با توجه به اقدام شورای امنیت اتفاقات مهمی در بخش اقتصادی ایران در حال وقوع است و سو استفاده ها در مورد قیمت دلار در جریان است. نکته مهم این است که بیانیه قابل تقدیر شورای عالی امنیت ملی التیام بخشی خواهد بود بر برخی شیطنت ها. از شب گذشته خبرهایی درباره احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه فضای رسانهای و اقتصادی کشور را ملتهب کرده است. همین گمانهزنی کافی بود تا بازار ارز به سرعت واکنش نشان دهد و قیمت دلار در معاملات غیررسمی تا مرز ۱۰۳ هزار و ۹۰۰ تومان بالا برود. این در حالی است که نرخ رسمی دلار در سایتهای معتبر امروز ۱۰۱ هزار و ۹۰۰ تومان اعلام شد. بر اساس گزارش خبرنگار رستانیوز ،تحقیقات میدانی نشان میدهد دلالان و واسطهها امروز قیمت دلار را در بازه ۱۰۲ تا ۱۰۳ هزار و ۹۰۰ تومان معامله کردهاند؛ نرخی که بیشتر از آنکه مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی باشد، نتیجه جنگ روانی ناشی از اخبار سیاسی است. به نظر می رسد توجه فوری به آنچه در بازار می گذرد مورد خواست مردم است.
اما بهتر است بررسی کنیم که دقیقا چه اتفاقی افتاده است .«مکانیسم ماشه» یا همان اسنپبک، بخشی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است که امکان بازگرداندن تحریمهای لغوشده را فراهم میکند. همان موضوعی که این روزها به شدت مورد تئجه قرار گرفته است.صرفنظر از اینکه این ابزار تا چه اندازه از نظر حقوقی و سیاسی قابلیت اجرا دارد اما واقعیت این است که بازار داخلی ایران به شدت از بُعد روانی این خبر تأثیر میپذیرد. جای تاسف این است که دلالان ارز و سفتهبازان دقیقا بعد از انتشار خبر، با برجستهسازی آن در شبکههای اجتماعی و کانالهای غیررسمی، انتظارات تورمی را تشدید کرده و قیمتها را مصنوعی بالا میبرند. در چنین شرایطی، حتی اگر سازوکار ماشه عملاً فعال نشود، باز هم اقتصاد کشور اثر روانی خود را پس میگیرد.
دلالان ارز و واسطهها با برجستهسازی خبرهای سیاسی در کانالها و گروههای غیررسمی، جو روانی ایجاد میکنند. آنها با چند قیمتسازی ساده، مردم را به خرید هیجانی میکشانند و بعد خودشان از موج ایجادشده سود میبرند. در واقع، افزایش اخیر بیشتر یک «بازی روانی» بود تا واقعیت اقتصادی.
کارشناسان سه راهکار اصلی پیشنهاد میکنند:
اول اینکه شفافیت سیاسی: وزارت خارجه باید توضیح دهد مکانیسم ماشه چه محدودیتهای حقوقی دارد و آیا اصلاً قابل فعال شدن است.
دوم اینکه پاسخ اقتصادی: بانک مرکزی با عرضه هدفمند ارز و مهار معاملات فردایی میتواند نوسانات را محدود کند.
و در نهایت اینکه مدیریت رسانهای: رسانههای رسمی باید روایت درست را سریع به مردم منتقل کنند و فضا را از دست کانالهای دلالی خارج کنند.
این نخستین بار نیست که یک خبر سیاسی بازار ارز را به هم میریزد. در سالهای گذشته هم هر بار بحثی درباره برجام یا شورای حکام مطرح شد، دلار به سرعت بالا رفت؛ اما بعد از چند روز با مدیریت دولت به تعادل برگشت. همین تجربه نشان میدهد که واکنش سریع و هماهنگ میتواند بازار را آرام کند.
حالا اینجا باید بگوییم که سؤال اصلی مردم این است که آیا دلار به سمت ۱۱۰ هزار تومان حرکت میکند یا خیر. پاسخ بسیاری از تحلیلگران این است که چنین افزایشی پشتوانه اقتصادی ندارد و بیشتر به «مدیریت انتظارات» وابسته است. اگر دولت اعتمادسازی کند و اطلاعات روشن از ذخایر ارزی و سیاستهای کنترل بازار ارائه دهد، التهاب فروکش میکند.
عبور دلار از ۱۰۳ هزار تومان محصول مستقیم جنگ روانی حول مکانیسم ماشه بود. برنده اصلی این التهاب، دلالان بودند و بازنده، مردم عادی و تولیدکنندگان.
بنابراین دولت باید سریع وارد عمل شود:
شفافسازی سیاسی
کنترل ارزی هوشمند
و مدیریت رسانهای
فقط با این اقدامات میتوان جلوی تبدیل یک شایعه به بحران اقتصادی را گرفت.
آیا دلار به ۱۱۰ هزار تومان میرسد؟
به مدیریت روانی بازار بستگی دارد؛ نه به واقعیتهای اقتصادی.
مکانیسم ماشه چه تاثیری دارد؟
بیشتر اثر روانی دارد تا اجرایی؛ اجرای آن از نظر حقوقی پرچالش است.
چه کسانی برنده التهاب ارزیاند؟
دلالان و واسطههایی که از ترس و نگرانی مردم سود میگیرند.