برترینها: شاید هیچ سناریونویسی هم نمیتوانست چنین صحنههایی را در یک لیگ حرفهای تصور کند. دیروز از دل لیگ برتر فوتبال ایران دو تصویر بیرون آمد که هرکدام برای ساخت یک فیلم طنز کافی بود. در اراک، اتاق فرمان ورزشگاه را با شانههای تخممرغ عایق کرده بودند! آنطرفتر، در شیراز، ورزشگاه پارس ناگهان بخشی از سقفش را از دست داد و اگر چند سانتیمتر اینطرفتر فرو میریخت، شاید باید امروز خبر مرگ یک تماشاگر را مرور میکردیم.
در همین رابطه لینک زیر را ببینید:
اتاق فرمان استادیوم اراک با شانه تخم مرغ عایق شد!
اتفاقات عجیب اما محدود به دیروز نبود. بعد از بازی پرسپولیس و چادرملو، کریم باقری با همان لحن صریح و بیپردهاش به جان وضعیت چمن تختی افتاد. چمنی که به تعبیر خودش بیشتر شبیه بیابان بود تا زمین فوتبال. حرفهای او البته پژواکی از یک حقیقت تلختر است؛ اینکه در پایتخت ایران، تیمهایی مثل پرسپولیس و استقلال نه آزادی در اختیار دارند و نه هیچ ورزشگاه آبرومند دیگری. امجدیه، تختی و شهر قدس یا فرسودهاند یا در شأن میزبانی لیگ برتر نیستند.
اگر بخواهیم یک اسم واقعی برای این مسابقات پیدا کنیم، شاید همان عنوان کنایهآمیز درستتر باشد: لیگ برتر طلبکاران همیشه برنده. جایی که صداوسیما، حق پخش نمیدهد، دلالان هر هفته جشن دارند، بازیکنان سفارشی جایگزین استعدادها میشوند و مدیرانی بر مسندند که بیشتر شبیه به کارمندان یک دستگاه بوروکراتیکاند تا معماران یک لیگ. در چنین فضایی، طبیعی است که محصول نهایی چیزی جز دلزدگی و خنده تلخ نباشد.
اگر کسی زحمت تدوین هفتگی این لحظات را به خودش بدهد، بیاغراق میشود یک کمدی موقعیت سینمایی ساخت. از عایقکاری با تخممرغ تا سقفهای لرزان و چمنهای کویری، از پخش تلویزیونی که بیشتر یادآور دهه هفتاد است تا تبلیغات دور زمین که هیچ نسبتی با فوتبال حرفهای ندارند. و این فیلم البته ظرفیت دارد مثل سریهای دنبالهدار سینما – چیزی شبیه سریع و خشمگین – هر فصل و هر هفته ادامه پیدا کند و در تمام جهان هم اکران شود. دستکم خارجیها بهجای تعجب، بخندند و ما هم شاید بتوانیم تلخی ماجرا را کمی سبکتر تحمل کنیم.
البته این وضعیت بهانهای برای شکستهای فنی تیمها نیست. اینکه استقلال هفت گل میخورد یا پرسپولیس در نیمه زمین خودش گیر میکند، ربط مستقیمی به سقف ورزشگاه ندارد. اما پرسش اصلی این است: چرا باید چنین مسابقاتی را دنبال کنیم؟ لیگ برتر ایران در عمل بیشتر شبیه کاریکاتوری از فوتبال است تا خود فوتبال.
در همین رابطه لینک زیر را ببینید:
بشقاب پرنده در ورزشگاه پارس شیراز!
و شاید دردناکترین بخش ماجرا همین باشد؛ اینکه در کشوری با چنین سابقه و شور فوتبالی، لیگ داخلیاش به جایی رسیده که بهترین توصیفش را نه در واژههای ورزشی، که در ادبیات طنز و کنایه باید جستوجو کرد.