ابوترابی؛ سید دل‌های آزادگان در روزهای سخت اسارت

خبرگزاری مهر چهارشنبه 19 شهریور 1404 - 11:20
رشت- در دل سخت‌ترین روزهای اسارت بعثی‌ها «سید علی‌اکبر ابوترابی» با ایمان و رفتار پدرانه‌اش نه تنها روحیه هزاران اسیر را حفظ کرد، بلکه چراغ امید را در دل‌های شکسته روشن نگه داشت.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- زهرا رگان: صبح آرام‌تر از همیشه آغاز شد، همانند هر روزی که آیت‌الکرسی را زیر لب زمزمه می‌کنم؛ دعایی که حال و هوای خاصی به روزهای شلوغم می‌بخشد. اما امروز، قرار است به سراغ مردی بروم که ۱۰ سال از بهترین سال‌های عمرش را در اردوگاه‌های رژیم بعث عراق گذرانده؛ آزاده و جانبازی که شاهد نور ایمان و مقاومت در دل سیاهی شکنجه‌ها بوده است.

«سرهنگ محمد اسماعیل نیکی» آزاده اهل رشت، که یادگار و شاگرد معنوی شهید سید علی اکبر ابوترابی است، خاطراتی ناب از روزهای تلخ اسارت و ایستادگی را با ما به اشتراک گذاشت؛ روزهایی که در دل اردوگاه‌های بعثی، بوی آیت‌الکرسی پیچیده است.

شهید ابوترابی؛ پدر معنوی اردوگاه‌ها

هدف من از این گفتگو جستجوی خاطرات حاج محمد اسماعیل از شهید سید علی اکبر ابوترابی بود؛ روزهای اسارت و شهادتی که در دل تاریکی اردوگاه‌های بعثی، نوری آرام و بی‌صدا طلوع کرد.

او نه تنها یک روحانی، بلکه تکیه‌گاهی معنوی برای هزاران اسیر ایرانی بود که در بند ظلم و شکنجه به دنبال روزنه‌ای از امید می‌گشتند در روزهایی که شکنجه‌های جسمی و فشارهای روانی روح‌ها را می‌شکست، ابوترابی با لبخندی آرام، نگاهی پدرانه و کلامی از دل ایمان، اردوگاه را به محفل انس و آرامش بدل می‌کرد.

نه با شعار، بلکه با عمل؛ با برپایی نماز جماعت در دل ممنوعیت، جلسات فرهنگی در خفا و رفتارهایی ساده اما عمیق، روح تازه‌ای به جان‌های خسته اسرا می‌دمید.

در رمادیه و تکریت جایی که دیوارهای زندان بلندتر از امید به نظر می‌رسیدند، حضور ابوترابی نقطه عطفی در حفظ انسجام و روحیه اسرا بود او برای هر آسایشگاه کاتبی فرهنگی تعیین می‌کرد، مطالب مذهبی و اخلاقی می‌نوشت و پخش می‌کرد و با همین حرکت‌های کوچک اما مؤثر، فضای انزوا را به همبستگی تبدیل کرد.

ابوترابی؛ سید دل‌های آزادگان در روزهای سخت اسارت

خاطرات یک دهه اسارت

«محمد اسماعیل نیکی» آزاده اهل رشت از لحظاتی می‌گفت که سید علی اکبر ابوترابی با صدای آرامش، نمازهای مخفیانه و عزاداری‌های شبانه دل‌ها را به هم نزدیک می‌کرد. او می‌گفت: او نه فقط رهبر معنوی اردوگاه بود بلکه نماد زنده‌ای از مقاومت در برابر تحقیر و شکنجه بود؛ کسی که با ایمان و اخلاق، دیوارهای زندان را شکست و دل‌ها را به افق آزادی پیوند زد.

گفتگوی صمیمانه با خاطرات تلخ و شیرین حاج محمد اسماعیل گره خورد و زمان به سرعت می‌گذشت. از دوران خدمت در ارتش تا سال‌های سخت اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق، هر بخش از زندگی‌اش نیاز به شنیدن و درک عمیق دارد.

زندان شکنجه و امید

سرهنگ نیکی متولد ۱۱ آبان ۱۳۳۲ در رشت، دانش‌آموخته پرستاری بود و پیش از جنگ در بیمارستان‌های تهران خدمت می‌کرد او در دوران جنگ تحمیلی در پایگاه چهارم دزفول به امدادرسانی مشغول بود که در جریان یک مأموریت در نزدیکی رود کرخه، آمبولانس حاملش هدف حمله قرار گرفت و به اسارت دشمن درآمد.

او ابتدا به مدرسه عماره و سپس به استخبارات بغداد منتقل شد؛ جایی که بازجویی‌ها و شکنجه‌های شدید روح و جسم اسرا را هدف قرار می‌داد. اما حتی در آن روزهای سیاه، امید و ایمان از دل صداهای آرام آیت‌الکرسی و نمازهای پنهانی زنده می‌ماند.

نقش بی‌بدیل ابوترابی در اردوگاه‌ها

نیکی از اولین آشنایی‌اش با سید آزادگان ایران چنین یاد می‌کند: روز اول آمد، کنارم نشست، مثل پدری که پسرش را در آغوش گرفته باشد؛ از همان لحظه، اردوگاه رنگ دیگری گرفت.

وی افزود: شهید ابوترابی با عمل و رفتار خود نه تنها روحیه اسرا را تقویت می‌کرد بلکه با راه‌اندازی فعالیت‌های فرهنگی، نمازهای شبانه و عزاداری‌های مخفیانه، فضای اردوگاه را به محفل ایمان و امید تبدیل کرد.

نیکی اضافه کرد: در تکریت، یکی از سخت‌ترین اردوگاه‌ها، سید ابوترابی با نوشتن مطالب فرهنگی در خلوت و پخش آن‌ها توسط اسرا، چراغ ایمان را روشن نگه می‌داشت حتی در تونل وحشت بغداد، جایی که اسرا با ضرب شلاق و کابل شکنجه می‌شدند، صدای آرام ابوترابی بود که امید را زنده نگه می‌داشت.

تأثیر عمیق شهید ابوترابی بر دشمنان

نیکی از لحظه‌ای گفت که یکی از سربازان عراقی به نام کاظم عبدالعزیز، شیعه‌ای عصبی مزاج، هنگام حضور حاج آقا ابوترابی از احترام و خضوع سخن گفت و آن که چطور بعد از مدتی این سرباز تغییر کرد و به برادری برای اسرا تبدیل شد؛ نمونه‌ای زنده از تأثیر ایمان و اخلاق شهید ابوترابی بر دل‌ها، حتی دل‌های دشمن.

خبر شهادت سید آزادگان در مسیر زیارت امام رضا (ع) تأثیری عمیق بر حاج محمد اسماعیل گذاشت: وقتی خبر را شنیدم انگار پدرم را از دست داده‌ام.

وی گفت: شهید ابوترابی حتی از لحظه مرگ خود خبر داشت و وصیت کرده بود اگر در مسیر امام رضا (ع) از دنیا رفت، همان‌جا دفن شود.

ابوترابی؛ سید دل‌های آزادگان در روزهای سخت اسارت

خاطرات و پیوند آزادگان بعد از اسارت

حاج محمد اسماعیل نیکی از ارتباط و پیوند آزادگان سراسر کشور به ویژه گیلان، خرم‌آباد، اصفهان و مشهد گفت و از راهپیمایی‌ها و پیاده‌روی‌های معنوی به مناسبت‌های مختلف که هر ساله برگزار می‌شد. این سفرها از ۲۵۰ نفر آغاز شد و به بیش از ۶ هزار نفر رسید؛ تجلی عشق و وفاداری آزادگان به ارزش‌های انقلاب و ایثار.

مصاحبه با حاج محمد اسماعیل نیکی، روایتگر بی‌بدیل ده سال اسارت، ایثار و ایمان بود؛ روزهایی که در دل تاریکی اردوگاه‌های بعثی، صدای آیت‌الکرسی همچون فانوسی روشن، مسیر را به آزادگان نشان می‌داد.

وی بارها تکرار کرد که رمز پیروزی آزادگان و مقاومتشان، ایمان و اخلاق والای شهید ابوترابی بود. شهید ابوترابی مانند چراغی در دل سیاهی بود که نه تنها به ما امید می‌داد بلکه دشمن را هم مبهوت می‌کرد.

از زبان حاج محمد شنیدم که سخت‌ترین شکنجه‌ها و فشارها زمانی تحمل می‌شد که با ذکر آیت‌الکرسی و ذکر یا زهرا (س) قلب‌ها آرام می‌گرفتند.

آن آیات، روح ما را قوی می‌کرد و به ما می‌آموخت که حتی در سخت‌ترین شرایط هم می‌توان مقاومت کرد.

یادگاری‌هایی که باقی ماند

امروز بیش از سه دهه از آن روزهای تلخ و شیرین گذشته، اما هنوز جای خالی شهید ابوترابی در میان آزادگان حس می‌شود.

حاج محمد اسماعیل می‌گوید: هر سال که به یاد او مراسم برگزار می‌کنیم، گویی دوباره روح تازه‌ای در کالبد ما دمیده می‌شود.

وی که اکنون بازنشسته و در کنار خانواده زندگی می‌کند، همچنان به ترویج فرهنگ ایثار و مقاومت مشغول است؛ مسئولیت ما است که خاطرات آزادگان و شهدا را زنده نگه داریم و نسل‌های جدید را با این ارزش‌ها آشنا کنیم.‌

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.