به گزارش سرویس جهان مشرق، با ادامهی جنایات بیسابقه و عیان رژیم جعلی صهیونی، و همراهی و پشتیبانی بیقید و شرط دولت آمریکا از این جنایات، شاهد تیزترشدن قلم منتقدان این اتحاد شیطانی در داخل خود ایالات متحده هستیم.
بسیاری از روزنامهنگاران، نویسندگان، تحلیلگران و حتی مقامات سابق(بعضا امنیتی و نظامی)، محافظهکاریهای پیشین را رها کرده، و به افشای ماهیت این «اتحاد» شوم میان مافیای حاکم بر واشنگتن و مافیای حاکم بر تلآویو پرداختهاند. «فیلیپ جیرالدی»، یکی از این چهرههاست.
جیرالدی ستوننویس، مفسر و مشاور امنیتی آمریکایی است. او مدیر اجرایی اندیشکده شورای منافع ملی است، نقشی که از سال ۲۰۱۰ بر عهده داشته است. او پیش از رفتن به بخش خصوصی، به عنوان افسر اطلاعاتی سازمان سیا مشغول به کار بود. این تحلیلگر آمریکایی اخیرا در مقالهای، ابعاد مختلف این سرسپردگی عیان الیت حاکم بر ایالات متحده به مافیای صهیونیستی را با جزییاتی جالب و قابلتامل واکاوی کرده است.

من در رشتههای تاریخ باستان، قرون وسطی و اوایل مدرنیته مدرک دانشگاهی دارم، اما هر چه جستجو میکنم، نمیتوانم نمونه دیگری از یک کشور کوچک و کمجمعیت که عمدتاً فاقد منابع طبیعی است و توانسته بر سیاستها و خطمشیهای یک ابرقدرت بسیار بزرگتر تسلط یابد، پیدا کنم، تا جایی که اسرائیل بسیاری از جنبههای دولت آمریکا، اقتصاد، نظام آموزشی، رسانههای آن و بیش از همه، سیاستهای امنیت خارجی و ملی آن را کنترل میکند. اسرائیل کوچک فرمان میدهد و ابرقدرت ایالات متحده از آن اطاعت میکند، رابطهای که اصطلاح "دم، سگ را میجنباند" را ابداع کرده است.
مطمئناً، اسرائیل منابعی دارد که ممکن است برای اکثر کشورهای جهان غیرمعمول تلقی شود، از جمله یک شبکه بزرگ و به طرز شگفتآوری ثروتمند از هممذهبان "دیاسپورا" که آمادهاند دولتهای کشورهایی را که در واقع در آن زندگی میکنند، فاسد کنند تا به هر طریق ممکن به نفع دولت یهود عمل کنند.
سیاستمداران به راحتی میتوانند توسط میلیاردرهای یهودی خریداری شوند، مانند مورد دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا که طبق گزارشها ۱۰۰ میلیون دلار به عنوان کمک مالی برای مبارزات انتخاباتی از میریام ادلسون، غول کازینوهای اسرائیلی در لاس وگاس، دریافت کرده است، احتمالاً در ازای آزادی عمل اسرائیل در کرانه باختری، یعنی الحاق کامل و اخراج ساکنان برای از بین بردن امکان یک کشور فلسطینی.
در ایالات متحده، این قدرت لابی صهیونیستی مجموعهای از روسای جمهور را به وجود آورده است که از اعتراض به آنچه اسرائیل منافع خود اعلام میکند، وحشت دارند، به علاوه کنگرهای که خریداری و دستکاری شده تا کاملاً تسلیم جنایتکاران جنگی مانند بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر وحشتناک اسرائیل، شود. حتی قانون اساسی ایالات متحده نیز هیچ دفاعی در برابر منافع اسرائیل نیست، و حقوق آزادی بیان در متمم اول قانون اساسی با این تفسیر که هرگونه انتقادی از دولت خودخوانده یهودی، فی نفسه یک جرم ناشی از نفرت است که یک جنایت محسوب میشود، محدود شده است.
سوء استفاده ذاتی در این رابطه، که برای ایالات متحده بسیار گران تمام میشود و به منافع واقعی آن آسیب میرساند، خوشبختانه به قدری آشکار شده است که واکنش به این توافق در حال نفوذ به سطح رأیدهندگان عادی است. نظرسنجیها نشان میدهد که اکثر آمریکاییها با آنچه اسرائیل با فلسطینیها میکند مخالفند، اما دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و دلقکهایی که او به مقامات عالیرتبه منصوب کرده است، که همگی صهیونیست هستند، هیچ واکنشی نشان نمیدهند. امیدوارم اگر در انتخابات پیش رو در ماه نوامبر پیام محکمی ارسال شود، آنها متوجه این موضوع شوند.
در مصاحبهی اخیرم، اعلام کردم که تنها تهدید واقعی امنیت ملی علیه ایالات متحده از جانب اسرائیل است، زیرا اسرائیل بارها آمریکا را به سمت انتخابهای سیاسی بد برای خدمت به منافع خود سوق داده است.
این بدان معناست که سیاستگذاران، در جستجوی «دشمن شماره یک آمریکا» در جهان، نباید فراتر از اسرائیل را جستجو کنند و باید فوراً گامهایی برای فاصله گرفتن از ابتکارات اسرائیل بردارند. در مورد سایر تهدیدات ادعایی علیه ایالات متحده، باید اذعان کرد که اکثر تحلیلهای منتشر شده از واشنگتن اساساً ساختگی هستند و برای انحراف از مشکلات واقعی طراحی شدهاند، از جمله اینکه در مورد اسرائیل و لابی قدرتمند اسرائیل که توسط صهیونیستهای مسیحی «منتظر عروج» {در عقاید هزارهباوران اوانجلیست، رجعت مسیح با یک rapture/عروج روحانی برای مسیحیان بر زمین همراه است} که بخش زیادی از دولت را تصرف کردهاند، تقویت شده است، چه باید کرد. متاسفم مارکو روبیو، اما روسیه، چین، ایران و ونزوئلا ایالات متحده آمریکا را تهدید نمیکنند. برعکس، ادامه رقص مرگ با اسرائیلیها احتمالاً منجر به ویرانی برای آمریکاییها خواهد شد.
حقیقت غمانگیز این است که ایالات متحده مطلقاً هیچ چیزی از اسارت خود در اسرائیل به دست نمیآورد، بلکه برعکس. وقتی من در دولت در ایستگاهها و پایگاههای سیا در اروپا و خاورمیانه بودم، میشنیدم که سیاستمداران آمریکایی ادعا میکردند که چگونه اسرائیل (موساد) اطلاعات فوقالعادهای را به اشتراک گذاشته است که آمریکا را امنتر کرده است.
حقیقت کاملاً متفاوت بود، زیرا من گزارشهای تولید شده توسط اسرائیل را میدیدم و آنها دائماً مقالات اغراقآمیزی بودند که قصد داشتند با اختراع «تهدیدها» اعراب و یا ایرانیان را بد جلوه دهند. همین نوع اطلاعات، یعنی ادعای وجود سلاحهای کشتار جمعی، که توسط نئوکانهای یهودی در رسانهها و همچنین در وزارت دفاع و دفتر معاون رئیس جمهور تبلیغ میشد، منجر به جنگ علیه عراقی کاملاً بیخطر شد که منجر به کشته شدن ۶۰۰۰۰۰ عراقی شد.
تحولات اخیرتر نشان میدهد که رابطه با اسرائیل چقدر مسموم است، اگرچه میتوان به خیانتهای دولت یهود در گذشتههای دور مانند حمله به ناو یو اس اس لیبرتی در سال ۱۹۶۷ که منجر به کشته شدن ۳۴ ملوان شد و سوءظنها در مورد دخالت اسرائیل در قتل جان اف کندی و ۱۱ سپتامبر نیز اشاره کرد که همگی در معرض لاپوشانی عمدی دولت آمریکا و تحقیقات ناشیانه قرار گرفتند. اسرائیل از کشتن آمریکاییها ابایی ندارد، شاهد موارد راشل کوری، معترض، و شیرین ابوعقله، روزنامهنگار، هستیم که هر دو توسط ارتش اسرائیل به قتل رسیدند. در هیچ یک از این موارد، سفارت آمریکا از اسرائیلیها توضیحی نخواست.
در ژوئن گذشته، اسرائیل تصمیم به حمله به ایران گرفت و دونالد ترامپ را متقاعد کرد که به این بازی بپیوندد، با این استدلال که ایران مخفیانه در حال ساخت سلاحهای هستهای است، که درست نبود. البته اسرائیل زرادخانه هستهای مخفی خود را دارد و حتی تهدید کرده است که از این سلاحها در گزینه سامسون(شمعون) استفاده خواهد کرد، اما ظاهراً هم تل آویو و هم واشنگتن این را کاملاً قابل قبول میدانند. بنابراین ایالات متحده، جهت اطاعت از اسرائیل، حمله اسرائیل به ایران را همراهی کرد و اهداف منتخبی را در ایران هدف قرار داد. این منجر به دروغگویی یا نادانی (انتخاب با شما) از طرف ترامپ شد که با لافزنی ادعا کرد که سایتهای هستهای ایران را "از بین برده"، که واقعیت نداشت. پس چه چیزی به دست آمد؟ باز هم "هیچ چیز" جز اینکه ایالات متحده صرفاً برای خشنود کردن اسرائیل به یک جنایت جنگی پیوست و چیزی حدود ۱ میلیارد دلار برای انجام این مأموریت هزینه کرد.
اخیراً، اسرائیل یک ساختمان مسکونی در دوحه، پایتخت قطر، را بمباران کرد تا مقامات حماس را که برای مذاکره آتشبس در غزه با اسرائیلیها در این شهر بودند، بکشد. گفته میشود این جلسه توسط واشنگتن حمایت و "تضمین" شده بود، اما اکنون به نظر میرسد که در همان زمان، ترامپ یا همکارانش با اسرائیل برای ترور نمایندگان حماس تبانی میکردند. ایالات متحده بزرگترین پایگاه هوایی خود در خاورمیانه را در قطر در العدید با ۱۰۰۰۰ نظامی آمریکایی در محل دارد.
به طرز مرموزی، به نظر میرسد که رادار و سیستم دفاع هوایی پایگاه هنگام نزدیک شدن هواپیماهای اسرائیلی به هدف خاموش شده است. جای تعجب است که چه کسی دستور این کار را داده است. و هواپیماها برای بازگشت به اسرائیل پس از حمله نیاز به سوختگیری مجدد داشتند. به طرز مناسبی، تانکرهای نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در منطقه بودند تا این کار را انجام دهند. به نظر میرسد که این یک توطئه برای پایان دادن به هرگونه شانس آتشبس با کشتن فرستادگان حماس در یک کشور به ظاهر امن، قطر، توسط اسرائیل، ایالات متحده و بریتانیا ترتیب داده شده بود. و ایالات متحده آمریکا از این چه چیزی به دست میآورد؟ "هیچ! " یا بهتر بگوییم، نفرت جهانی از واشنگتن به دلیل حمایت تحقیرآمیزش از همه چیزهایی که اسرائیلیها به تازگی به آن دست یافتهاند، ده امتیاز افزایش یافته است!
و سپس نسلکشی در خود غزه وجود دارد. اگر ابهامی در مورد نیات واقعی ترامپ باقی مانده باشد، میتوان به نتانیاهو استناد کرد که ادعا کرده است که از حمایت کامل آمریکا برای انجام هر کاری که میخواهد در غزه برخوردار است، "هیچ معامله جزئی با حماس ندارد، با تمام قدرت پیش می رود. " با این وجود، تصور اینکه آمریکاییهای عادی چگونه از ادامهی جنایت علیه بشریت سود میبرند، دشوار است، چیزی که اگر دونالد ترامپ ذرهای دلسوزی در آن سر پوک خود داشت، میتوانست با یک تماس تلفنی متوقف شود.
متاسفانه، ایالات متحده کاملاً در جنایاتی که در غزه رخ میدهد و به وضوح برای تمام جهان قابل مشاهده است، همدست است. و ایالات متحده حتی هزینه و سلاحهای این کشتار را نیز تأمین میکند. طنز خاصی در این واقعیت وجود دارد که واشنگتن جنگ را برای اسرائیل تأمین مالی میکند، اسرائیلی که هم مراقبتهای پزشکی رایگان و هم آموزش عالی رایگان برای شهروندان یهودی خود دارد، چیزی که طبق گزارشها بسیاری از شهروندان آمریکایی با نبود آن دست و پنجه نرم میکنند. شاید بتوان آن را یک اولویت نابجا توصیف کرد، اما در واقع، این نشانهی دیگری از قدرتی است که اسرائیل از بالا تا پایین بر دولت ایالات متحده دارد.
در نهایت، اگر برای اثبات قدرت اسرائیل بر ایالات متحده به شواهد بیشتری نیاز باشد، ممانعت اخیر واشنگتن از صدور ویزا برای شرکت فلسطینیها در جلسه افتتاحیه سازمان ملل در نیویورک و همچنین ممنوعیت عمومی پذیرش گذرنامههای صادر شده توسط مقامات فلسطین، گامهایی است که اسرائیل برای غیرممکن کردن دفاع فلسطینیها از تشکیل کشور و دریافت رفتار مناسب در مجامع بینالمللی، درخواست کرده است. و ایالات متحده با وجود اینکه در تئوری از راهحل دو کشوری برای اسرائیل/فلسطین حمایت میکند، از این کار چه چیزی به دست میآورد؟ هیچ چیز.
سطح شرارت محضی که از اسرائیل ساطع میشود، به حدی است که بسیاری به این باور رسیدهاند که این کشور قادر به انجام هر جنایتی است، که به احتمال زیاد درست است. چارلی کرک، فعال محافظهکار، که روز چهارشنبه ترور شد، ظاهراً شروع به انتقاد از اسرائیل کرده بود که منجر به تهدیدهایی شده بود که او را به استخدام محافظان شخصی سوق داده بود. در نتیجه این و سایر تحولات، انگیزه برای انجام کاری در مورد اسرائیل در حال افزایش است، اسرائیلی که به وضوح تهدیدی برای تمام جهان محسوب میشود، در رفتار خود کاملاً بیپروا است و سلاحهای هستهای "مخفی" دارد که به احتمال زیاد آماده استفاده از آنهاست.
تعلیق عضویت اسرائیل در سازمان ملل و استقرار نیروی حافظ صلح بینالمللی در غزه برای توقف نسلکشی، تحت قطعنامه «اتحاد برای صلح» مورد بحث قرار گرفته است. این قطعنامه به مجمع عمومی اختیار میدهد تا در صورت عدم توانایی شورای امنیت در اقدام به دلیل وتوی مورد انتظار ایالات متحده، چنین اقداماتی را توصیه کند. همچنین درخواستهایی برای تعلیق حضور و امتیازات اسرائیل در سیستم سازمان ملل تا زمان برقراری آتشبس در غزه و دسترسی کامل بشردوستانه به این نوار وجود دارد. اما نگران نباشید، دونالد ترامپ دستورات خود را از بنیامین نتانیاهو دریافت خواهد کرد و ایالات متحده به عنوان یک کشور سرکش و یاغی، تمام تلاش خود را برای جلوگیری از هرگونه اقدامی از جمله تهدید به تحریم و حتی خشونت علیه کسانی که این اقدامات را ترویج میدهند، انجام خواهد داد، همانطور که ایالات متحده با دادگاه کیفری بینالمللی و سایر نهادهایی که به دنبال پایان دادن به جنایات جنگی اسرائیل هستند، انجام داده است. این واقعیت تاسفبار است.