در بحثهای مربوط به تحلیل قیمت ارزهای دیجیتال، مجموعهای از ابزارهای شناختهشده مانند الگوهای تحلیل تکنیکال، معیارهای درونزنجیرهای، شاخصهای احساسات و دادههای کلان اقتصادی همواره مطرح میشوند. تریدرها درگیر کندلها هستند، تحلیلگران بر سر جریان ورودی کیف پولها بحث میکنند و اقتصاددانان نگران نرخ بهره هستند. هر یک از این عناصر مهماند، اما اغلب یک عامل عمیقتر را نادیده میگیرند: ساختار واقعی بازار ارزهای دیجیتال.
در این مطلب که براساس مقالهای از مدیوم (Medium) نوشته شده است، بررسی میکنیم که چگونه در دوره جدید بازار ارزهای دیجیتال نقش چارتها و اندیکاتورها بسیار کمرنگ شده و جای خود را به شاخصها و نشانههای عمیقتر داده است. اکنون با چه چیزهایی میتوانیم بازار کریپتو را تحلیل کنیم؟
ساختار بازار تعیین میکند که پول چگونه وارد سیستم میشود، با چه سرعتی در بین داراییها جابهجا میشود و کدام دستهها از هر چرخه بیشترین سود را میبرند. نمودارها به شما نشان میدهند که قیمتها در گذشته کجا بودهاند، اما ساختار بازار به شما میگوید که سرمایه در آینده به کدام سمت حرکت خواهد کرد.
در امور مالی سنتی، زیرساخت بازار شامل نهادهای تسویهحساب، کارگزاریها، صرافیها و شبکههای پرداخت است. در کریپتو، این زیرساخت هنوز در حال ایجاد است. عواملی مانند استیبلکوینها، سرویسهای نگهداری دارایی (Custodians)، پلتفرمهای وامدهی، ETFها و حتی شفافیت نظارتی، بر پذیرش بازار تأثیر بیشتری دارند تا هر خط روندی که روی نمودار ترسیم میشود.
اگر میخواهید بدانید کریپتو به کدام سمت میرود، تمرکز صرفاً بر روی حرکت قیمت را متوقف کنید و ابتدا به جریانها و شریانهای اصلی بازار نگاه کنید. حالا بیایید بررسی کنیم که در طول تاریخ کریپتو، چطور ساختار بازار و نحوه پیشبینی آینده آن تغییر کرده است. تا در نهایت به اینجا برسیم که اکنون چه چیزی آینده بازار را تعیین میکند؟
زمانی که بیت کوین در سال ۲۰۰۹ راهاندازی شد، تنها یک ایده بود و هیچ ساختار بازاری نداشت. پذیرندگان اولیه به طور مستقیم یا از طریق انجمنهای آنلاین، بیت کوین را به یکدیگر میدادند. نقدینگی بسیار کمی وجود داشت و فرآیند تعیین قیمت آشفته بود. مت گاکس (Mt. Gox) اولین صرافی مهم در سال ۲۰۱۰ بود که برای اولین بار یک پلتفرم را برای تعامل خریداران و فروشندگان فراهم کرد.
اما یکی از بزرگترین ضعفهای مت گاکس، مشکلات در تراکنشهای بانکی بود. جابهجایی پول به داخل و خارج از صرافی تقریباً غیرممکن بود. بانکها به صرافیهای کریپتو اعتماد نداشتند و صنعت ارزهای دیجیتال هنوز جایگاه قانونی نداشت. در آن زمان، کریپتو بیشتر به عنوان یک کنجکاوی در نظر گرفته میشد تا یک کلاس دارایی سودآور.
سال ۲۰۱۴، نوآوری مهمی به نام تتر (USDT) به وجود آمد. تتر با ایجاد یک توکن دیجیتال که به دلار آمریکا وابسته بود، به طور کامل بانکها را دور زد. به جای ارسال پول از طریق حساب بانکی به صرافی، کاربران میتوانستند «دلارهای کریپتویی» را در اختیار داشته باشند و آنها را به صورت شبانهروزی در دنیای کریپتو معامله کنند.
در نتیجه، همه چیز تغییر کرد. صرافیها برای لیست کردن جفتارزهای دلاری نیازی به حساب بانکی مستقیم نداشتند. بازارسازان میتوانستند نقدینگی را به صورت بیدرنگ بین پلتفرمها جابهجا کنند. استیبلکوینها، که اکنون میلیاردها دلار حجم معاملات روزانه را پشتیبانی میکنند، به سنگ بنای معاملات کریپتوی مدرن تبدیل شدند.
تا سال ۲۰۱۷، بازار ارزهای دیجیتال کم کم شکل و شمایل سیستم مالی را به خود گرفت.
برای اولین بار، کریپتو دارای نقاط دسترسی برای نهادها و سرمایهگذاران خرد بود. پول وارد شد و در اوج سال ۲۰۱۷، ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال به ۷۵۰ میلیارد دلار رسید. این فقط هیجان نبود؛ این نشانه شروع پذیرش کریپتو به عنوان یک کلاس دارایی معتبر بود.
پس از چهار سال، ارزش بازار کریپتو دو برابر یا سه برابر نشد، بلکه چهار برابر شد و به ۳ تریلیون دلار رسید. چه چیزی باعث این افزایش ناگهانی شد؟
امروزه، تقریباً ۲۰٪ از مردم در کشورهای توسعهیافته ارزهای دیجیتال دارند، در حالی که این رقم برای سهام حدود ۶۰٪ است. اگر پذیرش کریپتو به سطح سهام برسد، جریان ورودی سرمایه میتواند نسبت به چرخههای قبلی سه برابر شود. بر اساس این محاسبه، ارزش بازار ۶ تا ۹ تریلیون دلاری در چرخه بعدی قابل پیشبینی است.
با گسترش بازار، سرمایهگذاران نگران ریسکهای ساختاری و کاهش ارزش داراییها هستند. بیایید واقعیت را از داستان جدا کنیم.
بله، تعداد توکنها به شدت افزایش یافته است. پلتفرم کوین گکو (CoinGecko) در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۰,۰۰۰ کوین را ردیابی میکرد و امروز این رقم به ۱۹,۰۰۰ میرسد. اما این دادهها میتوانند گمراهکننده باشند. بیشتر اینها پروژههایی با نقدینگی کم یا میم کوینها هستند. تعداد پروژههای باکیفیت بسیار کمتر است. با وجود آنکه ارزش پروژهها کاهش مییابد، رشد تقاضا به احتمال زیاد از آن پیشی خواهد گرفت.
برخی استدلال میکنند که نقدینگی که قبلاً به سمت آلت کوینها سرازیر میشد، اکنون توسط ETFهای بیت کوین و اتریوم جذب میشود. اما واقعیت پیچیدهتر است. نهنگها به ندرت بیت کوین یا اتریوم خود را مستقیماً میفروشند، بلکه آنها را وثیقهگذاری کرده و وام میگیرند و آن پول را در آلت کوینها سرمایهگذاری میکنند. بانکهایی مانند جی پی موگان در حال حاضر وامهای مبتنی بر ETF ارائه میدهند. بنابراین، ETFها ممکن است به جای جذب نقدینگی، مقدار پول موجود برای سفتهبازی در آلت کوینها را افزایش دهند.
در دوران همهگیری کرونا شایعه شد که کمکهزینههای پرداختی دولت وارد بازار کریپتو شد و بازار صعودی۲۰۲۱ را رقم زد. تحقیقات نشان میدهد که بیشتر این پول صرف هزینههای مصرفی یا پرداخت بدهی شد، نه کریپتو. حجم بیسابقه سفتهبازی سهام و معاملات آپشن که امروز شاهد آن هستیم، نشان میدهد که نقدینگی محدود نیست، بلکه توجه محدود است.
در چرخه ۲۰۲۱، قرنطینههای دوران پاندمی باعث شد میلیونها نفر زمان بیشتری برای یادگیری درباره کریپتو داشته باشند. هفتهها بین رالیها فاصله بود و روایتها به آرامی از دیفای به متاورس و سپس NFTها منتقل میشد. اما در چرخه کنونی، زمان توجه افراد کوتاهتر شده است.
پلتفرمهایی مانند تیک تاک (TikTok) و یوتیوب، مردم را مشغول و حواسپرت کردهاند. مانند سال ۲۰۱۷، رالیها کوتاهتر و شدیدتر هستند و معمولاً دو تا سه ماه طول میکشند. به همین دلیل، تنها پروژههایی با روایتهای جذاب و دسترسی آسان میتوانند توجه را به اندازه کافی حفظ کنند تا به نتیجه برسند.
انتظار میرود تا سال ۲۰۲۷، دو قانون مهم در آمریکا چشمانداز کریپتو را تغییر دهند:
این قوانین در کوتاهمدت باعث بهبود احساسات میشوند، اما در بلندمدت ممکن است قدرت را به شرکتهای مالی سنتی (TradFi) بدهند که از قبل سیستم بانکی را کدر نترل داشتند.
چرخه آینده ممکن است بیشتر شبیه به «چرخه داراییهای دیجیتال» باشد تا «چرخه کریپتو»، با نقش اصلی استیبلکوینها و پلتفرمهای سنتی. در این شرایط، بسیاری از آلتکوینهای کوچک از بین خواهند رفت، اما حوزههای جدید مانند RWA و اوراق بهادار توکنیزه شده رشد خواهند کرد. زیرساختهای غیرمتمرکز تنها در صورتی مفید باقی میمانند که نقدینگی و سهولت استفاده خود را حفظ کنند.
تنها چیزی که ثابت است، تغییر است. ساختار بازار ارزهای دیجیتال به طور چشمگیری متحول شده است:
اما همچنان چالشهایی وجود دارد:
نتیجهگیری ساده اما تأثیرگذار است: ساختار بازار فرصتها را نشان میدهد، در حالی که نمودارها و اندیکاتورها فقط قیمت را نمایش میدهند. شما با پاسخ دادن به این سؤالها میتوانید برنده چرخه بعدی را پیشبینی کنید:
پاسخ به این سؤالات، از هر میانگین متحرکی مهمتر است. تاریخ کریپتو، داستان بقا بود. زمان حال، داستان پذیرش است و آینده آن را ساختار بازار تعیین خواهد کرد.