به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در چند روز گذشته یک فیلم از بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه در فضای مجازی منتشر شد که تاکید دارد:
"کمتر کشوری مثل ایران را میبینید که مردم چهار دستشان میوه است و بوی کبابشان پارکها را برداشته!"
حال می توان به راحتی با استفاده از علم اقتصاد پاسخ بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه داد و کافی بود ایشان کمی مطالعات اقتصادی خود را افزایش می دادند.
پاسخ این است که ایران امروز در یکی از پیچیدهترین برهههای اقتصادی تاریخ معاصر خود قرار دارد. تورم مزمن، کاهش ارزش پول ملی، رشد بیکاری پنهان، و شکاف طبقاتی عمیق، تصویری تلخ از وضعیت معیشت مردم ترسیم میکند. آمارهای رسمی نیز به سختی میتوانند واقعیت را پنهان کنند. اکثریت جامعه به زیر خط فقر رانده شدهاند، قدرت خرید طبقه متوسط عملاً فروپاشیده و حتی نیازهای اولیه بخش عظیمی از مردم در تأمین غذا، مسکن، و خدمات درمانی با چالش جدی روبهروست.
با این حال، صحنههای اجتماعی گاه متناقض به نظر میرسند:
جادههای شلوغ در تعطیلات
بازارهای پر از جمعیت
صفهای خرید کالاهای غیرضروری
این دوگانگی، از نگاه روانشناسی اقتصادی و تحلیل بازار، صرفاً یک تناقض نیست؛ بلکه نشانهای از اثر رژ لب است.
«اثر رژ لب» (Lipstick Effect) اصطلاحی است که نخستین بار توسط لئونارد لودر، مدیر وقت شرکت Estée Lauder، مطرح شد. او مشاهده کرد که در دوران رکود اقتصادی، فروش رژ لب افزایش پیدا میکند. این پدیده توضیح میدهد که در شرایط فشار مالی، مردم تمایل دارند مصرف لوکس خود را کوچکسازی کنند:
به جای خرید خودرو یا جواهرات گرانقیمت، به سمت کالاهای «لوکس کوچک» و نسبتاً ارزان مانند رژ لب، لوازم آرایش، خوراکیهای خاص یا حتی سفرهای کوتاهمدت و کمهزینه گرایش پیدا میکنند.
این رفتار نوعی تسکین روانی در بحران اقتصادی است؛ مصرفکننده به دنبال حفظ عزتنفس و احساس رفاه نسبی، از طریق خرید کالاهایی است که هم «نماد لوکس بودن» دارد و هم فشار مالی سنگینی ایجاد نمیکند.
امروز، شواهد متعددی از بروز این پدیده در ایران وجود دارد:
بازارهای شلوغ با کالاهای کمارزشتر یعنی، فروشگاهها و پاساژها مملو از خریدارانی است که به جای خریدهای اساسی و سرمایهای، به خرید لوازم آرایشی، پوشاک متوسط یا خوراکیهای خاص روی آوردهاند.
ترافیک جادهای در تعطیلات که اینطور معنی می شود، مسافرتهای کوتاهمدت، حتی در شرایط گرانی بنزین و خدمات، نشانهای از تلاش مردم برای فرار موقت از فشار اقتصادی است.
افزایش تقاضا برای محصولات زیبایی و لوازم آرایشی که گزارشهای بازار نشان میدهد ایران در مصرف لوازم آرایشی در خاورمیانه در صدر است؛ این رشد با وضعیت درآمدی مردم همخوانی ندارد.
مصرفگرایی نمایشی هم بخش دیگر است. بسیاری از خانوادهها در شرایط فشار اقتصادی، ترجیح میدهند با نمایش خریدهای کوچک و لوکس، احساس «عادی بودن» یا حتی «مرفه بودن» ایجاد کنند؛ در حالی که این رفتار ریشه در اضطراب مالی دارد.
ناامیدی از آینده اقتصادی از اصل ها است. وقتی افق روشن برای بهبود معیشت وجود ندارد، خریدهای بزرگ و سرمایهای به تعویق میافتد.
سرمایهگذاری روانی بهجای سرمایهگذاری مالی از علل دیگر است. مصرفکنندگان برای جبران فشار روحی، به هزینههای کوچک اما «شادیآفرین» روی میآورند.
نقش رسانهها و فرهنگ مصرفگرایی هم جای خود را دارد. تبلیغات تجملگرایانه در کنار شبکههای اجتماعی، فشار روانی برای «خوب دیده شدن» را افزایش داده است.
شکاف طبقاتی و میل به نمایش از ریشه های این وضعیت است. قشر متوسط و پایین برای کاهش فاصله نمادین با طبقات ثروتمند، خریدهای کوچک اما لوکس را به نمایش میگذارند.
کاهش سرمایهگذاری خانوار در نیازهای اساسی را می توان به این شرایط گره زد. مردم به جای تمرکز بر پسانداز، مسکن، آموزش یا درمان، بودجه خود را برای خریدهای کوچک صرف میکنند.
رشد اقتصاد مصرفی و تضعیف تولید ملی نیز تاکید می شود. وابستگی شدید به واردات لوازم آرایشی و کالاهای زینتی باعث خروج سرمایه از کشور میشود.
افزایش فشار روانی از شرایط روحی این موقعیت است.تلاش برای «شاد بودن نمایشی» در شرایط فشار اقتصادی، خود به افسردگی و اضطراب بیشتر دامن میزند.
افزایش شکاف طبقاتی این وضعیت را نمایان می کند. مصرف نمایشی در حالی که اکثریت جامعه درگیر نیازهای اولیه هستند، باعث تشدید احساس بیعدالتی میشود.
«اثر رژ لب» در ایران نشانه رفاه نیست، بلکه آینهای از بحران روانی-اقتصادی جامعه است. حضور پررنگ این اثر در بازارهای ایران نشان میدهد که مردم در شرایط فشار، به جای تغییر ساختاری در الگوی مصرف، تنها راههای تسکین موقت پیدا کردهاند.
این رفتار به جای ایجاد رفاه پایدار، شکاف طبقاتی را تعمیق کرده و مانع از تمرکز بر اصلاحات اساسی در نظام اقتصادی میشود. جامعهای که برای فرار از واقعیت تلخ فقر، به مصرف کالاهای کوچک و لوکس پناه میبرد، در واقع در چرخهای از مصرفگرایی اضطراری گرفتار شده است.