خبرآنلاین - پانترکیسم بهعنوان یک ایدئولوژی سیاسی و فرهنگی در بستر تحولات آغاز قرن بیستم شکل گرفت. فروپاشی امپراتوری عثمانی، شکستهای پیاپی نظامی و ضعف ساختاری «دولت بیمار اروپا» زمینهساز ظهور اندیشهای شد که در پی بازتعریف هویت ترکها بود. روشنفکرانی مانند ضیا گوک آلپ، از چهرههای اصلی «کمیته اتحاد و ترقی»، ایده اتحاد همه ترکزبانان از آناتولی تا آسیای میانه را مطرح کردند تا بنیانی برای بازسازی قدرت ازدسترفته عثمانی فراهم شود. این اندیشه که ابتدا جنبه فرهنگی و زبانی داشت، بهسرعت به ابزاری سیاسی و حتی نظامی بدل شد و بهویژه پس از فروپاشی امپراتوری روسیه و ظهور جمهوریهای جدید آسیای میانه، مجالی تازه برای بروز یافت.
ایران به دلیل جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی و بافت متنوع قومی خود، همواره در کانون نگاه پانترکیستها قرار داشته است. پس از استقلال جمهوری آذربایجان، رهبرانی چون ابوالفضل ایلچیبیگ با طرح ایده اتحاد دو آذربایجان تهدیدی آشکار علیه تمامیت ارضی ایران ایجاد کردند. هرچند این اندیشه در عرصه سیاسی آن کشور دوام چندانی نداشت، اما نشان داد که پانترکیسم میتواند به ابزاری برای بیثباتسازی منطقه بدل شود. در دهههای بعد، ترکیه با استفاده از ابزارهای نرم قدرت ــ بهویژه از طریق سازمان کشورهای ترک، رسانههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی ــ کوشید نفوذ فرهنگی و زبانی خود را در جمهوری آذربایجان، آسیای میانه و حتی در میان ترکزبانان ایران گسترش دهد. این روند پیوندهای هویتی تازهای ایجاد کرده و نگرانیهای تهران را دوچندان ساخته است.
>>> یادداشتهای قبلی این مجموعه:
موقعیت آذربایجان در دومینوی تحریکپذیری اقوام
جایگاه خوزستان و ضرورت تقویت هویت عربِ ایرانی
نقش بلوچستان؛ از شکاف قومی تا نبرد بندرها
ترکزبانان ایران؛ ستونهای هویت ملی در متن تاریخ و ژئوپلیتیک
یکی از پروژههای کلیدی که امروز به نماد پانترکیسم عملی بدل شده، طرح کریدور زنگزور است. این کریدور در صورت تحقق، جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان مستقیماً به ترکیه متصل میکند و ایران را از بخش مهمی از مسیرهای ترانزیتی قفقاز کنار میگذارد. چنین تغییری نهتنها جایگاه ژئوپلیتیکی ایران را تضعیف میکند، بلکه عملاً حلقهای استراتژیک از «جهان ترک» را شکل میدهد که تهران را به حاشیه میراند. ایران بارها مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده است، زیرا آن را نه یک پروژه اقتصادی، بلکه بخشی از پازل ژئوپلیتیکی پانترکیسم میداند؛ پازلی که هدف نهایی آن کاهش نفوذ تهران در قفقاز و آسیای میانه و افزایش نقش ترکیه و متحدانش است.
تهدید پانترکیسم تنها از بیرون متوجه ایران نیست. در داخل کشور نیز این ایدئولوژی از طریق رسانهها، فضای مجازی و شبکههای فراملی نفوذ یافته است. هرچند ترکزبانان ایران طی قرنها بخشی جداییناپذیر از هویت ایرانی بودهاند ــ چه در قالب دولتهای ترکزبان مانند صفویه و قاجاریه و چه در مشارکت در فرهنگ و تمدن ایرانی ــ اما تلاش جریانهای پانترکیست برای القای «هویتی جداگانه» خطر بالقوهای برای انسجام ملی محسوب میشود. در این میان، نتایج مطالعات ژنتیکی معتبر، از جمله پژوهشهای منتشرشده در مجلاتی مانند PLOS ONE (۲۰۲۲) و American Journal of Human Genetics، نشان میدهد ترکزبانان ایران از نظر تبار ژنتیکی بخش جداییناپذیر از جمعیت ایرانیاند و با دیگر اقوام کشور اشتراکهای گستردهای دارند. این یافتهها بار دیگر روشن میسازد که پانترکیسم بیش از آنکه بازتاب واقعیتهای عینی باشد، پروژهای سیاسی و ژئوپلیتیکی است.
از این منظر، پانترکیسم در ماهیت خود نه پاسخی به مطالبات ترکزبانان ایران، بلکه ابزاری در دست قدرتهای منطقهای برای تغییر موازنه ژئوپلیتیکی است. مقابله با این پروژه نیازمند راهبردی ترکیبی است؛ راهبردی که هم به تقویت هویت ملی مشترک بپردازد و نقش تاریخی ترکزبانان در فرهنگ و تمدن ایران را بازنمایی کند و هم سرمایهگذاری رسانهای و فرهنگی برای خنثیسازی روایتهای تحریفشده را جدی بگیرد. در کنار آن، توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق ترکزبان میتواند آسیبپذیریها را کاهش دهد و دیپلماسی فعال در قفقاز و آسیای میانه مانع از انزوای ژئوپلیتیکی ایران شود.
در نهایت، تنوع قومی و زبانی ایران نباید به نقطهضعف بدل شود؛ بلکه اگر هوشمندانه مدیریت گردد، میتواند سرمایهای برای انسجام ملی و عاملی بازدارنده در برابر پروژههای تجزیهطلبانه نظیر پانترکیسم باشد.
۴۲