دیاکو حسینی: «دیپلماسی اقتصادی» فراتر از فروش کالا و دور زدن تحریم هاست | دیپلماسی عمومی ایران بسیار ضعیف است

اقتصادنیوز جمعه 28 شهریور 1404 - 08:35
اقتصادنیوز: یک کارشناس روابط بین الملل می گوید: هدف از دیپلماسی اقتصادی صرفاً فروش کالا و خدمات یا نوعی بازاریابی نیست. کار دولت بازاریابی کردن نیست. در این شرایط آشفته نمی‌توان انتظار داشت که صرفاً به همراه بردن یک هیأت تجاری در کنار مقامات سیاسی در سفرها، به‌خودی‌خود موجب پیشبرد منافع اقتصادی یا رونق تجاری شود.

به گزارش اقتصادنیوز، سرخط خبرهای سیاست خارجی کشور در سال‌های گذشته عمدتا در ارتباط با مذاکرات سیاسی ایران بوده است. حال آنکه دیپلماسی اقتصادی و دیپلماسی عمومی بخشی از سیاست خارجی هر کشور را تشکیل می‌دهد. 

قطعا بخشی از این موضوع به تحریم‌ها و محدودیت‌های سیاسی برمی‌گردد. اما آیا در همین شرایط توجه به دیپلماسی عمومی و دیپلماسی اقتصادی شدنی نبود؟

در این خصوص اقتصادنیوز با دیاکو حسینی کارشناس روابط بین‌الملل به گفتگو نشسته‌ است. 

او معتقد است که تا زمانی که کشور نقشه جغرافیای اقتصادی جهان و جایگاه خود را در آن ترسیم نکند گام‌های دیگر چندان موثر نیست.

به گفته دیاکو حسینی باید در سیاست خارجی کشور بازاندیشی و بازنگری کرد و اقتصاد کشور را مبنا قرار داد. 

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

*****

*آقای حسینی! در سال‌های گذشته، دیپلماسی ما صرفاً به رایزنی های دیپلماتیک خلاصه شده و جنبه‌های دیگر آن مثل دیپلماسی اقتصادی، عمومی و رسانه‌ای تا حدی مغفول مانده است. علت این غفلت از نگاه شما چیست؟

این پرسش بسیار مهمی است. پاسخ ساده آن این است که دیپلماسی اقتصادی در واقع بخشی از سیاست خارجی هر کشور محسوب می‌شود و باید ذیل استراتژی روابط خارجی تعریف شود.

زمانی که ما چنین استراتژی جامع و مشخصی نداریم یا اگر داریم، به‌شدت معطوف به مسائل و رویکردهای امنیتی و نظامی است، طبیعی است که در این نگاه، دیپلماسی اقتصادی جایگاه چندانی پیدا نکند. این، مهم‌ترین دلیل این موضوع است.

هیچگاه به اقتصاد به عنوان یک پایه سیاست خارجی نگاه نشده است

به زبان ساده، ما هیچ‌گاه اقتصاد را به‌عنوان یکی از پایه‌های سیاست خارجی خود ندیدیم و بیش از حد به نگاه امنیتی و نظامی توجه داشتیم. در نتیجه نه از رویکردهای مرتبط با دیپلماسی اقتصادی بهره گرفتیم، نه از آن استفاده کردیم و نه برای تربیت دیپلمات‌هایی با مهارت‌های تخصصی در این حوزه کادرسازی انجام دادیم. این را می‌توان اصلی‌ترین دلیل دانست.

واقعیت این است که دستگاه سیاست خارجی ایران هنوز در فضای جهان دو قطبی ــ منظورم جنگ سرد میان شوروی و آمریکا است ــ یا در جهان تک‌قطبی به رهبری آمریکا گرفتار مانده و نتوانسته درک کند که بافت سیاست جهانی امروز عمدتاً مبتنی بر رقابت‌های اقتصادی است.

رقابت اقتصادی، نتیجه رقابت های امنیتی و نظامی را تعیین می کند

درواقع رقابت اقتصادی است که نتیجه سایر ابعاد رقابت، از جمله رقابت‌های امنیتی و نظامی را تعیین می‌کند. چون چنین درکی حاصل نشده، ما همواره اولویت را به موضوعات نظامی و امنیتی داده‌ایم. این مسئله کلان‌ترین عاملی است که باعث شده هیچ درک جامع، هدف‌گذاری یا رویکرد مشخصی برای دیپلماسی اقتصادی نداشته باشیم و به‌تبع آن، از نیروهای متخصص و توانمند در این حوزه نیز بی‌بهره بمانیم.

 دیپلماسی اقتصادی فراتر از فروش کالا و دور زدن تحریم هاست

البته نکته دیگری هم وجود دارد: دیپلماسی اقتصادی اساساً کمتر کار دولت‌هاست و بیشتر بر عهده بازیگران غیردولتی است. به رسمیت شناختن این واقعیت، فضا را برای تحقق دیپلماسی اقتصادی باز می‌کند و دولت‌ها تنها می‌توانند نقش تسهیل‌گر و شتاب‌دهنده ایفا کنند. اما این موضوع در ایران چندان پذیرفته نشده و به همین دلیل، ما از ظرفیت بازیگران غیردولتی به اندازه کافی بهره‌مند نیستیم. دولت نیز به‌تنهایی توان، مهارت و صلاحیت لازم برای پیشبرد چنین پروژه بزرگی را ندارد.

ضمن اینکه، همان‌طور که اشاره شد، اساساً هدف‌گذاری روشنی هم برای آن تعریف نشده است. آنچه وجود دارد، تنها اهداف بسیار ابتدایی مثل فروش کالاها و محصولات نهایی است؛ نوعی بازاریابی ساده و پیش‌پاافتاده. حال آنکه دیپلماسی اقتصادی بسیار فراتر از صرفاً فروش کالا یا دور زدن تحریم‌هاست.

اینکه تجار را با خود در سفرهای دیپلماتیک همراه کنیم دیپلماسی اقتصادی نیست

*من از صحبت شما استفاده کنم؛ عنوان کردید مبنای سیاست خارجی ما اقتصاد نیست. در همین شرایط که نگاه بیشتر معطوف به مسائل سیاسی و امنیتی بوده، آیا مثلاً در سفرهای دیپلماتیک و مراودات خارجی، همین دستگاه دیپلماسی موجود نمی‌توانسته تجار و فعالان بخش خصوصی را با خود همراه کند تا روند مراودات اقتصادی تسهیل شود؟

این کارها انجام می‌شود؛ نمی‌توان انکار کرد که در سال‌های گذشته، نه فقط در این دولت، بلکه در دولت قبل و حتی دولت‌های پیشین ، چنین اتفاقاتی کم و بیش رخ داده است. تجار بعضاً همراه هیأت‌های سیاسی حاضر می‌شدند. اما همان‌طور که گفتم این دیپلماسی اقتصادی نیست یا اگر هم باشد، تنها بخش بسیار کوچکی، نمایی ظاهری و محدود از دیپلماسی اقتصادی است.

واقعیت این است که هدف از دیپلماسی اقتصادی صرفاً فروش کالا و خدمات یا نوعی بازاریابی نیست. کار دولت بازاریابی کردن نیست. تا جایی که به دولت مربوط می‌شود، سیاست خارجی یک بسته واحد و غیرقابل تجزیه است؛ به این معنا که ابعاد سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی سیاست خارجی باید کاملاً در یک راستا، با یک هدف و در امتداد هم باشند.

در یک محیط بی‌ثبات نمی‌توان انتظار تجارت پررونق داشت

شما نمی‌توانید یک دستگاه سیاست خارجی با اهداف عمدتاً نظامی داشته باشید و هم‌زمان انتظار یک دیپلماسی اقتصادی موفق نیز داشته باشید. نمی‌توانید در یک محیط بی‌ثبات زندگی کنید و انتظار داشته باشید در همان محیط بی‌ثبات، تجارتی پررونق شکل بگیرد.

از آنجا که ما یک استراتژی مشخص، روشن و منطقی در سیاست خارجی نداریم، اجزای مختلف روابط خارجی ما اغلب در تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرند. بنابراین، در این شرایط آشفته نمی‌توان انتظار داشت که صرفاً به همراه بردن یک هیأت تجاری در کنار مقامات سیاسی در سفرها، به‌خودی‌خود موجب پیشبرد منافع اقتصادی یا رونق تجاری شود.

این اقدامات عمدتاً به نشست‌وبرخاست‌هایی ختم می‌شود و در نهایت، چون عناصر مختلف روابط خارجی ما در ناسازگاری با یکدیگر قرار دارند، دیپلماسی اقتصادی نیز فراتر از چند نمایش، عکس یا گفت‌وگوهای حاشیه‌ای در نشست‌های رسمی سیاسی نتیجه دیگری به همراه نخواهد داشت.

خبر مرتبط
سناریوهای تمدید یا عدم تمدید مکانیسم ماشه از نگاه رئیس کل پیشین بانک مرکزی | بخش خصوصی امنیت پیدا کند، قطعا اقتصاد شکوفا می شود

اقتصادنیوز: محمدحسین عادلی، رئیس کل پیشین بانک مرکزی می گوید: برای برخی از سیاست‌گذاران بحث توسعه یک بحث لوکس و رفاه‌گرایی به شمار آمده است و لذا در اولویت قرار نداشته است. ولی اگر ما توسعه پیدا نکنیم نمی‌توانیم معیشت خود را تامین کنیم؛ هر سال از کشورهای دیگر عقب می‌افتیم و تهدیدات امنیتی ما زیاد می‌شود.

دیاکو حسینی

باید نقشه جغرافیای اقتصادی جهان و جایگاه ایران در آن را ترسیم کنیم

*گفتید که دیپلماسی اقتصادی را نباید به بازاریابی کالا تقلیل داد. این تصویر کلانی که مدنظر شماست و فرمودید فراتر از بازاریابی است، چیست؟ لطفاً کمی درباره این تصویر توضیح دهید.

بزرگ‌ترین تصویری که باید راهنمای دیپلماسی اقتصادی باشد، ترسیم جایگاه هر کشور، از جمله ایران، در جغرافیای اقتصادی جهان است. بدون چنین تصویری، امکان هدف‌گذاری اقتصادی وجود ندارد و بدون هدف‌گذاری هم سیاست‌گذاری اقتصادی، از جمله در روابط خارجی، عملاً ممکن نمی‌شود.

من فکر می‌کنم ابتدا باید جایگاه فعلی ایران را در نظام اقتصادی جهانی بازشناسی و بازخوانی کنیم. پس از آن، بر مبنای امکانات خود و با توجه به آرزوها و چشم‌اندازهایی که برای ایران داریم، باید هدف‌گذاری اقتصادی مشخصی انجام دهیم و به الزامات این هدف‌گذاری پایبند باشیم.

برای مثال، وقتی هدف‌گذاری می‌کنیم که باید به ۱۰۰ میلیارد دلار تجارت غیرنفتی برسیم، این هدف الزاماتی را به همراه دارد؛ چه در رابطه با همسایگان، چه در تعامل با قدرت‌های بزرگ و سایر بازیگران. نمی‌توانیم چنین هدفی تعیین کنیم اما به الزامات آن بی‌اعتنا باشیم؛ یعنی در منطقه‌ای بی‌ثبات زندگی کنیم که در هدف‌گذاری لحاظ نشده، یا روابط پرتنشی با قدرت‌های بزرگ داشته باشیم که در محاسبات مورد توجه قرار نگرفته است. در این شرایط، طبیعی است که به اهداف تعیین‌شده دست پیدا نمی‌کنیم.

به نظر من، نخستین اقدام این است که جایگاه ایران را در نقشه اقتصادی جهان شناسایی و بازشناسی کنیم، سپس بر اساس آن هدف‌گذاری واقع‌بینانه‌ای انجام دهیم و خود را به ابزارها و الزامات آن در سایر اجزای سیاست خارجی متعهد بدانیم. تنها در چنین حالتی می‌توان از آن تصویر کلان به اقدامات عملی در دیپلماسی اقتصادی رسید؛ اینکه چه کشورهایی باید هدف قرار بگیرند و چه مسیرهایی باید برای دستیابی به آن اهداف طی شود.

دیپلماسی اقتصادی صرفا یک ویترین توخالی و اقدامات نامنظم بوده

اما به نظر می‌رسد ما تاکنون چنین رویکردی نداشتیم. حتی در اولویت‌های سیاست خارجی ما نیز این مسئله جایگاهی نداشته است. به همین دلیل است که دیپلماسی اقتصادی برای ما بیشتر یک اسم بی‌مسما بوده است؛ صرفاً ویترینی توخالی از مجموعه اقداماتی که پراکنده، نامنظم و ناهماهنگ انجام می‌شود، به امید آنکه شاید یکی از آنها به نتیجه برسد. اغلب هم می‌بینیم که این اقدامات به نتیجه نمی‌رسند، یا اگر هم نتیجه‌ای حاصل شود، چیزی فراتر از تلاش‌های محدود برای دور زدن تحریم‌ها یا کاهش آثار آنها بر ایران نیست.

 در شرایط کنونی دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای هم اثر حداقلی دارد زیرا...

*بگذارید درباره دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای هم صحبت کنیم. امروز ما در یکی از بحرانی‌ترین شرایط دیپلماتیک خود قرار داریم و احتمال بازگشت تحریم‌های سازمان ملل وجود دارد. دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای تا چه حد می‌تواند در این شرایط تأثیرگذار باشد؟

دیپلماسی عمومی بدون شک موضوع مفیدی است و ظرفیت‌های زیادی دارد، اما همان‌طور که عرض کردم، در صورت تناقض و ناهماهنگی با سایر اجزای سیاست خارجی نمی‌تواند به نتیجه برسد. حتی اگر شما یک دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای کاملاً بی‌نقص طراحی کنید، اما ساختار سیاست‌گذاری خارجی نارسا، ناهماهنگ و ناسازگار باشد و دیپلماسی رسانه‌ای با واقعیت‌های سیاست خارجی همخوانی نداشته باشد، طبیعتاً اثرگذاری آن به حداقل کاهش پیدا می‌کند.

خبر مرتبط
توافق عراقچی – گروسی جلوی اسنپ بک را می گیرد؟ | آهنی امینه: خروج از NPT، آخرین تیر ایران برای شلیک است

اقتصادنیوز: محمد آهنی امینه، رایزن حقوقی سابق دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در ژنو می گوید: صحبت از خروج از NPT در شرایط فعلی و با توجه به توافقی که بین آقای عراقچی و آقای گروسی انجام شده، کمی زود است.

به نظر من، مسئله اصلی ما، اگرچه دیپلماسی عمومی هم بسیار ضعیف است و جای بحث و بهبود دارد، بنیان و مفاهیم کانونی سیاست خارجی ماست که به‌شدت ناقص، نارسا و ناهماهنگ با نیازهای واقعی ایران است.

در بحث قبلی اشاره کردم که ما باید جایگاه ایران را در نقشه اقتصادی جهان مشخص کنیم. تصور کنید مهم‌ترین مزیتی که امروز ایران در جغرافیای اقتصادی جهان دارد، با در نظر گرفتن جمعیت، محدودیت سرمایه‌گذاری، محدودیت‌های تکنولوژیک و البته نقاط قوتی که ممکن است داشته باشد، موقعیت مواصلاتی آن میان آسیا و اروپاست.

در تاریخ سده‌های گذشته هم، هرگاه ایران نقشی درخشان در جغرافیای اقتصادی جهان ایفا کرده، به دلیل همین نقش کاروان‌سرایی و جایگاه آن در امتداد جاده ابریشم و مسیرهای ارتباطی اروپا و آسیا بوده است.

 باید در استراتژی کلان سیاست خارجی ایران بازاندیشی و بازنگری کنیم

حال پرسش این است: برای بهره‌گیری از این ظرفیت و مزیت طبیعی ایران، چه نقشه راهی تاکنون ترسیم کرده‌ایم؟ و برای تحقق آن، چگونه سایر ابعاد سیاست خارجی خود ــ نظامی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی ــ را با این آرمان و تصویر مطلوب هماهنگ ساخته‌ایم؟

اگر چنین سازگاری‌ای شکل گرفته بود، در گام بعدی می‌توانستیم به سراغ دیپلماسی رسانه‌ای و عمومی برویم؛ آن هم به‌عنوان پیوست یک استراتژی کلان سیاست خارجی ـ اقتصادی. در آن حالت بود که دیپلماسی عمومی می‌توانست نتایج واقعی به بار بیاورد.

اما در شرایط فعلی، همان‌طور که گفتم، ما این پتانسیل‌ها را کاملاً فراموش کرده‌ایم، آنها در اولویت سیاست خارجی ما نیستند و اجزای سیاست خارجی نیز در تعارض با هم قرار دارند. در چنین وضعیتی، حتی پیگیری یک دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای عالی و بی‌نقص هم فقط تا حد کمی می‌تواند به بهبود اوضاع کمک کند و آن هم اثری موقت خواهد داشت.

بنابراین، توجه اصلی باید بر بازاندیشی و بازنگری در استراتژی کلان سیاست خارجی ایران از مسیر بازشناسی نقش ایران در جغرافیای اقتصادی جهان باشد.

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.