کند، باید رابطه بین نفت، طلا و دلار را درک کند. برای مثال، اگر دلار (بهخصوص دلار آمریکا) حرکت صعودی داشته باشد، سرمایهگذار باید بداند این مسئله چه اثری بر قیمت طلا خواهد گذاشت. به همین ترتیب، در بازار ارز نیز چنین وابستگیهایی وجود دارد.
در مورد رمزارزها هم نکته مهم این است که فرد بررسی کند چه دولوپرها و تیمهایی پشت یک پروژه حضور دارند. بدون شناخت دقیق توسعهدهندگان و پشتوانه آن ارز دیجیتال، ورود به این بازار ریسک بالایی دارد.
از سوی دیگر، اگر کسی قصد ورود به بازارهای بینالمللی مانند فارکس را داشته باشد، باید توجه کند که ۹۵ درصد معاملهگران در این بازار بازندهاند و تنها حدود ۵ درصد سود میکنند. دلیلش این است که معاملهگری در بازار جهانی یک کار کاملاً تخصصی است. بنابراین، برای ورود به این عرصه باید بتوان ریسک به ریوارد، دراودان حساب، باختها و بردهای پشت سر هم و سایر پارامترهای تخصصی را بهخوبی تحلیل کرد.
سؤال: بسیاری از مردم تخصص لازم برای تحلیل بازارها را ندارند. در چنین شرایطی چه راهکاری برایشان پیشنهاد میکنید؟
پاسخ: دقیقاً همینطور است. یک کاسب یا یک فرد عادی لزومی ندارد همه جزئیات بازار جهانی یا حتی بازار داخلی طلا و ارز را بداند. طبیعی است که از او انتظار نمیرود رابطه نفت و دلار و طلا را تجزیه و تحلیل کند. در چنین حالتی بهترین راهکار مراجعه به صندوقهای سرمایهگذاری است.
سرمایهگذار میتواند مبلغ خود را در اختیار صندوق قرار دهد تا صندوق با توجه به شرایط بازار تصمیمگیری کند. در دنیا صندوقها اینگونه طراحی شدهاند که اعضای آن اجازه خرید و فروش مستقیم برای خودشان ندارند. اما متأسفانه در ایران بسیاری از صندوقها چنین ساختاری ندارند. گاهی حتی مشاهده میشود که مدیر یا اعضای صندوق به نزدیکانشان توصیه خرید سهام خاصی را میکنند و این باعث دوگانگی در بازار و بر هم خوردن تعادل میشود.
سؤال: به نظر شما بورس ایران چه اصلاحات بنیادی نیاز دارد تا دوباره بتواند اعتماد سرمایهگذاران را جلب کند؟
پاسخ: به نظر من سه اصلاح کلیدی ضروری است: ۱. شفافیت در اساسنامه شرکتها؛ بسیاری از شرکتهای بورسی اطلاعات شفافی ارائه نمیدهند. ۲. حذف دخالتهای دستوری در قیمتگذاری؛ این دخالتها موجب از بین رفتن کارایی بازار میشود. ۳. پرهیز از تصمیمات ناگهانی؛ تصمیمات لحظهای، اعتماد سرمایهگذاران را کاملاً از بین میبرد.
اما نکته مهمتر این است که برخلاف دیدگاه بسیاری از کارشناسان، من معتقدم باید جلوی ورود سهامداران خرد یا همان سرمایهگذاران خانگی به بازار گرفته شود. این افراد تخصص لازم ندارند و حضورشان بیشتر از اینکه سودمند باشد، زیانبار است.
سؤال: برخی معتقدند بورس میتواند دوباره تجربه سالهای ۹۸ و ۹۹ را تکرار کند. آیا شما هم چنین باوری دارید؟
پاسخ: خیر. به نظر من احتمال بازگشت به آن دوران بسیار کم است. اتفاقات آن سالها ناشی از هیجانات، چاپ بیش از حد پول توسط بانک مرکزی و ورود سرمایههای سرگردان به بازار بود. نرخ بهره بانکی هم پایین آمده بود و شرایط ویژهای ایجاد شده بود.
الان هم سرمایههای سرگردان در جامعه وجود دارند، اما شرایط کلی تغییر کرده است. در نتیجه بعید میدانم بورس بتواند به آن سطح بازدهی برگردد. برای داشتن یک بورس واقعی باید ابتدا اصلاحات ساختاری انجام شود، سپس مردم از طریق صندوقها و مؤسسات معتبر وارد شوند، نه به صورت مستقیم.
سؤال: برخی افراد معتقدند یادگیری تکنیکال یا بنیادی در مدت کوتاهی ممکن است و بر این اساس وارد بازار میشوند. شما این موضوع را چگونه میبینید؟
پاسخ: درست است که یادگیری مقدمات تحلیل تکنیکال شاید چند ساعت زمان ببرد؛ اما روانشناسی بازار و معاملهگر چیزی نیست که در چند ساعت یا حتی چند ماه یاد گرفته شود. تسلط بر دادههای کلان اقتصادی، نرخ بهره بانکی، شاخصهای تورمی، ذخایر انرژی کشورها و دهها پارامتر دیگر نیازمند سالها تجربه و مطالعه است.
بگذارید مثالی بزنم: همانطور که من نمیتوانم به یک راننده تاکسی یا آرایشگر اعتماد کنم تا درباره نرخ بهره و سرمایهگذاری در بورس به من مشاوره بدهد، یک فرد عادی هم نباید بدون تخصص وارد بازار شود. سرمایهگذاری باید از طریق تیمهای حرفهای و صندوقهای معتبر انجام شود؛ تیمهایی که مانند یک تیم پزشکی، متشکل از متخصصان حوزههای مختلف باشند.
سؤال: در شرایط فعلی اگر کسی بخواهد یک سبد سرمایهگذاری برای خانواده خود تشکیل دهد، باید چه رویکردی داشته باشد؟
پاسخ: همانطور که اشاره کردم، ورود مستقیم به بازارها برای افراد غیرمتخصص اشتباه است. بهترین راه این است که سرمایهگذار بخشی از سرمایهاش را در طلا یا ارز نگه دارد، بخشی را به صندوقهای معتبر بسپارد و اگر تمایل داشت در رمزارزها سرمایهگذاری کند، تنها روی پروژههایی ورود کند که تیم توسعهدهنده معتبر و پشتوانه فنی قوی دارند.
در نهایت باید توجه داشت که سرمایهگذاری موفق تنها با دانش، تخصص و رعایت اصول مدیریت ریسک امکانپذیر است. بنابراین توصیه من این است که افراد عادی به هیچ وجه بهصورت هیجانی یا بدون مشورت با متخصصان وارد بازارها نشوند.
این گفتوگو ادامهدار است و بخش کامل آن شامل جزئیات بیشتر درباره روانشناسی بازار، بررسی مثالهای عینی از سرمایهگذاری در ایران و مقایسه با بازارهای جهانی در نسخه نهایی گزارش منتشر خواهد شد.