به گزارش خبرنگار مهر، تغییرات اقلیمی، گرم شدن زمین، کاهش بارش در برخی کشورها و… عواملی است که محققان را به افزایش بهرهوری در تولیدات غذایی واداشته است. یکی از بخشهایی که هم حیات انسان را تضمین میکند هم میتواند به محیط زیست آسیب بزند کشاورزی و تأمین امنیت غذایی است. امروز برخی از کشورها به سوی شیوههای فناور و نوین آبیاری پیش رفتهاند تا ضمن صرفهجویی در مصرف آب، محصولات مورد نیاز را کشت کرده، علاوه بر این که سلامت خاک را نیز تضمین کنند.
در دهه ۹۰ میلادی کشورهایی با پذیرش مصرف محصولات تراریخته و گسترش این کشت در کشورهای آسیایی و آمریکایی، پنجره جدیدی به سوی تأمین غذای جمعیت بیش از ۸ میلیارد نفری کره زمین گشودند.
حسین شیرزاد، تحلیلگر کشاورزی توسعه در یادداشتی اختصاصی با مطرح کردن «وضعیت چین در خصوص تراریختهها چگونه است؟» برای مهر نوشت، چین یکی از نخستین کشورهایی است که محصولات تراریخته را رشد داد و توسعه بیوتکنولوژی مدرن را به عنوان یک جنبه مهم از سیاستهای علمی و کشاورزی خویش در نظر گرفته است. برخلاف کشورهای توسعه یافته، سرمایه گذاری چین در توسعه محصولات تراریخته عمدتاً توسط دولت انجام میشود. سرمایه گذاری عمومی تحقیق و توسعه (R&D) در بیوتکنولوژی از ۲۶ میلیون دلار در نیمه دوم دهه ۸۰ میلادی به ۹۹ میلیون دلار پس از آغاز قرن ۲۱ میلادی افزایش یافت. با اجرای پروژههای اصلی پرورش انواع GMOs (تراریختهها) در سال ۲۰۰۸، بودجه عمومی تحقیق و توسعه عمومی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰ به ۳.۸ میلیارد دلار رسید.
برنج تراریخته چین در سال ۲۰۰۹ آماده کشت تجاری شد. یکی از اهداف این سرمایه گذاری این است که با کاهش واردات، چین را در محصولات عمده غلات خودکفا کند. چین بزرگترین واردکننده سویا در جهان است که بیش از ۶۰ درصد از سویای وارداتی جهانی را به خود اختصاص داده است. این کشور طی سالهای اخیر تقریباً ۱۰۰ میلیون تن سویا و نیز ۱۱.۲۹ میلیون تن ذرت تراریخته وارد کرده است.
تجاری سازی بیوتکنولوژی کشاورزی در بسیاری از کشورها بحث برانگیز بوده است. تضادها بر سر تجاری سازی در کشورهای غربی به خوبی مستند شده است. تصمیمگیری در چین کمتر شناخته شده است. بنابراین، بینش در مورد سیاست گذاری در مورد تجاری سازی در چین مورد توجه گستردهتری است.
اگر چین قادر به تجاریسازی محصولات تراریخته و در نتیجه دستیابی به نتایج امنیت غذایی باشد، تولید غذا به طور قابل توجهی افزایش مییابد. دولت از حامیان پرشور بیوتکنولوژی بوده و مبالغ زیادی را در تحقیق و توسعه GMO سرمایه گذاری کرده است در سطح جهانی، اگر چین قادر به تجاری سازی محصولات تراریخته و در نتیجه دستیابی به نتایج امنیت غذایی باشد، تولید غذا به طور قابل توجهی افزایش مییابد. دولت از حامیان پرشور بیوتکنولوژی بوده و مبالغ زیادی را در تحقیق و توسعه علمی برای ایجاد ظرفیت داخلی GMO سرمایه گذاری کرده است. این تلاش با آماده شدن تعدادی از محصولات تراریخته برای تجاری سازی در پایان دهه اول قرن بیست و یکم به اوج خود رسید. از آن زمان، حرکت به سمت تجاری سازی متوقف شده است.
به نظر میرسد تجاری سازی با استفاده مؤثر از رسانههای اجتماعی توسط مخالفان GMOs خنثی شده است. همچنین مانند سایر کشورها، موفقیت مبارزان ضد GMO بر اساس شواهد علمی نبوده است، بلکه بر اساس واقعیتهای نیمه واقعی، خطرات حدس و گمان و هراس افکنی است. واضح است که داستان چین در مورد تجاری سازی GMOs هنوز کامل نشده است.
سیاست دولت چین به کدام سمت توسعه خواهد یافت؟
تجاری سازی برنج تراریخته، با توجه به نقش اصلی آن در رژیم غذایی چینی، با مخالفتهای شدیدی روبهرو شده است. علاوه بر این، چین از نظر برنج خودکفا است به این معنی که نگرانیهای مربوط به امنیت غذایی کمتری در مورد این محصول وجود دارد، بنابراین فوریت برای افزایش عملکرد کاهش مییابد. در نتیجه در آینده نزدیک نباید انتظار تجاری سازی داشت. در حالی که با مقاومت کمتر مردم، با توجه به اینکه سویای ذرت زیادی به عنوان خوراک دام استفاده میشود و افزایش واردات اخیر میتوان انتظار داشت که دولت ذرت و سویا تراریخته را تجاری کند. ذرت، پنبه و کلزا از محصولات رایج تراریخته امروزی در جهان هستند
ذرت، پنبه و کلزا از محصولات رایج تراریخته امروزی هستند. آنها با هم در حال حاضر ۹۹ درصد از سطح زیر کشت جهانی کشت شده برای محصولات تراریخته را اشغال میکنند. محصولات کلزای تراریخته تقریباً ۱۰ درصد از سطح زیرکشت جهانی محصولات تراریخته را اشغال میکنند
مسئله مالکیت معنوی تراریختهها
شرکتهای خصوصی دارای حقوق مالکیت برخی از نوآوریهای بیولوژیکی از جمله انواع محصولات، ویژگیهای آنها را به کشاورزان ارائه میکنند. اگرچه شرکتهای بزرگ بذر، و فروش بذور هیبریدی منحصربهفرد، از دهه ۱۹۳۰ وجود داشتهاند، اما حقوق مالکیت معنوی در مورد نوآوریهای بیولوژیکی تنها در سال ۱۹۸۰ در ایالات متحده به رسمیت شناخته شد و سپس از طریق توافقنامههای تجاری بینالمللی شروع به گسترش در سطح جهانی کرد آیا این رویه مدرن نوآوری کشاورزی یک روش پایدار است؟
انواع GM موجود محصول یک فرآیند تحقیقاتی و نوآوری طولانی است. نوآوری شامل ایجاد دانش پایه در زمینه ژنتیک و فناوریهای دستکاری ژنتیکی، ادامه کشف ژنهای مختلف و بیان فنوتیپی آنها، ادغام درک زراعی از چالشهایی که گیاهان در این زمینه با آن روبهرو هستند و مکانیسمهای بالقوه برای مقابله با آنها و در نهایت کاربرد موفقیتآمیز بذور یک یا چند ژن برای مقابله با این چالش، آزمایش میدانی، انطباق با مقررات ایمنی و پذیرش توسط کشاورزان است. هزینههای این فرآیند بین دولتها و بخش خصوصی تقسیم میشود، جایی که دولتها عمدتاً تحقیقات پایه را تأمین مالی میکنند و شرکتهای بخش خصوصی با کاربرد و تجاریسازی سروکار دارند.
گاهی اوقات از آن به عنوان «مجموعه آموزشی- صنعتی» یاد میشود. نیاز به ادعای این حقوق مالکیت ناشی از سرمایه گذاری سنگین مورد نیاز برای ایجاد انواع جدید است. نوآوری خود بذر نیست، بلکه یک صفت یا صفات ژنتیکی جدید است که بر ارزش آن برای کشاورز میافزاید. برخلاف دانههای هیبریدی که بهعنوان گیاهان مفید رشد میکنند، اما نسلهای کارآمد کمتری دارند، صفات GM عمدتاً ارثی هستند. بنابراین، نوآوریهای GM اساساً میتوانند با کاشت بذرهای تولید شده به صورت رایگان کپی شوند. بنابراین حقوق مالکیت برای بازیابی هزینه فرآیند نوآوری و همچنین سود مناسب برای ایجاد انگیزه برای نوآوریهای بیشتر ضروری است.
سرمایه گذاری بخش خصوصی در تحقیق و توسعه کشاورزی محصولات تراریخته سریعتر از سرمایه گذاری عمومی در ۳ دهه گذشته افزایش یافته است و در سال ۲۰۰۰ میلادی در کشورهای OECD به امری الزامی تبدیل شده است سرمایه گذاری بخش خصوصی در تحقیق و توسعه کشاورزی سریعتر از سرمایه گذاری عمومی در ۳ دهه گذشته افزایش یافته است و در سال ۲۰۰۰ در کشورهای OECD (جزو ثروتمندترین کشورهای جهان هستند) به امری الزامی تبدیل شده است. در همان زمان، سرمایه گذاریهای تحقیق و توسعه در بذر و بیوتکنولوژی از سرمایه گذاریهای سنتی تحقیق و توسعه در ماشین آلات و مواد شیمیایی پیشی گرفت. این افزایش سرمایه گذاری منجر به تنوع بیشتر محصولات تراریخته در دسترس در حال حاضر شده است و احتمالاً بدون اظهارات حقوق مالکیت بر روی صفات تراریخته اتفاق نمیافتاد.
در عین حال، بذرهای تراریخته بیشتر از دانههای معمولی هزینهبر است که هزینههای کشاورزان را افزایش میدهد اما در کل سودآوری را نیز افزایش میدهد. البته چند نگرانی در مورد حقوق مالکیت معنوی و GMOs را میتوان با مقررات مناسب برطرف کرد. به طور عمده، نگرانی این است که حقوق مالکیت دامنه بالقوه و اجرای توسعه انواع GM جدید را محدود میکند. معرفی یک نوع جدید GM میتواند به مجوزهای متعددی تا ۴۰ اختراع و مجوزهای خاص نیاز داشته باشد که این فرآیند را برای شرکتهای کوچکتر بسیار گرانتر و از نظر اداری سخت میکند. یک طرف مشکل مرتبط از ماهیت خود حق مالکیت ناشی میشود. برخی از حقوق شامل شرایطی برای غیرقابل استثنا شدن هستند، به این معنی که هر کسی میتواند از این فناوری استفاده کند و در عین حال پرداخت حقالامتیاز محصولات بازاریافته توسعهیافته با آن را تضمین کند.
برخی دیگر مانند فناوری ضروری استفاده از آگروباکتریوم برای انتقال ژن به گیاهان، منحصراً در اختیار بعضی شرکتها قرار دارند. این امر در دسترس بودن نوآوریهای بالقوه را محدود میکند و در نتیجه محصولات «نازل تر» که سرمایهگذاری کمتری دارند، برجسته میشوند؛ شرایطی که ممکن است به طور خاص به کشورهای در حال توسعه آسیب برساند. بنابراین، تنظیم مکانیسمهای حقوق مالکیت مناسب برای فناوری توسعه، ایجاد تعادل در انگیزه شرکتها برای ایجاد این نوآوریها و در عین حال اطمینان از استفاده گسترده برای تحقیقات، برای افزایش گسترش محصولات تراریخته مهم است؛ به ویژه، مکانیزمی مانند یک اتاق تهاتر که اجازه میدهد دسترسی رایگان و کم هزینه به مالکیت معنوی برای توسعه انواعی که در خدمت محصولات هستند، باشد. در واقع، برخی از مؤسسات، مانند منابع مالکیت معنوی عمومی برای کشاورزی یا بنیاد فناوری آفریقا به این هدف میپردازند. با این حال، محدودیتهای اصلی برای معرفی بیوتکنولوژی مقررات است.