اقدام سه کشور اروپایی برای اعمال رسمی تحریمها در چارچوب "اسنپبک" علیه تهران، ربطی به محدود کردن برنامه هستهای این کشور نداشت.
به گزارش عصرایران، "تریتا پارسی" با اشاره به این مقدمه نوشت:
شورای امنیت سازمان ملل متحد از طریق "اسنپبک" تمام تحریمهای سازمان ملل را که قبلا در چارچوب برجام تعلیق شده بودند، بازگرداند. محرک این اقدام از سوی آلمان، فرانسه و بریتانیا - همان قدرتهایی که برجام را مهندسی کردند - میآید و اکنون آنها در حال خاموش کردن آخرین مسیر خروج دیپلماتیک هستند و مسیر رویارویی را تثبیت میکنند.
همانطور که من هنگام فعال کردن اولیه مکانیسم اسنپبک توسط سه کشور اروپایی اشاره کردم، این دیگر مربوط به برنامه هستهای ایران نیست؛ این یک ترفند اتحادیه اروپا برای جلب نظر ایالات متحده در مورد اوکراین است:
شراکت عمیقتر ایران با روسیه، آن را از نظر اروپا به عنوان یک تهدید مستقیم، دوباره مطرح کرده است. روابط اقتصادی اتحادیه اروپا با تهران پس از سالها تحریم، ناچیز است. در همین حال، وابستگی اروپا به روابط فراآتلانتیک - نظامی، سیاسی و اقتصادی - بسیار بیشتر از سال 2003 است.
در این زمینه، تشدید تنش با ایران دو هدف اروپایی را دنبال میکند. اول، تهران را به خاطر همسویی با مسکو مجازات میکند و این پیام را ارسال میکند که حمایت از روسیه هزینههای سنگینی دارد. دوم، اروپا را با عناصر جنگطلب دولت ترامپ همسو میکند، آن هم در زمانی که روابط فراآتلانتیک تحت فشار تاریخی است. برای رهبران اروپایی که به شدت به دنبال حفظ حسن نیت آمریکا هستند، ایران به یک قربانی مناسب تبدیل شده است.
هیچ یک از اینها گمانهزنی نیست. صدراعظم آلمان اخیرا اذعان کرد که اسرائیل با بمباران ایران در ماه ژوئن، "کار کثیفی را برای همه ما انجام میدهد." این اظهار نظر به طور غیرمعمولی صریح بود. این نکتهای را که بسیاری در پایتختهای اروپایی به طور خصوصی اذعان میکنند، برجسته میکند: اینکه اقدامات نظامی اسرائیل علیه ایران با تضعیف کشوری که اکنون با روسیه همسو است، به منافع اروپا خدمت میکند.
به همین دلیل است که من مدتهاست در مورد اثربخشی تلاشهای شجاعانه برای جلوگیری از بازگشت تحریمها تردید دارم. اگر یکی از طرفین قاطعانه مصمم باشد که آن را برای اهداف خود به کار گیرد، بعید است که امتیازات هستهای به تنهایی کافی باشد.
طبق گزارشها، ایرانیها مستقیما با ایالات متحده وارد مذاکره شدهاند و پیشنهاد مصالحهای دادهاند: به عنوان گام اولیه، آنها در ازای تعویق موقت مهلت بازگشت سریع تحریمها به مدت چند ماه، ذخایر اورانیوم غنیشده 60 درصدی خود را پس گرفته و رقیق میکنند. در طول این مدت، ایالات متحده باید تضمینهای قاطعی ارائه دهد که هیچ اقدام تلافیجویانه نظامی علیه ایران انجام نخواهد شد.
به محض اینکه ایران اورانیوم غنیشده را بازیابی کند، بند مربوط به مکانیسم ماشه باید بهطور دائم لغو شود؛ ذخایر اورانیوم باید به ۲۰ درصد رقیق شود؛ و ایالات متحده باید تحریمهای قبلی توافقشده را لغو کند. این یک توافق موقت خواهد بود که پس از آن مذاکراتی برای یک توافق جامع و نهایی انجام خواهد شد. سایر مسائل بحثبرانگیز - مانند دامنه غنیسازی و شدت بازرسیهای آژانس - به توافق نهایی موکول خواهد شد.
شایعات زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه دولت ترامپ این پیشنهاد را رد خواهد کرد - زیرا راهبرد آن بر اساس تشدید تحریمهای "فشار حداکثری" است، با این اعتقاد که ایران در آستانه فروپاشی است و تنها فشار بیشتر نتیجه خواهد داد.
سه کشور اروپایی، به نوبه خود، قصد دارند به واشنگتن اختیار مکانیسم ماشه را بدهند، به این امید که از این طریق سیاست تهاجمیتری را در قبال روسیه اتخاذ کنند.
از آنجایی که روسیه برای اروپا مهمتر از ایران است و از آنجایی که دلجویی از اسرائیل برای واشنگتن مهمتر از اجتناب از رویارویی با ایران است، به نظر میرسد که اصل مصالحه ایران بیاهمیت به نظر میرسد.
این وضعیت، همانطور که در کتابم درباره دیپلماسی هستهای اوباما توضیح دادهام، یادآور مذاکرات مشابهی در سال 2011 است: ترکیه و برزیل موفق شدند ایران را به پذیرش خواستههای ایالات متحده برای جلوگیری از تحریمهای سازمان ملل وادار کنند. با این حال، برازیلیا و آنکارا نمیدانستند که دولت اوباما پیش از این با روسیه به تفاهم رسیده بود - تفاهمی که بر اساس آن مسکو با تحریمهای سازمان ملل موافقت میکرد - و به تندروهای طرفدار اسرائیل در کنگره اطمینان داده بود که ایران در نهایت، صرف نظر از هر نتیجهای، تحریم خواهد شد.
بنابراین، اوباما در لحظه پیروزی خود - که پس از مذاکرات طولانی، "بله" ایران به خواستههای ایالات متحده را دریافت کرده بود - با رد همان توافقی که لولا و اردوغان را به دستیابی به آن ترغیب کرده بود، جشن را خراب کرد. مذاکرات با تهران یک سراب بود؛ چانهزنی واقعی بین بازیگران دیگر بود و مساله هستهای صرفا به عنوان یک بازی عمل میکرد.
دیپلماسی برای جلوگیری از بازگشت تحریمها نیز همین تصور را ایجاد میکند. رقابت واقعی بر سر برنامه غنیسازی ایران نیست، بلکه بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا بر سر روسیه، اوکراین و روابط فراآتلانتیک است و پرونده هستهای ایران تنها یک مهره در این بازی شلوغ 3 کشور اروپایی به نظر میرسد.