عصر ایران؛ علی رفسنجانی - روز گذشته یکی از مسئولان دولتی مدعی شد:«هر پیامِ مردم هشدار جدی است.» جملهای زیبا اما تکراری؛ سخنی که تاریخ انقضای آن سالهاست گذشته چراکه جامعه ایران دیگر از حرف و شعار عبور کرده و انتظار اقدام و پاسخِ واقعی دارد، نه یادآوریِ بدیهیات!
دولتمردان باید بدانند نخستین مخاطب چنین پیامی خودِ آنها و البته بدنه اجراییِ دولت است؛ وقتی مردم سالهاست به موضوعات مختلف اعتراض میکنند یا صدای نارضایتیشان شنیده میشود، ریشهی این اعتراضات همانا مشکلات اقتصادی و معیشتی برآمده از ناکارآمدیهاست.
اگر گوشِ شنوایی وجود داشته باشد، برای احیای اعتماد جامعه ابتدا بهکمک بازرسیِ مداوم و منسجم باید قاطعانه جلوی مفاسد و مفسدان را گرفت و سپس با اصلاحِ سیاستها و رویههای ضداجتماعی نظیرِ فیلترینگ و ثبات قیمتها، جامعه را مورد تکریم قرار داد.
مردمیکه سالها زیرِ فشارِ مشکلات مالی بودهاند و اکنون برخی اقشار حتی توانِ پرداختِ قبوض ماهانه را هم ندارند، هر روز با بحران تازهای دستوپنجه نرم میکنند؛ از قطعی برق و کمبود آب گرفته تا گرانیهای بیپایان و ترسِ فردا.
در نقاطی دیگر از جهان، حتی در کشورهایی بهمراتب ضعیفتر به لحاظ موقعیت جغرافیایی و منطقهای، اعتراض مردم نه صرفاً از سرِ گرسنگی و فشار اقتصادی، که در واکنش به فساد، محدودیت، گروهبازی، رانت و سبک زندگی اشرافی خانوادههای متصل به قدرت شکل میگیرد؛ و این موارد تنها بخشی از مشکلاتِ ساختاری است که همچون سرطان بهجانِ «ایرانِ عزیز» افتاده است.
برای نمونه، تورّم در همین کشورِ نپال که اینروزها اخبار اعتراضاتِ جوانانش به فیلترینگ شبکههای اجتماعی را کموبیش میشنویم، از سال ۱۹۶۴ تا ۲۰۲۵ بهطور میانگین تنها حدود ۷درصد بوده است و در برخی ماهها به «منفیِ ۱۲» هم رسیده است.
البته مقایسه سرزمین بزرگِ ایران با کشوری همچون نپال از منظر اقتصادی شاید صحیح نباشد، اما همین مسئله نشان میدهد ریشه نارضایتی در بسیاری کشورها، ناکارآمدی و فسادِ ساختاری بوده که حوزههای اقتصادی و غیراقتصادی را درگیر میکند.
برایناساس اگر دولت چهاردهم -که در رأس آن رئیسجمهوری پرتلاش و پیگیر قرار دارد- واقعاً میخواهد پیام مردم را «جدی بگیرد»، راهش نه در تکرارِ شعارها بلکه در تغییرِ عملیاتیِ رویکردهاست؛ شفافیت در تصمیمگیری، مبارزهی واقعی با رانت و پاسخگوییِ روشن در قبال وعدهها.
مردم نجیبِ ایران بارها ثابت کردهاند که نیازی به تذکر یا شعارِ مسئولان ندارند تا در ظاهر هشدار بدهند؛ آنها با سکوت، بیاعتمادی و در نهایت کنارهگیری از مشارکت اجتماعی، پیام خود را روشنتر از هر جملهای به گوش مسئولان رساندهاند و این همان هشدارِ مکرر، خاموش و دردناک است که هرلحظه برای واکنشِ حکیمانه به آن مغتنم خواهد بود.