به گزارش سرویس سیاسی تابناک، در روزهای آینده، نیویورک به صحنه حضور رهبران جهان در مجمع عمومی سازمان ملل تبدیل خواهد شد. رئیسجمهور ایران در این نشست فرصت خواهد داشت تا با ترسیم اولویتهایی، چون تقویت جایگاه بینالمللی، توسعه همکاریهای منطقهای و کاهش فشارهای خارجی، مسیر تازهای در دیپلماسی کشور بگشاید.
در همین چهارچوب، خبرنگار سرویس سیاسی «تابناک» گفتوگویی با مصطفی زهرانی، دیپلمات سابق ایران در نیویورک انجام داده است تا دیدگاهها و ارزیابیهای او درباره مهمترین چالشها و فرصتهای پیش روی دیپلماسی کشور را بررسی کند.
* در صورت قطعی شدن سفر رئیس جمهور ایران به نیویورک جهت شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، دکتر پزشکیان چه اولویتهایی را باید در صدر گفتوگوها و رایزنیهای خود قرار دهد تا ضمن تأمین منافع ملی، تصویری فعال و مؤثر از ایران در عرصه بینالمللی ارائه شود؟
برای پاسخ به این پرسش، میتوان شرایط فعلی جایگاه بینالمللی کشور را با دوره حضور دو رئیسجمهور پیشین، آقایان محمد خاتمی و محمود احمدینژاد، در سازمان ملل مقایسه کرد. نکته اساسی این است که هر اقدام در عرصه دیپلماسی بینالمللی بدون پشتوانه مردمی، از تأثیرگذاری لازم برخوردار نخواهد بود. تفاوت بارز میان عملکرد آقای خاتمی و آقای احمدینژاد نیز از همین میزان حمایت مردمی ناشی میشد.
در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی، به دلیل برگزاری انتخاباتی پرشور و کسب آراء بالا، سخنان ایشان در سازمان ملل با استقبال گسترده جامعه جهانی مواجه میشد. بسیاری از سران کشورها با اشتیاق به سخنرانیهای وی گوش میدادند و در حاشیه اجلاس، با احترام در پی دیدار و گفتوگو با او بودند. به عنوان نمونه، بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، پس از شنیدن سخنرانی آقای خاتمی و ابراز خرسندی، در راهروهای سازمان ملل منتظر ایشان ماند تا فرصتی برای ادای احترام و تبادل نظر داشته باشد.
در مقابل، در دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد، تعداد محدودی از سران کشورها در جلسات سخنرانی او حضور مییافتند. ویدئوهای موجود نیز این موضوع را تأیید میکند. در حاشیه اجلاس، احمدینژاد در انتظار دیدار با مقامات آمریکایی، از جمله جورج بوش، بود، اما چنین دیدارهایی محقق نشد. این مقایسه به روشنی اهمیت سرمایه اجتماعی و پشتیبانی مردم از دولت را در عرصه بینالمللی نشان میدهد.
در میان ایرانیان مقیم خارج، بهویژه در ایالات متحده، آقای خاتمی حتی در سخنرانی خود در شیکاگو با حضور حدود هشتهزار نفر روبهرو شد. این استقبال در مورد آقای احمدینژاد تکرار نشد. انتظار میرود این روند همچنان ادامه یابد. با این حال، تصویب قانونی در مجلس که مانع تصدی مسئولیت برای افراد دو تابعیتی میشود، موجب افزایش بدبینی ایرانیان مقیم خارج نسبت به نظام شده و بسیاری از آنها را آزرده است.
در حال حاضر، آقای پزشکیان به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی شناخته میشود و میزان محبوبیت وی به عمل به وعدههای خود، از جمله در قبال ایرانیان خارج از کشور، وابسته است. از نگاه جهانی، تفاوتی میان رئیسجمهور و سایر ارکان نظام دیده نمیشود و کل ساختار حکمرانی بر اساس عملکرد کلی ارزیابی میشود. جایگاه فعلی نظام در افکار عمومی غرب چندان مطلوب نیست، و بعید به نظر میرسد این سفر دستاورد قابل توجهی داشته باشد. در ضمن، با توجه به دیدگاه موجود آمریکاییها نسبت به ایران، مشخص نیست تعامل مستقیم تا چه حد به سود کشور باشد.
با این حال، شخصاً بر این باورم که بهبود روابط ایران و آمریکا ضرورت دارد، زیرا جز مردم دو کشور، دیگر بازیگران جهانی معمولاً از تداوم تنش بین ایران و آمریکا بهرهمند میشوند.
نکته مهم دیگر ارتباط مستقیم میزان حمایت مردمی از نظام با سطح تهدید نظامی است؛ نظامی که از پشتیبانی داخلی برخوردار باشد، به مراتب کمتر در معرض تهدید خارجی قرار میگیرد. نمونهای از این موضوع پس از حادثه یازدهم سپتامبر رخ داد. در کمیسیون ویژه این حادثه در کنگره آمریکا، ریچارد آرمیتاژ، معاون وقت وزیر خارجه، اظهار داشت که پس از اثبات نقش ایران در حادثه الخبر عربستان، آماده حمله به ایران بودند، اما برگزاری انتخابات دوم خرداد و حضور گسترده مردم پای صندوقها آنها را از این تصمیم منصرف کرد.
از این منظر، حمایت مردمی میتواند پیش از وقوع جنگ نیز نقش بازدارنده ایفا کند. متأسفانه، ذهنیت جهانی نسبت به میزان این حمایت امروز منفی است؛ برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، حتی نیروهای بی-۵۲ آمریکا همراه با اسرائیلیها تصور کردند که با فشار نظامی و ایجاد وضعیتی مشابه سوریه میتوانند حکومت را تغییر دهند. پرسش اینجاست که چه اقداماتی موجب شکلگیری چنین تصوری شده است؟
در عین حال، عملکرد مردم در جنگ دوازدهروزه نشان داد که توان بازدارندگی جامعه همچنان وجود دارد. سؤال این است که نظام تا چه حد به این مردم، چه در داخل و چه در خارج، پاسخ مثبت داده و وعدهها را محقق ساخته است. نباید این همبستگی صرفاً در برابر تهدید خارجی مصادره شود، بلکه باید آن را حفظ و تقویت کرد.
در این میان، نقش آقای پزشکیان در پاسخ به خواستههای مردم اهمیت ویژهای مییابد. این مؤلفهها به صورت مستقیم بر سیاست خارجی و به طور خاص بر دیدارهای احتمالی او در سازمان ملل اثرگذار خواهد بود.
در شرایط کنونی، نظام بینالمللی به سمت چندقطبیشدن حرکت کرده است. آمریکا در یک سوی میدان و روسیه و چین در سوی دیگر قرار دارند. چین و روسیه در مجموع با ایران همسو هستند و وضعیت منطقه در مقایسه با نخستین دوره ریاستجمهوری ترامپ به مراتب بهتر است. احتمال دارد آقای پزشکیان با اتخاذ سیاست منطقهای فعال، روابط ایران با کشورهای همسایه، بهویژه عربستان و پاکستان، را تقویت کند و گامهای مؤثری در جهت سیاست حسن همجواری بردارد. اما نباید انتظار زیادی از تعامل با قدرتهای غربی داشت. در نتیجه، تمرکز باید بر تقویت پیوندهای منطقهای و بهرهگیری از ظرفیتهای همسایگان باشد.
* با توجه به فضای پس از جنگ دوازدهروزه، تحولات منطقهای و توقف مذاکرات هستهای، آیا سفر آقای پزشکیان به نیویورک میتواند آغازی برای گفتوگوهای مستقیم با آمریکا جهت خروج از بنبست مذاکرات باشد یا همچنان موانع جدی باقی است؟
پیشنهاد مذاکرات مستقیم از سوی ترامپ در زمان گذشته، فرصتی مناسب بود، اما اکنون بعید است دولت آمریکا اقدامی جدی انجام دهد و هرگونه دیدار از موضع ضعف تلقی خواهد شد. در شرایط فعلی، تمرکز بر مسائل داخلی و بهبود روابط با ایرانیان خارج از کشور اهمیت بیشتری دارد. تحریمها به این زودی لغو نخواهند شد و حتی در میان آمریکاییها، در دولت کنونی ترامپ، انگیزهای جدی برای تعامل با ایران دیده نمیشود. شاید اگر در آن زمان پاسخ مثبتی داده میشد، جنگ دوازدهروزه نیز رخ نمیداد. بنابراین، نباید انتظارات بالایی از این سفر داشت.
* در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، نشستهای دوجانبه و چندجانبه متعددی برگزار میشود. ایران چگونه میتواند از ظرفیت چندجانبهگرایی برای حل برخی مسائل سیاست خارجی بهره بگیرد؟ چه کشورها یا گروههایی در این زمینه ظرفیت بیشتری دارند؟
همانطور که گفته شد، ساختار فعلی جهان چندقطبی است و ایران باید بیشتر بر روابط منطقهای تمرکز کند. همکاری با عربستان، پاکستان و سایر همسایگان و بهرهگیری از ظرفیت چین و روسیه میتواند ثمرات بیشتری داشته باشد. با این حال، استفاده از مزایای چندجانبهگرایی بدون یک مدیریت اقتصادی سالم و کارآمد ممکن نیست. ضعف مدیریت و فساد ساختاری باعث شده حتی در صورت لغو تحریمها، مشکلات اقتصادی پابرجا بماند. همانطور که قرآن توصیه میکند ابتدا باید اصلاح را از درون آغاز کرد، این اصل در سیاست نیز صدق میکند. بسیاری از افراد سود خود را در تداوم تحریمها میبینند و به رفع آن علاقهای ندارند. بنابراین، حل مشکلات داخلی باید اولویت اصلی باشد تا بتوان در صحنه بینالمللی نیز از فرصتها بهرهمند شد.
گفتوگو: زینب منوچهری