حجت الاسلام محمد فولادی وندا دانشیار گروه جامعه شناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار کرد: از شگفتیهای دو دهه اخیر، رشد همزمان دو پدیدة به ظاهر متضاد در سطح جهان است؛ تعمیق فرایند جهانی شدن فرهنگ غربی و شیوههای حقوقی و سیاسی آن و ظهور انواع اختلافهای قومی و تاکید بر بنیادیترین هویتهای قومی و ملی در بسیاری از مناطق و کشورهای جهان و به رغم پیش بینی بسیاری از متخصصان توسعه و ناظران بین المللی در دهههای ۶۰ و ۷۰، نوسازی کشورها در سطح گسترده و جهانی سازی فرهنگها، نه تنها کمکی به زوال هویتهای نژادی، قومی و محلی نکرده و جامعه جهانی برخوردار از فرهنگ واحد و یکپارچه فراهم نساخت، بلکه در بسیاری از زمینهها اختلافات را تشدید کرده است و حال این سوال مطرح است که با وجود هویتهای قومی و ملی در مناطق مختلف جهان، چگونه میتوان به وحدت، انسجام اجتماعی و تقویت هویت ملی نائل آمد؟
دانشیار گروه جامعه شناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) بیان کرد: از آنجایی که حاکمیت ملی و مردمی با مفهومی از قومیت پیوند خورده و در قالب حق تعیین سرنوشت ملی تجسم یافته است، مشروعیت سیاسی هر دولتی که نتواند موقعیت یک دولت ملی به مفهوم واقعی کلمه بیابد، از سوی بخشهایی از جمعیت آن مورد تردید قرار خواهد گرفت.
وی ادامه داد: رشد احساسات قومی بر پایه تفاوتهای زبانی، قومی و نژادی، در صورت عدم ایجاد ساختارها و نهادهای مناسب برای اداره کشورها و نیز عدم ایجاد بستر مناسب بری مشارکت مردمی در تعیین سرنوشت خویش، خود میتواند عاملی در جهت تجزیه، انشقاق و هویتهای ملی باشد.
حجت الاسلام فولادی وندا گفت: در جهان کنونی، حدود ده هزار زبان مستقل وجود دارد و اگر هر یک از گروههای قومی جهان، که به زبان خاص خود سخن میگویند، بخواهند بر هویت قومی و زبانی و یا نژادی خود تاکید و یک دولت ملی مستقل تشکیل دهند، جهان آینده، جهانی بسیار متفاوت و متفرق تر خواهد بود.
دانشیار گروه جامعه شناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) تصریح کرد: تحولات دو دهه اخیر در تشدید اختلافهای قومی در درون کشورها، پیش بینی بسیاری از نظریهپردازان نوسازی و نیز فرایند جهانی سازی را که جهان به ناچار به سوی نوعی ادغام فرهنگی، قومی و یا جهانی سازی فرهنگ غربی به پیش میرود، باطل کرده است.
وی اضافه کرد: در مقابل، ما شاهد رشد روز افزون جنبشها و ناسیونالیستهای قومی و نژادی در جهان هستیم. وبسیاری از کشورهایی که در گذشته با پشت سر گذاردن یک فرایند سخت و دردناک ملت ساز تولد یافتهاند، اکنون به عنوان یک واحد ملی و یکپارچه زیر سوال رفتهاند و امواج قوم گرایی و جدایی طلبی آنها را فرا گرفته است.
حجت الاسلام فولادی وندا عنوان کرد: در واقع تنها ده درصد کشورهای جهان را میتوان به لحاظ قومی همگن یا یکدست تلقی کرد و طبیعی است که هر یک از این قومیتها و نژادها، دارای زبان، اخلاق و فرهنگ خاص خود هستند، البته جهانی شدن ارتباطات در عین کمک به نزدیکی و تفاهم ملتها و فرهنگها، زمینه ساز شکل گیری انواع هویتهای جداگانه قومی و نژادی شده است و به موازات آن، انواع اختلافها و چالشهای قومی پدید آمده است.
دانشیار گروه جامعه شناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) اذعان کرد: روند موجود شکلگیری جهان پیش رو، در شرایط جهانی سازی اقتصاد، فرهنگ و روابط بین الملل، خود زمینه ساز پیدایش پدیده قوم گرایی و ناسیونالیسم نژادی و قومی شده است و از این رو، غالب فلاسفه سیاسی کلاسیک، ایجاد یک دولت مرکزی و یکپارچگی ملی را پیش شرط ایجاد یک کشور ملت میپنداشتند.
وی ادامه داد: در واقع، یکی از اساسیترین عناصر مهم و پیش شرطهای ضروری دستیابی به وحدت و همبستگی ملی، تشکیل دولتی مقتدر با پشتوانه ملی است که در قالب هویتهای ملی شکل گرفتهاند و هویت ملی، نوعی احساس تعلق و تعهد اعضای یک جامعه به رموز و نمادهای فرهنگی شامل هنجارها، ارزشها، زبان، اخلاق، دین، ادبیات و تاریخ مشترک است که موجب تمایز آن جامعه از دیگر جوامع و تقویت انسجام ملی میشود، بنابراین، اخلاق و ارزشهای اخلاقی عامل مهمی در انسجامبخشی به هر جامعهای و تقویت هویت ملی و انسجام اجتماعی هستند.
حجت الاسلام فولادی وندا گفت: از سوی دیگر، ذرهای شدن هویتهای قومی، پدیدهای است که ممکن است گسست درونی و فروپاشی انسجام اجتماعی را به دنبال داشته باشد و صورتبندی ایلات، اقوام و نژادها در قالب طوایف، هیچگونه دلالتی بر وجود اختلافات درون قومی و میان قومی، ناشی از اختلافات ساختاری و بیناطایفهای یا بازتولید اختلافات قدیم در عصر جدید را ندارد.
وی اضافه کرد: بر این اساس، میتوان با احترام به فرهنگها و خرده فرهنگهای اقلیتهای قومی و نژادی، و ایجاد بستر لازم برای رقابتهای سالم سیاسی، زمینه مشارکت فعال اقوم و قومیتهای مختلفت را در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اداره امور گوناکون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را فراهم ساخت.
دانشیار گروه جامعه شناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) تصریح کرد: در چنین فرایندی وجود قومیتها، نژادها و خرده فرهنگهای مختلف، نه تنها عامل ذرهای شدن هویتهای قومی، و اختلافات قومی و نژادی و انشقاق هویت ملی نیست، بلکه تعلقات و مناسبات میان اقوام، مستحکمتر و موجب شکلگیری سرمایههای نمادین و فرهنگی ملی خواهد شد که انسجامبخش هویتهای گوناگون قومی و ملی خواهد شد. البته هرچند «خودمداری» قومی و طایفهای، زمینهساز تنشها و چالشهای میان طایفهای و دوقطبی شدن قومیت¬ها است، اما میتوان آن را به «دیگرمداری» و ایثار و گذشت از خود و حول محور ارزشهای اخلاقی ملی و بسیج نیروهای بالقوه قومیتها، هویت منسجم ملی و فرهنگی تبدیل کرد.
استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: بنابراین، نقش اخلاق و ارزشهای ملی و دینی، در تقویت و یا تضعیف همبستگی ملی و اجتماعی بسیار پررنگ و برجسته است؛ زیرا رابطه بین اخلاق (قومی و ملی) و همبستگی پیچیده و چندوجهی است و از یک سو، ارزشهای اخلاقی، قومی و ملی، دینی میتوانند به غنای اخلاق قومی و ملی کمک کنند و از طریق تنوع فرهنگی یک کشور، آن را تقویت کنند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، ممکن است تضادهایی نیز بین این دو وجود داشته باشد. برای نمونه، ممکن است برخی از ارزشهای قومی با اصول و قوانین ملی در تعارض باشند. در چنین مواردی، مسئله همزیستی و همگرایی فرهنگی مطرح میشود و جوامع نیاز دارند تا با پایبندی به مشترکات فرهنگی، زبانی و ملی، و حسن همجواری و احترام به ارزشهای قومی و ملی یکدیگر، بسترساز انسجام ملی باشند.
حجت الاسلام فولادی وندا گفت: در جوامع چندفرهنگی، چالش اصلی این است که چگونه میتوان هم به تنوع فرهنگی احترام گذاشت و هم اصول اساسی اخلاق ملی را حفظ کرد. اساساً چگونه اخلاق، ارزشهای قومی و ملی اعم از قومی، ملی و دینی میتوانند در تقویت و انسجام قومی و یا ملی نقش آفرین باشند.
دانشیار گروه جامعه شناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: در پاسخ باید گفت که مولفهها و عناصر وحدت بخش همبستگی ملی، متکثر و متنوع است و میتوان از همه آنها بهره گرفت و به تقویت انسجام اجتماعی و هویت ملی یکپارچه کمک کرد. اتحاد ملی ممکن است بر پایه محورهای مختلفی در یک جامعه شکل بگیرد.
وی ادامه داد: برخی ذهنیت و سرگذشت مشترک تاریخی، میراث مشترک فرهنگی، هدف و درد مشترک و دین مشترک را در زمره مؤلفههای هبستگی ملی میدانند و برخی نیز فرهنگ، پرچم، محدوده جغرافیایی و زیان را به عنوان عناصر همبستگی و وحدت ملی بر میشمارند. برخی نیز رهبری، دین و ارزشهای دینی، اخلاقی و فرهنگ ملی و جغرافیای را انسنام بخش هویت ملی میدانند و در نتیجه، همه این مولفهها در پرتو احترام به فرهنگ و خرده فرهنگها وپایبندی به اخلاق و ارزشهای دینی، قومی و ملی، در کنار هم میتوانند به تقویت همبستگی ملی و انسجام اجتماعی کمک کنند.