در ایران امروز، دستیابی به آرزوی تحصیل در رشتههای پرطرفدار مانند پزشکی و مهندسی دیگر تنها به تلاش و استعداد وابسته نیست. گزارشها از بازار سیاه «فروش صندلی» در دانشگاههای دولتی و آزاد حکایت دارد، جایی که مبالغی بین ۷۵۰ میلیون تا یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان، آینده تحصیلی دانشآموزان را تعیین میکند. این پدیده، که ابتدا در دانشگاه آزاد رواج داشت، اکنون به دانشگاههای دولتی مانند شریف، امیرکبیر و بهشتی نفوذ کرده و زنگ خطر را برای نظام آموزش عالی به صدا درآورده است.
بر اساس گزارشها، هزینه خرید صندلی در رشتههای پرطرفدار متفاوت است:
دانشگاه آزاد – تهران: حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان
دانشگاه آزاد – شهرستانها: حدود ۷۵۰ میلیون تومان
دانشگاههای دولتی – تهران: تا یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان
دانشگاههای دولتی – شهرستانها: حدود ۸۵۰ میلیون تومان
این قیمتها، که بر اساس رشته، دانشگاه و سهمیه داوطلب متغیر است، نشاندهنده بازاری غیررسمی است که در آن پول حرف اول را میزند.
فریدون – ب، یکی از والدین، میگوید واسطهای به او پیشنهاد داده با پرداخت یک میلیارد تومان، فرزندش را در رشته پزشکی یک دانشگاه معتبر ثبتنام کند. او میافزاید: «ارسال فرزندم به ترکیه یا مجارستان هزینه بیشتری دارد، پس این گزینه بهصرفهتر است.» والدین دیگری نیز از پیشنهاد ۹۰۰ میلیون تومانی برای ثبتنام بدون کنکور در دانشگاه دولتی خبر داده و اذعان کرده که در صورت داشتن توان مالی، بسیاری این پیشنهاد را میپذیرند.
صادق علایی، پژوهشگر حوزه آموزش، معتقد است که راهاندازی پردیسهای خودگردان و دورههای شهریهمحور از دهه ۱۳۹۰، بذر تجاریسازی آموزش را کاشت. او میگوید: «کسری بودجه دانشگاهها، که طبق گزارش دیوان محاسبات تنها ۶۰ تا ۷۰ درصد هزینهها را پوشش میدهد، مدیران را به سمت منابع درآمدی غیررسمی سوق داده است.» کاهش تعداد داوطلبان کنکور و افزایش صندلیهای خالی نیز این روند را تشدید کرده و دانشگاههای دولتی را به تجاریسازی سوق داده است.
علایی به نبود نظارت قوی اشاره کرده و میگوید: «شبکههایی از کارکنان و واسطهها با دریافت مبالغ هنگفت، ثبتنام غیرقانونی در رشتههای پرطرفدار را تسهیل میکنند.» در جامعهای که پزشکی و مهندسی همچنان نماد منزلت اجتماعی هستند، خانوادههای ثروتمند حاضرند هزینههای کلان بپردازند تا آینده فرزندانشان را تضمین کنند، تقاضایی که بازار سیاه را داغتر کرده است.
فاطمه کشوری، استاد علوم اجتماعی، هشدار میدهد که این روند به نابودی عدالت آموزشی منجر میشود: «وقتی موفقیت تحصیلی به پول وابسته شود، دانشآموزان متوسط و کمبضاعت شانسی برای رقابت ندارند.» وی میافزاید که ورود دانشجویان با شایستگی پایین، سطح علمی کلاسها و تحقیقات را کاهش داده و رتبه جهانی دانشگاهها را تنزل میدهد. آمار وزارت علوم نیز نشان میدهد سالانه ۶۵ هزار دانشجو به دلیل بیاعتمادی به عدالت آموزشی به خارج مهاجرت میکنند.
در ترکیه، پذیرش در رشتههای پرطرفدار مانند پزشکی از طریق آزمون سراسری انجام میشود و فروش صندلی در دانشگاههای دولتی جرم سنگینی است که میتواند به زندان یا لغو مجوز دانشگاه منجر شود. در کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه، آموزش عالی تقریباً رایگان است و پذیرش بر اساس شایستگی علمی و سهمیههای اجتماعی صورت میگیرد. نظارت شفاف و استقلال دانشگاهی در این کشورها، مانع فسادهایی مانند صندلیفروشی شده است.
در ایران، اما، روند معکوس حاکم است. شهریهمحوری و نبود شفافیت، دانشگاههای دولتی را که روزگاری افتخار علمی منطقه بودند، به ورطه تجاریسازی کشانده است. کشوری هشدار میدهد: «اگر دانشگاهها به باشگاه طبقات ثروتمند تبدیل شوند، اعتماد عمومی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی به خطر میافتد و نابرابری اجتماعی بازتولید میشود.»