به گزارش همشهری آنلاین، فرزاد موتمن از اواخر دهه هفتاد تا به حال فیلم ساخته است. از «شب های روشن» که برداشتی از رمان داستایفسکی بود تا کمدی خوشساختی مثل «پوپک و مش ماشاالله» در سال ۸۸ و همینطور کمدی «چشم و گوش بسته» با بازی امین حیایی، بهرام افشاری و مانی حقیقی. او در گفت وگو با مسعود فراستی اما از مستندهایش گفته است:
علاوه بر فیلم های سینمایی شما تعداد زیادی هم مستند داری.
من حدود ۴۰ مستند ساختهام. اوایل دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد ترجیح دادم مستندهای سفارشی بسازم. چون به من اجازه میداد فیلمسازی را یاد بگیرم. برای من این امکان وجود داشت که به عنوان دستیار کارگردان با یک فیلمساز معتبر کار کنم. اما من ترجیح دادم در یک گروه کوچک رئیس باشم و در این پروسه کمکم فیلمسازی را یاد بگیرم. ضمن این که در مستندسازی یاد میگیری سریع تصمیم بگیری و سریع هم عمل کنی. چون در یک سوله کشتیسازی با ۲۰۰ کارگر که مشغول جوشکاری هستند، مهندس سوله میگوید باید ۲ ساعته کار را جمع کنید و بیرون بیایید. چون به راندمان کار ما لطمه میزند. تو باید به سرعت ۲۵ پلان بنویسی و به دست فیلمبردار بدهی و دو ساعت کار کنی و بیرون بیایی. به علاوه این کارها باعث شد من ایران را ببینم. من در بلوچستان، استانهای ساحلی، خوزستان، ترکمن صحرا و آذربایجان فیلم ساختم و باعث شد با اقوام ایرانی آشنا شوم. آذریها، ترکمنها، بلوچها و عربها. با تاریخشان، شیوه زندگی شان و غذاهایشان آشنا شدم. همه اینها به من کمک کرد که کشور را بشناسم. ضمن این که درآمد خوبی هم داشت. درآمد من از مستندسازی بیشتر از فیلمهای داستانی سینمایی است.
هیچ وقت مستندها را ادامه ندادی؟
از وقتی که فیلمهای سینمایی شروع شد، متأسفانه ارتباطم با سینمای مستند قطع شد و بعد هم دیگر برایم سخت بود که به طرفش برگردم. انگار دورهای بود که دیگر پشت سر گذاشته بودم.
این مستندها را میشود دید؟
من خودم نسخهای از آنها را ندارم. اصولا کلکسیونر نیستم. ولی انجمن مستندسازان فکر میکنم نسخه ای از آنها را داشته باشد.
این مستندها چند دقیقه ای هستند؟
از ده دقیقه هستند مثل مجموعه ۵ تایی که برای محیط زیست ساختم و هر ۵ تای آنها هم جایزه گرفت. ولی فیلم جیران ۴۵ دقیقه بود. سه چهار مستند آخرم فیلمهای جدیتری بودند که برای مجموعه کودکان سرزمین ایران ساخته شدند. «بچهها در هور بازی میکنند»، «حال بچههای بندر خوب است»، «حوض نقاشی» و «جیران»
این فیلمها را تلویزیون پخش کرد؟
بله. ولی در جشنواره رشد هم شرکت کردند.
امیدوارم با یک سازماندهی بشود فیلم مستندت را دو باره دید. باید سازمانهای مربوط این کار را بکنند؟
بله. سازمان صنایع دستی بود، شبکه دو بود، گروه تلویزیون جهاو بود، وزارت صنایع سنگین و شرکت شیلات. خیلی برای سازمان صنایع دستی کار کردم که از طریق آنها در مناطق مختلف میچرخیدم. همینطور سازمان جنگلداری.
الان چه میکنی؟
الان ۳ سال است که برای ساخت نوآر پروانه ساخت دارم. نمیتوانم شروع کنم. برای این که مسائل مالیاش حل نمیشود. متأسفانه سینمای ما دست سرمایهگذارانی است که اصولا مسئلهشان سینما نیست. کارهایی میکنند که ما نمیفهمیم. چکهای بیمحل میدهند و میروند و شما را مقروض میکنند.
این نوآر ایرانی است یا از آنهایی که خودت دوست داری؟
خیلی ایرانی بودن فیلم را نمیفهمم. برای این که کل جامعه جهانی دارد به هم نزدیک میشود. خرده فرهنگها دارند از بین میروند. به نظرم شیوه زندگی ما با شیوه زندگی مردم تورنتو چندان فرق نمیکند. در کنار این نوآر یک اکشن هم دارم که برایش تقاضای پروانه ساخت کرده ایم. ولی مسائل مالی اش حل نشده است و فعلا نگهش داشته ایم.
ولی دوست دارم که روحیه ات همچنان سرپاست. یادم است یک دوره ای روحیه ات خوب نبود. ولی الان همان فرزاد موتمنی هستی که سالهاست او را میشناسم.
خیلی دوران سختی را میگذرانیم. ولی من همیشه فکر میکنم اگر با شرایط سختی روبه رو میشوی، نباید با آن قهر کنی. باید آن را بفهمی. این بحرانها پیچهای سختی دارند. نباید به ته دره پرت شوی.
همچنان تدریس را ادامه میدهی؟
الان بیشتر در دانشگاه پارس درس میدهم. کلاسهای آموزشگاهها دیگر وجود ندارد. الان داوطلبان آموزشگاهها اساسا بچههایی هستند که میخواهند در سریالها بازی کنند. چندان به درد کلاسهای من نمیخورد.