به گزارش خبرآنلاین، روزنامه اعتماد نوشت: اگر ساکت باشی و حرف نزنی، فکر میکنند چیزی بارت نیست .بنابراین همه وظیفه و پیشه خود میدانند که سر هر اتفاق ریز و درشتی اظهار لحیه کنند و خودی نشان بدهند. بحث تخصص و آشنایی به موضوع هم اصلا مطرح نیست. مهم این است که سکوت نکنی و یک چیزی بپرانی.
وضعیت سلبریتیها و شاخهای مجازی و آدمهای مشهور و اسمدار که دیگر مشخص است. ایشان حتی اگر خودشان هم بخواهند، نمیتوانند و حق ندارند ساکت بمانند.
طرفداران و دنبالکنندگانشان از آنها انتظار دارند که راجع به هر چیزی حرف بزنند و به اصطلاح موضع خودشان را نشان بدهند. این میشود که یک موضوع به ظاهر بیاهمیت و ناچیز تبدیل به یک بحران اساسی میشود و پیرامون آن صدها و بلکه هزاران پست و مطلب و نظر و گفتار و نوشتار و ویدیو خلق میشود، بدون اینکه کسی از خودش بپرسد، اصلا چه اهمیتی دارد که به این موضوع پرداخت و آن را بزرگ کرد.
مصداق برای این موضوع زیاد است. مثلا ماجرای کمدینی در فضای مجازی که راجع به شاهنامه و فردوسی چیزهایی گفته بود، با ربط یا بیربط، خندهدار یا بیمزه. فرقی هم نمیکند. او به عنوان یک سلبریتی دوست داشت که سر و صدایی راه بیندازد و دیگران هم همین کار را کردند. بلافاصله چنان هیاهویی راه افتاد که نگو.انگار همه مسائل و مشکلات مملکت حل شده و تنها چیزی که مانده، همین چهار کلمه حرف است.
مثال دیگر داستان کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی است. دو سر طیف، یعنی اصولگرایان تندرو و براندازان رادیکال چنانکه انتظار میرفت، شروع به قیل و قال کردند. آنقدر که کل قضیه رفت روی هوا و کان لم یکن شد.
گاهی آدم فکر میکند کل این سر و صداها برای آن است که عدهای خودی نشان بدهند و به همگان اعلام کنند که هستند و نمردهاند! چراکه همانطور که زندهیاد فرانکفورت در کتاب مذکور نوشت، اصلا موضوع صحت و سقم یا درست و غلط حرفها نیست؛ مهم آن است که من بهانهای پیدا کنم برای داد زدن و سر و صدا راه انداختن.
شاید بگویید چه اشکالی دارد؟ خب بعضی دوست دارند خودنمایی کنند و با هر دستاویزی خودی نشان بدهند. به کسی چه؟ بله، درست است. به کسی ارتباط ندارد.مشکل آنجا پدید میآید که شبه مساله جای مساله را میگیرد و در این جنجال و شلوغی، معضلات و مشکلات واقعی فراموش میشود یا به محاق میرود، در این غوغای صداها، آنچه به گوش نمیرسد و شنیده نمیشود صدای نالههای رو به خاموشی اقشار و گروههایی است که تریبون و فالوور و دم و دستگاهی ندارند و کسی به مسائل و معضلاتشان توجهی نمیکند. در چنین وضعیتی سکوت یک وظیفه اخلاقی است.
23302