خبرگزاری مهر، گروه استانها، کوروش دیباج: محوطه تاریخی کمرزرین اصفهان در سالهای اخیر به یکی از مهمترین کانونهای توجه در حوزه باستانشناسی شهری تبدیل شده است. موقعیت این محوطه در قلب هسته اولیه شهر اصفهان باعث شده هرگونه برداشت یا نتیجهگیری درباره ماهیت آن، فراتر از یک بحث تخصصی صرف، بر روایتهای تاریخی موجود نیز تأثیرگذار باشد.
علی شجاعی اصفهانی، سرپرست هیئت باستانشناسی کمرزرین، در تازهترین اظهارنظرهای خود بر فرضیه وجود بناهای فاخر دوره سلجوقی یا دیلمی در این محدوده تأکید کرده است. به گفته وی، این فرضیه تنها بر حدس و گمان استوار نیست، بلکه با تکیه بر منابع مکتوب تاریخی، بررسیهای ژئوفیزیکی و دادههای حاصل از کاوشهای میدانی تقویت میشود.
وی همچنین به سفرنامههایی چون شاردن و کمپفر و گزارشهایی از پژوهشگرانی مانند هانس گاوبه اشاره کرده و این منابع را مکمل شواهد میدانی برای مکانیابی احتمالی کاخهای سلجوقی در محدوده کمرزرین دانسته است.
شجاعی با یادآوری دشواریهای تعیین مرز میان دورههای تاریخی در اصفهان، بهویژه تمایز آثار دیلمی و سلجوقی، تأکید کرده که احتیاط علمی و استمرار مطالعات شرط اساسی در چنین پروژههایی است.
سرپرست هیئت باستانشناسی کمرزرین همچنین ابراز امیدواری کرده است که ساماندهی این محوطه زمینه را برای ایجاد یک موزه باز شهری فراهم آورد؛ اقدامی که میتواند جایگاه اصفهان را در مطالعات باستانشناسی شهری ارتقا دهد.
با وجود این، طرح فرضیه کاخ سلجوقی در کمرزرین با واکنشها و نقدهای متعددی از سوی برخی باستانشناسان و صاحبنظران مواجه شده است. پرسشهایی درباره اعتبار دادهها، شیوه اطلاعرسانی، نحوه مستندسازی و حتی چارچوب رسانهای معرفی یافتهها مطرح شده که نیازمند بررسی دقیق و بیطرفانه است.
گزارش پیش رو تلاش دارد با اتکا به دیدگاههای کارشناسان و مرور مستندات موجود، این پرسشها و چالشها را در چارچوبی تحلیلی و حرفهای مورد واکاوی قرار دهد.
ضرورت نگاه علمی در کاوشهای فاز دوم کمرزرین
مجید بدیعی گورتی، باستانشناس دوره اسلامی که سابقه بیش از ۴۰ کاوش در محوطههای مختلف کشور را دارد، گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: محدوده کمرزرین دقیقاً در هسته اولیه شکلگیری شهر اصفهان قرار گرفته و هر اقدامی در آن نیازمند نهایت دقت علمی است. ما با بخشی از تاریخ زنده اصفهان روبهرو هستیم و کوچکترین اشتباه در برداشت یا اعلام شتابزده یافتهها میتواند منجر به برداشتهای نادرست عمومی شود.
وی در واکنش به خبر کشف شواهد وجود کاخ سلجوقی در کمرزرین توضیح داد: در گزارشها اشاره شده که بر اساس منابعی مانند سفرنامه شاردن یا اسناد اروپایی فرضیه وجود کاخ تقویت میشود. باید تأکید کنم که اتکا به منابع تاریخی یا سفرنامهها در مرحله نخست کاوش نمیتواند به تنهایی مبنای چنین ادعای مهمی باشد. آنچه اهمیت دارد لایههای معماری و شواهد میدانی است. ما نیازمند معماری شاخص، پلان مشخص و عناصر خاص یک کاخ هستیم.
این باستانشناس دوره اسلامی ادامه داد: کاخها در معماری سلجوقی ویژگیهای خاص خود را دارند؛ از جمله سنگهای تراشخورده، نقوش مشخص و … که باید در جای خود کشف و معرفی شوند. صرف کشف چند قطعه سفال یا کاشی نمیتواند مستند علمی برای معرفی یک کاخ باشد.
وی با اشاره به تجربههای خود در کاوشهای متعدد افزود: ما در همدان یامحوطههای دیگر بارها با این مسئله روبهرو بودهایم که منابع تاریخی از کاخ یا بناهای مهم سخن گفتهاند اما در عمل معماری شاخصی به دست نیامده است. نمونه روشن آن در کاوشهای همدان بود که به رغم روایتهای تاریخی درباره وجود کاخها، شواهد معماری قطعی به دست نیامد.
بدیعی ادامه داد: بنابراین باید با احتیاط به موضوع نگاه کرد. وقتی معماری مشخص به دست نیامده، ما نمیتوانیم صرفاً بر اساس منابع متنی یا تعداد محدودی از اشیا، از کاخ سخن بگوییم. کاخ باید خودش را با شواهد روشن نشان دهد.
نقد به روند مستندسازی کاوشها
وی گفت: یکی از مشکلات جدی این است که تا کنون گزارشی مستند و کامل از یافتهها ارائه نشده است. ما نیازمند مستندسازی دقیق لایهها، سفالها، پلانها و موقعیت اشیای کشفشده هستیم. وقتی این اطلاعات منتشر نشود، زمینه برای ابهام و حتی شایعه فراهم میشود.
این باستان شناس افزود: کاوشهای بافت تاریخی مانند ورقهای کاغذ ظریف و بههمپیوسته هستند. کوچکترین خطا یا حذف در ثبت دادهها میتواند کل روایت تاریخی را مخدوش کند. بنابراین مستندسازی دقیق و انتشار شفاف گزارشها از ضرورتهای انکارناپذیر در چنین پروژهای است.
وی اضافه کرد: باستانشناسی عرصه شفافیت است. اگر یافتهها بهموقع و دقیق معرفی شود، هیچ شایعهای مجال بروز نمییابد. اما اگر سکوت و ابهام حاکم باشد، زمینه برای سوءبرداشت فراهم میشود.
وی در بخش دیگری از گفتگو به ترکیب تیم فعلی کاوش اشاره کرد و گفت: چنین محوطه مهمی نیازمند تیمی حرفهای از باستانشناسان مجرب است. البته حضور دانشجویان برای آموزش مفید است اما مسئولیت اصلی باید بر دوش کاوشگران باسابقه باشد. اینجا عرصه آموزش پایهای نیست بلکه نقطهای کلیدی در تاریخ اصفهان است.
این باستانشناس دوره اسلامی افزود: ضرورت دارد پروپوزالها و روند انتخاب تیمها شفاف اعلام شود. وقتی تنها یک فرد یا گروه محدود بدون رقابت علمی مسئولیت کاوش را برعهده میگیرد، پرسشهایی به وجود میآید. پژوهشکده میراث فرهنگی باید این فرآیند را روشن کند تا اعتماد جامعه علمی و افکار عمومی جلب شود.
پرهیز از تولید هیجان خبری در کاوش کمرزرین
وی با اشاره به بازتاب رسانهای کاوشها خاطرنشان کرد: باستانشناسی عرصه تبلیغات یا رزومهسازی برای مدیران نیست. وظیفه ما کشف حقیقت تاریخی است، نه تولید هیجان خبری. هرگاه یافتهای قطعی به دست آمد، باید در گزارشهای علمی منتشر شود و در اختیار جامعه قرار گیرد. ما در کار علمی هیجان و شعار نداریم.
بدیعی ادامه داد: اگر کاوشها بهدرستی مستندسازی و معرفی نشود، فرصت تاریخی اصفهان از دست میرود. این محوطه میتواند دادههای ارزشمندی از دورههای مختلف، از پیش از تاریخ تا اسلامی، در اختیار ما بگذارد. اما شرط آن پرهیز از هیاهو و تمرکز بر دقت علمی است.
وی گفت: کمرزرین فرصتی استثنایی برای شناخت تاریخ اصفهان است. این محدوده بخشی از هویت شهر است و نیازمند برخوردی در حد جراحی دقیق. هرگونه شتابزدگی یا اعلام زودهنگام یافتهها میتواند آسیبزننده باشد. ما باید بهصورت مسئولانه، با تیمی حرفهای و در سکوت علمی کاوش کنیم و پس از تکمیل دادهها نتایج را منتشر کنیم.
کاخ سلجوقی؛ ادعایی بدون پشتوانه دادههای میدانی
محسن جاوری، باستانشناس و عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه کاشان در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به جایگاه تاریخی محوطه کمرزرین گفت: این محدوده دقیقاً بر هسته اولیه شکلگیری شهر اصفهان قرار دارد و هرگونه کاوش باید با رویکرد علمی و هدفمند دنبال شود.
به باور او، یک تیم باستانشناسی حرفهای موظف است با تمرکز بر لایههای استقراری شهر و بدون هیاهوی خبری، روند پژوهش را پیش ببرد و در چنین محوطههایی اصل بر جستوجوی مستندات تاریخی است، نه طرح ادعاهای زودهنگام درباره وجود کاخها یا بناهای سلطنتی.
وی با انتقاد از اعلام شتابزده کشف کاخ سلجوقی افزود: دادههایی که تاکنون در کاوشهای کمرزرین به دست آمده، هیچیک مؤید چنین فرضیهای نیست.
به گفته جاوری، طرح وجود کاخ پیش از تکمیل کاوش و گردآوری کامل شواهد، نوعی گمانهزنی ذهنی است که با منطق باستانشناسی تطابق ندارد.
عضو هیئت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه کاشان تصریح کرد: هر باستانشناسی میتواند در ذهن خود احتمالاتی را بررسی کند، اما طرح عمومی این احتمالات بدون شواهد قطعی، هم اعتبار علمی را خدشهدار میکند و هم افکار عمومی را دچار سوءبرداشت میسازد.
وی ادامه داد: طی دو دوره حضور پروفسور اومبرتو شراتو سرپرست هیئت ایتالیایی در اصفهان که کاوشهای گستردهای را در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۸ در مسجد جامع به انجام رساند و برای تکمیل مطالعات خود در زمستان ۷۷ و ۷۸ با تشکیل یک هیئت تخصصی مشترک دوباره در مسجد جامع فعالیت خود را از سر گرفت بهعنوان عضو هیئت مشترک ایرانی- ایتالیایی روزهای زیادی را در کنار وی گذارندم و در بازدیدهای متعدد با پروفسور شراتو از برخی بناهای اصفهان، نامبرده محل دولتخانه سلجوقی را مشخصاً به من نشان دادند و اظهار تأسف کردند که اکنون با پاساژها و مغازهها جایگزین و این آثار محو شدهاند و آن محل فاصله زیادی با محل مورد ادعای فعلی دارد.
جاوری تاکید کرد: در هر حال نظر باستانشناس بزرگی مانند شراتو که ۹ سال در مسجد جامع کاوش کرده و بافت پیرامون آن را بهخوبی میشناخت دراین زمینه اهمیت خاص دارد و تعیینکننده است.
سکهها؛ شاهد خام نه سند قطعی
یکی از مهمترین دستاوردهای فصل دوم کاوشهای کمرزرین، کشف بیش از ۳۹۰ قطعه سکه تاریخی بوده است. تیم کاوش فاز دوم گذر کمرزرین این یافته را دلیلی برای تقویت فرضیه وجود ضرابخانه یا کاخ سلطنتی دانسته است. اما جاوری این برداشت را مردود میداند و میگوید: سکهها باید در بستر خود و در کنار سایر دادههای باستانشناختی تحلیل شوند.
وی توضیح میدهد: دادههای باستانشناسی همانند دانههای یک زنجیر به هم پیوستهاند و تنها در صورت بررسی توأمان معنا پیدا میکنند. کشف تعدادی سکه بهتنهایی نمیتواند دال بر وجود ضرابخانه یا کاخ باشد. برای چنین نتیجهگیری باید شواهد معماری مشخص، فضاهای حکومتی یا ساختارهای امنیتی ویژهای به دست آید که تاکنون در کمرزرین مشاهده نشده است.
جاوری در ادامه به تجربه کاوش در محوطه فیضآباد اشاره کرد و گفت: در آنجا حدود ۵۰ سکه نقره کشف شد که در لابهلای یک دیوار پنهان شده بودند. این سکهها احتمالاً توسط فردی در زمانهای خاص مخفی و فراموش شده بودند. با وجود این، تیم کاوش هرگز ادعای وجود ضرابخانه در آن مکان را مطرح نکرد، چرا که شواهد معماری و زمینههای اجتماعی آن فرضیه را تأیید نمیکرد.
وی افزود: کشف سکه در بازار یا محلههای شهری امری رایج است و نمیتوان صرفاً بر اساس تعداد، وجود نهادهای حکومتی یا اقتصادی را نتیجه گرفت.
ضرابخانه سلطنتی؛ نیازمند شواهد معماری و امنیتی
این باستانشناس تأکید کرد: اگر قرار باشد در جایی ضرابخانه وجود داشته باشد، باید نشانههای روشنی از فضاهای حکومتی و امنیتی آشکار شود. ضرابخانه در طول تاریخ مکانی بهشدت حساس بوده که نقش اقتصادی و سیاسی کلیدی داشته است و نمیتوان آن را در یک فضای معمولی جستوجو کرد. به همین دلیل، کشف چندصد سکه مسی یا مفرغی در کمرزرین بههیچوجه دلیل کافی برای اثبات وجود ضرابخانه یا کاخ نیست.
جاوری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: یک باستانشناس پیش از هر چیز موظف است کاوش را در سکوت و با دقت کامل به انجام برساند. انتشار اخبار هیجانزده و اعلام فرضیات ناپخته در ابتدای مسیر، به ضرر پژوهش است.
او برای نمونه به کاوش خود در یک آتشکده ساسانی اشاره کرد که در ابتدا تصور میشد آتش خانواده در آن روشن بوده است، اما با کشف کتیبهای جدید مشخص شد این مکان دربردارنده آتش بهرام، یعنی مهمترین آتش ساسانی بوده است. به گفته جاوری، اگر تیم پژوهش در همان ابتدا ادعاهای قطعی مطرح میکرد، بعدها ناگزیر به نقض گفتههای خود میشد.
این استاد دانشگاه در ادامه به نقد روند فاز دوم کاوشها پرداخت و گفت: چنین محوطه حساسی باید در اختیار تیمهای حرفهای باستانشناسی قرار گیرد، نه آنکه به فضایی برای آموزش دانشجویان تازهکار بدل شود.
به باور او، آموزش و انتقال تجربه ارزشمند است، اما نه در محوطهای که هسته تاریخی اصفهان محسوب میشود و نیازمند دقت جراحی است.
جاوری تصریح کرد: در چنین کاوشهایی، حضور باستانشناسان با سابقه ضروری است و دانشجویان تنها در قالب تیمهای فرعی و با هدایت استادان میتوانند مشارکت کنند.
پروپوزال پژوهشکده؛ پرسشی بیپاسخ
وی همچنین به مسئله پروپوزال ارائهشده برای کاوشهای کمرزرین اشاره کرد و گفت: پژوهشکده میراث فرهنگی تنها یک طرح را تأیید کرده و بر همین اساس ادامه کار به همان تیم سپرده شده است.
به باور جاوری، این روند جای نقد دارد، زیرا چنین محوطه مهمی باید با حضور چندین تیم متخصص و با رقابت علمی پیش برود تا از تکصدایی و تکرار خطا جلوگیری شود.
جاوری با لحنی انتقادی تأکید کرد: کاوشهای باستانشناسی نباید به ابزاری برای رزومهسازی فردی یا جریانهای اداری و سیاسی بدل شود.
او افزود: رسالت باستانشناس کشف حقیقت تاریخی است، نه همراهی با تبلیغات و پروپاگاندای خبری. در نگاه او، انتشار اخبار مبنی بر کشف کاخ سلجوقی یا ضرابخانه در کمرزرین بیش از آنکه بر شواهد متکی باشد، حاصل فضاسازی رسانهای است.
نیازمند بازنگری در روند کنونی کاوشهای کمرزرین
علیرضا جعفری زند باستانشناس و فردی که با کشف گذرکمرزرین مانع تخریب این گذر تاریخی شد در گفتگو با خبرنگار مهر تأکید کرد: روند کنونی کاوش در گذر تاریخی کمرزرین اصفهان نیازمند بازنگری جدی است، چرا که یافتههای موجود فاقد پشتوانه علمی متقن برای نسبتدادن آنها به کاخهای سلجوقی است.
وی گفت: اگر میدانستم سرنوشت این گذر به چنین شیوهای رقم میخورد، شاید ترجیح میدادم سکوت کنم تا لایههای تاریخی برای آیندگان باقی بماند تا گروهی متخصص و آشنا با تاریخ اصفهان آن را بهصورت اصولی بررسی کنند.
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به ادعای برخی مبنی بر احتمال وجود کاخ سلجوقی در این محدوده افزود: محدوده مکانی کاخهای سلجوقی در منابع تاریخی مشخص است و هیچ ارتباطی با موقعیت فعلی ندارد. بنابراین این نسبتدهی نهتنها پایه علمی ندارد بلکه میتواند موجب برداشت نادرست عمومی از تاریخ اصفهان شود.
وی ادامه داد: در گزارشها به تعدادی سکه دوره صفویه اشاره شده است. حال آنکه در باستانشناسی، اهمیت سکه و هر یافته دیگر در جایگاه بافت لایهای آن است. وقتی شیء در لایهای مضطرب و درهمیافته کشف میشود که اشیای قاجاری، صفوی، زندیه و حتی اشکانی در کنار هم قرار دارند، نمیتوان ارزش علمی بالایی برای آن قائل شد.
جعفریزند به پیشینه تاریخی مسجد کمرزرین اشاره کرد و توضیح داد: بنیان مسجد کمرزرین به دوره آل بویه بازمیگردد. بنابراین نمیتوان گفت آثار سلجوقی بر روی لایههای آل بویه قرار گرفته است، از این رو ادعای کشف کاخ سلجوقی در زیر این مسجد از اساس غیرممکن است.
استنادهای نادرست به شاردن
جعفریزند با اشاره به برخی ادعاها درباره استفاده از سفرنامه شاردن در تأیید وجود کاخ سلجوقی در این نقطه گفت: شاردن هیچگاه به چنین موضوعی اشاره نکرده است. بنابراین رجاع به شاردن برای اثبات وجود کاخ در این محل تحریف و سوءبرداشت است.
این باستانشناس یادآور شد: سالها پیش در همین محل و هنگام فعالیتهای ساختمانی نیز آثار مشابهی بهدست آمده بود. خود من در بازدیدی از محل قطعه سفال اشکانی را از سطح زمین برداشتم و اعلام کردم. اما تفاوت اساسی در آن است که هر شیء تنها زمانی ارزش علمی دارد که در لایه بکر خود کشف شود، نه در بستری مضطرب که آثار دورهه ای گوناگون درهمریخته است.
روند نادرست اطلاعرسانی به رسانهها
جعفریزند در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آنچه امروز در جریان است بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا علمی. برخی از اخبار منتشرشده بیشتر به کار گنجیابان میآید تا پژوهشگران. وقتی در خبر رسمی از پیدا شدن کوزه سکه یا گنج سخن گفته میشود، این دقیقاً تضعیف جایگاه علمی باستانشناسی است و هیچ نسبتی با تحقیقات اصولی ندارد.
وی افزود: یک باستانشناس حرفهای باید با استناد به شواهد دقیق و بافت لایهای سخن بگوید. همانطور که در کاوشهای اشرف، آثار ساسانی در کنار سفالها و معماری همان دوره یافت شد و یا گورستان اشکانی همراه با شواهد کامل معرفی شد. در حالی که در کمرزرین لایهها کاملاً مضطرب بوده و اشیای چندین دوره تاریخی در کنار هم قرار گرفتهاند.
جعفریزند یادآور شد: من در نخستین بازدید از محل، دو سازه آبی مشاهده کردم که یکی از آنها قدیمیتر بود و احتمالاً به دوره آل بویه بازمیگشت. یافتههای همان فصل نخست کاوش نیز چیزی بیش از همین مشاهدات اولیه نبود. این در حالی است که برخی با شتابزدگی مدعی شدند این سازهها مربوط به آبرسانی کاخ سلجوقی بوده است، در حالی که هیچ سند علمی برای چنین ادعایی وجود ندارد.
این پژوهشگر باسابقه با انتقاد از طرح موضوع گنج در اخبار رسمی اظهار کرد: باستانشناسی هیچگاه به دنبال گنج نبوده است. وقتی عنوان میشود کوزه سکه کشف شده است، این عملاً با گنجیابی تفاوتی ندارد و پیام غلطی به جامعه منتقل میکند. باستانشناسی رسالت روشن کردن بخشهای تاریک تاریخ است، نه برجسته کردن اشیای قیمتی.
جعفریزند با بیان اینکه پژوهشکده میراث فرهنگی مسئول مستقیم معرفی گروه کاوشگر بوده است، افزود: این پژوهشکده پذیرفته و معرفی کرده و در نتیجه مسئولیت کار با آنهاست. اما روش بهکاررفته در این کاوش، روش علمی و اصولی نبوده و صرفاً به بیرون آوردن تعدادی سازه و اشیا بسنده کرده است، بیآنکه تحلیل علمی دقیقی از جایگاه و ارتباط آنها ارائه شود.
تلاش برای انعکاس دیدگاهها
به منظور ارائه گزارشی بیطرفانه و تحلیل همهجانبه کاوشهای کمرزرین، خبرنگار مهر در چندین نوبت تلاش کرد با علی شجاعی، باستانشناس و سرپرست فاز دوم این کاوشها، تماس گرفته و توضیحات تخصصی وی را دریافت کند. با وجود این پیگیریها، پاسخی از سوی سرپرست هیئت کاوش دریافت نشد تا امکان ارائه دیدگاه مستقیم ایشان در این گزارش میسر شود.
کمرزرین پرسشی گشوده در قلب تاریخ اصفهان
کمرزرین بیش از هر چیز به عرصهای برای پرسشگری علمی تبدیل شده است؛ عرصهای که ارزش آن در مستندسازی شفاف، استمرار کاوشهای تخصصی و پرهیز از شتابزدگی رسانهای نهفته است. آینده این محوطه در گرو آن است که یافتهها با دقت ثبت و در چارچوب علمی منتشر شوند تا هم جامعه علمی و هم افکار عمومی بتوانند تصویری روشنتر از جایگاه تاریخی کمرزرین به دست آورند. اینکه این دادهها نهایتاً به شناسایی کاخهای حکومتی، فضاهای مذهبی یا کاربریهای شهری دیگر منجر شود، پرسشی باز است که تنها پژوهشهای آتی میتواند به آن پاسخی معتبر بدهد.