به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، دکتر خوان کول، استاد تاریخ غرب آسیای دانشگاه شیکاگو که پیشتر در مقاله «جامعهشناسی بهائیان آمریکا پس از انحلال محفل لسآنجلس» او را معرفی کردیم، در مقالهای دیگر با عنوان و موضوع «اعتبار کتاب نقطة الکاف» به یکمناقشه مهم در تاریخنگاری بابی- بهائی پرداخته است.
او با استفاده از آرای مورخانی مانند عباس امانت، دنیس مکاوئن و خود کول، میگوید کتاب «نقطة الکاف» که توسط ادوارد براون منتشر شده، یک منبع تاریخی دست اول و اصلی برای مطالعه جنبش بابی است. با این حال، پیشرفت شناخت تاریخی در این حوزه با دخالتهای تعصبآمیز و غیرعلمی از سوی رهبران و نویسندگان بهائی مواجه شده است. این رهبران و نویسندگان تلاش میکنند تا با دو ادعای اصلی، اعتبار کتاب را زیر سؤال ببرند: 1. کتاب جعلی است و بعدها نوشته شده و 2. یک نسخه اصیل و صحیح از کتاب وجود داشته که بعدها تحریف و دستکاری شده است.
مقاله کول در واقع دفاعیهای روششناختی از اعتبار تاریخی نقطة الکاف و نقدی بر تاریخنگاری رسمی بهائی است که به گفته او، بر پایه پنهانکاری،سانسور و تحریف بنا شده است.
نقد تشکیلات بهائی بر کتاب
کول برای تشریح دیدگاه رسمی بهائی، به نوشتهای از داگلاس مارتین، عضو بیتالعدل، استناد میکند. خلاصه انتقادات مارتین (که نظرات حسن بالیوزی، نویسنده بهائی را بازتاب میدهد) به شرح زیر است:
• نویسنده ناشناس: کتاب توسط نویسندهای ناشناس بین سالهای ۱۸۵۲ تا ۱۸۶۳ نوشته شده است!
• غیرقابل اتکا: این کتاب ملغمهای از تاریخ، خرافات و افکار پوچ است!
• سوءاستفاده از نام شهدا: نویسندگان کتاب از نام و یادداشتهای شهید بابی، حاجی میرزا جانی کاشانی، سوءاستفاده کردهاند.
• رد اعتبار: بالیوزی کتاب را بیاعتبار دانسته و هر محقق مدرنی باید به نقد او رجوع کند!
پاسخ کول و نقد روششناختی
کول این انتقادات را فاقد اعتبار علمی و مبتنی بر پیشفرضهای متعصبانه بهائی میداند و به شکل نظاممند به آنها پاسخ میدهد:
1. فقدان مدرک: بالیوزی هیچ مدرکی برای بیاعتبار کردن کتاب ارائه نمیدهد و صرفاً ادعای خود را مطرح میکند.
2. صلاحیت علمی: داگلاس مارتین فاقد صلاحیت علمی (مانند تسلط بر زبان فارسی وتاریخ خاورمیانه و ایران) برای اظهارنظر درباره متون قرن نوزدهم است و بدون استدلال، کتاب را تخطئه میکند.
3. ارزش منبع دست اول: خودِ مارتین اذعان میکند که کتاب بین سالهای ۱۸۵۴ تا ۱۸۶۳ نوشته شده، که این یعنی نویسنده شاهد عینی وقایع بوده و کتاب یک منبع درجه اول است.
4. تأیید توسط منابع دیگر: بسیاری از مطالب نقطة الکاف توسط دیگر متون تاریخی بابی و حتی بهائی (مانند تاریخ جدید میرزا حسین همدانی) تأیید شده است.
5. تناقض در برخورد با تاریخ: مارتین آثار ادوارد براون را مشمول تجدیدنظر میداند (که امری طبیعی در تاریخنگاری است) اما همین اصل را در مورد نقطة الکاف نمیپذیرد و آن را به کلی رد میکند.
کول استدلال میکند نویسندگان بهائی با این پیشفرض غیرتاریخی شروع میکنند که "بابیان اولیه نمیتوانستهاند به برخی مطالب اعتقاد داشته باشند" و سپس تلاش میکنند منبعی را که با این پیشفرض در تضاد است، بیاعتبار سازند.
نقطة الکاف به مثابه یک سنت نسخهنویسی
مهمترین بخش مقاله کول، ارائه یک فرضیه برای توضیح ماهیت کتاب نقطة الکاف است. او معتقد است با یک "کتاب" ثابت و واحد روبرو نیستیم، بلکه با یک "سنت نسخهنویسی" مواجهیم که در طول زمان تکامل یافته است. در فرهنگ دستنویسی، کاتبان صرفاً رونوشتبردار نبودند، بلکه گاهی بهعنوان مورخ عمل کرده و اطلاعات جدیدی به متن میافزودند یا بخشهایی را حذف میکردند. کول این فرآیند را در چند مرحله تشریح میکند:
1. نسخه ۱۸۵۱ (نسخه اصل میرزا جانی): حاجی میرزا جانی کاشانی، تاجر و از پیروان اولیه باب، اولین تاریخ جنبش بابی را بین سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۸۵۱ نوشت. این نسخه، که میتوان آن را "نسخه ۱۸۵۱" نامید، یکی از چندین وقایعنگاری آن دوره بوده و ممکن است هنوز در مجموعههای شخصی در ایران موجود باشد.
2. نسخه ۱۸۵۴ (اولین بازنویسی): حدود سال ۱۸۵۴، یک بابی دیگر (که هویتش مشخص نیست اما دنیس مکاوئن احتمال میدهد برادر میرزا جانی، اسمعیل ذبیح، باشد) بر اساس نوشته میرزا جانی، تاریخ جدیدی نوشت. این نویسنده بخشهایی از متن اصلی را حذف (مانند اقامت باب در خانه میرزا جانی) و مطالب جدیدی به آن افزود. این "نسخه ۱۸۵۴" یک منبع دست اول محسوب میشود، زیرا نویسنده آن نیز خود یک بابی و شاهد وقایع بوده است. سه نسخهای که مکاوئن بررسی کرده (نسخههای حیفا، تهران و پاریس) همگی به این نسخه بازمیگردند.
3. نسخه ۱۸۶۳ (رونوشت دوران استانبول): از روی نسخه ۱۸۵۴، رونوشت جدیدی در حدود سال ۱۸۶۳ تهیه شد. این نسخه حاوی عبارتی است که به حضور تعداد زیادی از بابیان در استانبول اشاره میکند، که این واقعه پس از تبعید بهاءالله به آن شهر در سال ۱۸۶۳ رخ داده. این "نسخه ۱۸۶۳" احتمالاً همان متنی است که در نسخههای حیفا و تهران هم وجود دارد.
4. نسخه ۱۸۶۴ (نسخه پاریس، چاپ براون): اندکی بعد، حدود سال ۱۸۶۴، یک نسخه دیگر از روی متن قبلی استنساخ شد که همان نسخهای است که به دست کنت دوگوبینو افتاد و بعدها توسط براون چاپ شد. در این نسخه، دو بخش مفصل درباره شخصیت باب، و بهویژه درباره میرزا یحیی صبح ازل به عنوان جانشین باب اضافه شده است. این مطالب در نسخههای حیفا و تهران وجود ندارد. کول معتقد است این بخشها بعداً اضافه شده تا جایگاه ازل را که در اواسط دهه ۱۸۶۰ رهبر اکثریت قاطع بابیان بود، برجسته کند.
انگیزه تحریف: چرا بهائیان نقطة الکاف را رد میکنند؟
کول در نوشتههای خود اینچنین استدلال میکند که خصومت نویسندگان بهائی با نقطة الکاف (بهویژه نسخه پاریس) ریشه در تضادهای عمیق بین آیین بابی اولیه و آیین بهائی ثانویه دارد:
• ماهیت جهادی آیین بابی: نقطة الکاف بهصراحت ماهیت مسلحانه جنبش بابی را نشان میدهد. این تصویر با چهره صلحجو و آرام که بهائیت بعدها از بابیان اولیه ارائه داد، در تضاد کامل است. پذیرش اینکه قهرمانان اولیه بهائی چنین جنگجو بودهاند برای مبلغان بهائی غیرممکن است.
• جانشینی صبح ازل: این کتاب، بهویژه با اضافات نسخه پاریس، صبح ازل را بهعنوان جانشین قانونی و منصوص باب معرفی میکند که مورد احترام اکثریت بابیان بود. این روایت، ادعای بهائیان مبنی بر غاصب و دورو بودن ازل و جانشینی بلافصل بهاءالله را به چالش میکشد. کول تأکید میکند که طبق اسناد و شواهد موجود، خود بهاءالله، ونزدیکان او، مانند خاندان افنان، در ابتدا به ازل،بعنوان جانشین رسمی و منصوص باب، احترام میگذاشتند.
• الهیات متفاوت: عقاید و آرای میرزا جانی و بابیان اولیه در مورد موضوعاتی مانند جهاد و جایگاه شخصیتهایی چون ملا حسین بشرویی با نوشته های بهائیان دورههای بعد تفاوت اساسی داشت.
به همین دلایل، نویسندگان بهائی از ابوالفضل گلپایگانی تا حسن بالیوزی و داگلاس مارتین، به جای پذیرش این تفاوتهای تاریخی، تلاش کردهاند تا با "جعلی" خواندن منبع، صورت مسئله را پاک کنند. آنها فرآیند طبیعی تکامل یک دستنویس را با "جعل عامدانه" اشتباه میگیرند.
ادوارد براون
جایگاه نقطة الکاف در تاریخنگاری بابی
کول ضمن تأکید بر اهمیت نقطة الکاف، دیدگاه استاد محیط طباطبایی را نیز مطرح میکند که معتقد بود تمام تاریخنگاریهای بعدی بهائیان (مانند تاریخ جدید و تاریخ نبیل زرندی و قرن بدیع) اساساً بازنویسیهای پالایش شده و سانسور شده از نقطة الکاف هستند که در آنها، بخشهای "نامطلوب" مانند جهادگری بابیان و جانشینی صبح ازل حذف شده است.
با اینحال، کول این دیدگاه را سادهانگارانه میداند و معتقد است نقطة الکاف تنها یکی از چندین روایت و وقایعنگاری موجود از دوره بابی است. مورخان بهائی به منابع متعدد دیگری (شفاهی و کتبی) دسترسی داشتهاند. بنابراین، ارزش نقطة الکاف کمتر از آن چیزی است که براون تصور میکرد (یعنی تنها تاریخ موجود)، اما این کتاب همچنان یک منبع دست اول، معتبر و بسیار مهم است که باید در کنار سایر منابع مطالعه و مقایسه شود.
کول در پایان مقالهاش، ۴ نتیجه میگیرد که به اینترتیباند:
1. کتاب مشهور به نقطة الکاف یک منبع تاریخی دست اول و بسیار ارزشمند برای مطالعه جنبش بابی است.
2. اینکتاب یک متن ثابت نیست، بلکه محصول سنت نسخهنویسی است که در طول زمان و متناسب با شرایط تاریخی (مانند ظهور رهبری صبح ازل) تکمیل شده است.
3. حملات نویسندگان بهائی به این کتاب نه مبنای علمی، بلکه انگیزههای عقیدتی و فرقه ای دارد و هدف آن، پنهان کردن جنبههای "ناراحتکننده" تاریخ اولیه آیینشان است.
4. نیاز فوری به تهیه یک نسخه انتقادی و علمی از این اثر، با مقایسه تمام نسخههای خطی موجود (در حیفا، تهران، پاریس و غیره) وجود دارد تا این حوزه مطالعاتی از جدلهای فرقه ای خارج شده و به سطح تحلیل آکادمیک ارتقا یابد.
او ابراز امیدواری میکند با در دسترس قرار گرفتن منابع دیجیتالی و همکاری محققان، این مهم به انجام برسد و نسخههای بیشتری از این اثر مهم تاریخی، از جمله نسخه اصلی ۱۸۵۱ میرزا جانی، پیدا و منتشر شوند.