همانگونه که در تصویر میبینید جمعی از مجریان رادیو و تلویزیون ایران به بهانهای، خودشان برای خودشان شادی و نشاط ایجاد کردند تا خستگی را از تن بدر کنند و دوباره با انرژی، کنار مردم صبور و دوستداشتنی باشند. فرقی هم نمیکند چند سالشان است و اصلا بازنشستگی برایشان معنا ندارد، چون وجودشان با مردم شکوفا میشود، چه گیتی خامنه یا هرمز شجاعیمهر باشد چه المیرا شریفیمقدم یا عباس طاهریان!
قلهی رسانههای صوتی و تصویری، مجریان آن هستند. حضور مجری کاربلد، دانا، آگاه و باسابقه، پایداری، استقامت و دوام یک رسانه را تضمین میکند. مجریگری، خمره رنگرزی نیست که یکشبه به دست آید. باید آنان را کشف کرد، زمینه رشد و بلوغ آنان را فراهم آورد و با تقویت آزاداندیشی اجازه داد با خلاقیت و مهارت منحصربهفرد خود، پیام را منتقل کنند. اثبات شده است فقط با این درایت و تدبیر، پرچم آن رسانه، برافراشته باقی میماند! درک این واقعیت، بهخصوص برای رادیووتلویزیون ایران -که «رسانه ملی» نامیده میشود- جان تازهای برای حیات آیندهاش خواهد بود. این سرمایه گرانبهای دنیای مدرن امروز، اگر آرامش روحی داشته باشد، بیعدالتی و تبعیض نبیند، مورد محبت و دلگرمی قرار گیرد، امر و نهی و توبیخ و حذف و نگاههای کجاندیش کودکانه نبیند و اجازه تبیین استراتژیها را با عقل و درایت و تخصص خود داشته باشد، امنیت پایدار را برای همگان فراهم میآورد.
اما دلخوریهایی میان برخی مجریان خدوم و صادق درباره نحو برخورد برخی مدیران فعلی وجود دارد که منجر به قهر و جدایی آنان از خانه خود شده است، هرچند تکنولوژی امروز انحصار را از رسانه ملی گرفته و مجریان هم آزادند هر سکویی را انتخاب کنند اما دلجویی و همدلی با آنان و ایجاد آشتی و دوستی و استفاده از توانمندیهای آنان به روشی که خود میپسندند، اتحاد و همبستگی مردم را به خصوص در شرایط بحرانی فراهم میآورد.
شواهد نشان میدهد در آن روزها و این روزهای سخت، برخی بیدرایتیها، در عدم استفاده از مجریان توانمند، نتوانست منویات رهبری بهخصوص در اتحاد آحاد مردم را فراهم آورد، در صورتی که برخی از این مجریان حرفهای که حتی مورد هجوم و حمله مخالفین قرار میگیرند و به اصطلاح حکومتیبودن را به جان میخرند علیرغم اعلام آمادگی، در خانه منتظر نشسته بودند اما دریغ!
این یادداشت به بهانه اولین هماندیشی کانون مجریان رسانههای دیداری نوشته شد.
۲۴۲۲۴۲