خبرگزاری مهر، گروه استانها-کوروش دیباج: صبح اصفهان در نخستین روز مهر، شبیه هیچ روز دیگری در سال نیست. از حوالی شش صبح، خیابانها کمکم جان میگیرند و کوچهها پر از همهمه میشوند. مادرانی که با دستپاچگی بند کفش فرزندانشان را میبندند، پدرانی که با عجله از پشت فرمان فرزندشان را به مدرسه میرسانند، رانندگانی که بوق ممتد میزنند و دانشآموزانی که با کیفهای رنگی از سر کوچه به سمت مدرسه میدوند. همه اینها منظرهای میسازد که تنها یک بار در سال دیده میشود؛ صحنهای که پر از شور است اما بوی حسرت و خاطره نیز از آن به مشام میرسد.
اصفهان در این روز، حال و هوای دیگری دارد. پلهای قدیمی شهر میزبان نسیم پاییزیاند و برگهای زرد چنارها روی سنگفرش چهارباغ آرام آرام میریزند. در گوشهای صدای خنده کودکان شنیده میشود و در گوشهای دیگر پچپچ مادرانی که برای نخستین بار کودکانشان را راهی کلاس اول میکنند. مهر در اصفهان تنها آغاز مدرسه نیست، بلکه آئینی جمعی است که هر سال تکرار میشود و ریشههای آن به حافظه تاریخی همه مردم گره خورده است.
بسیاری از والدین در این روز، کلاس اولیهای دیروزند. وقتی فرزندشان با چهرهای پر از هیجان و دلهره در صف صبحگاهی میایستد، درون خود دوباره کودک میشوند و خاطرات نیمکتهای چوبی، دفترهای ۴۰ برگ و معلمان مهربان یا سختگیرشان زنده میشود. این همزمانی گذشته و حال، همان چیزی است که یکم مهر را از هر روز دیگری متمایز میکند.

صبحهای پرهیاهوی مهر در کوچههای اصفهان
اول مهر بیش از هر چیز کوچهها را متفاوت میکند. کوچههایی که تمام تابستان آرام بودند، ناگهان پر میشوند از سروصدای بچهها و سرویسهای مدارس.
محمدعلی یک راننده سرویس قدیمی است که بیش از بیست سال است دانشآموزان را جابهجا میکند. او در حالی که پشت فرمان مینشیند میگوید: اولین روز مهر برای او شبیه روز عید است.
محمدعلی میافزاید: از شب قبل حال و هوای خاصی دارد. او بارها دیده که کودکان تازهوارد چگونه با چشمانی پر از نگرانی وارد سرویس میشوند و بعد از چند روز به راحتی با دوستان تازهشان همصحبت میشوند.
او معتقد است: کوچهها در یکم مهر بیش از هر زمان دیگری زندهاند. چون تنها در این روز است که میتوان شور کودکی و نگرانی والدین را در کنار هم دید.
به گفته او، ترافیک و شلوغی هم بخشی از این روز است. هرچند این شلوغی گاهی کلافهکننده است اما همین ازدحام نیز جزئی از نوستالژی مهر شده است.
او میگوید: وقتی صدای بوق ماشینها و همهمه بچهها در کوچه میپیچد، انگار شهر از خواب تابستانی بیدار میشود.
کیفهای رنگی و بوی جلد نو کتابها
یکی از پررنگترین نشانههای مهر، کتابها و دفترهای تازه است. فاطمه، مادر دو فرزند دبستانی، میگوید: هنوز هم وقتی جلد نو کتابها را باز میکند، بوی خاصی به مشامش میرسد که او را به دوران کودکی میبرد.
او تعریف میکند که در دهه شصت، جلد کردن کتابها برایش نوعی آئین بود. پدرش کاغذهای کاهی ساده میخرید و او با خطکش و قیچی ساعتها وقت میگذاشت تا جلد کتابها مرتب در بیاید.
فاطمه ادامه میدهد: امروز همهچیز آماده و رنگارنگ شده است. جلدهای آماده با طرحهای کارتونی جای کاغذهای کاهی را گرفتهاند و بچهها کمتر درگیر آن ذوق و سادگی گذشتهاند. با این حال وقتی دخترش را میبیند که با شوق جلد نوی کتاب را لمس میکند، همان حس کودکی برایش زنده میشود.
او معتقد است که بوی کتاب نو چیزی است که هیچوقت از خاطر انسان پاک نمیشود.
او میگوید: کیفهای مدرسه نیز تغییر کردهاند. زمانی کیفهای آهنی و چرمی سنگین بود که به زحمت بر دوش کشیده میشد. امروز اما کیفها پر از رنگ و طرحهای فانتزیاند. با وجود این تغییرات، همچنان هیجان روز اول مدرسه در چشم همه بچهها یکسان است. این هیجان چیزی است که نسلها را به هم پیوند میدهد.

پدران و مادرانی که به کودکی خود بازمیگردند
رضا، پدری که پسرش امسال کلاس اول را آغاز کرده است، از صبح پرهیجان خود میگوید. او توضیح میدهد: وقتی دست فرزندش را گرفت و به مدرسه برد، ناگهان به یاد روزی افتاد که خودش با دستان لرزان مادرش وارد کلاس شد. او حس کرد که تاریخ تکرار میشود و این تکرار نوعی حس شیرین و غریب به او بخشید.
رضا اعتراف میکند: شب قبل از مهر کمتر از پسرش خوابیده است. او بارها در ذهنش صحنهای را مرور کرده که فرزندش در صف صبحگاهی میایستد و معلم برای نخستین بار نامش را صدا میزند. او باور دارد که مهر نه تنها برای دانشآموزان، بلکه برای والدین هم آغاز فصل تازهای است.
این پدر جوان میگوید: روز اول مهر برایش نوعی بازگشت به گذشته است. او حتی دفتر مشقهای دوران کودکیاش را از صندوقچه قدیمی بیرون آورده و به پسرش نشان داده تا بداند که مسیر او نیز روزی با همان جملههای ساده آغاز شده است. به باور او، مهر پلی است میان دیروز و امروز، میان پدر و فرزند، میان کودکی و بزرگسالی.
نخستین معلم، نخستین کلاس
خانم سادات، معلم بازنشستهای که سی سال در مدرسه پسرانه شهید مهرورز تدریس کرده، از روزهای اول مهر خاطرات بسیاری دارد. او میگوید: هر سال اول مهر برایش شبیه تولدی دوباره بود. کلاس پر از چهرههای تازه، کودکانی که با چشمان پر از ترس و کنجکاوی به او نگاه میکردند و والدینی که با دلواپسی پشت در ایستاده بودند.
او توضیح میدهد: نخستین روز مدرسه بیش از هر زمان دیگری حساس است. چون کودکان نخستین تصویرشان از مدرسه را همان روز میسازند. اگر معلم بتواند لبخند بزند و آرامش بدهد، این تصویر برای همیشه در ذهن کودک باقی میماند. به همین دلیل همیشه تلاش میکرد با مهربانی اولین برخورد را رقم بزند.
خانم سادات به یاد دارد که در دهههای گذشته، کلاسها شلوغتر بودند و امکانات کمتر. نیمکتهای چوبی فرسوده و کتابهای کاهی، اما با همه این سادگیها، شور و شوق دانشآموزان وصفنشدنی بود. او امروز وقتی میبیند که فرزندان شاگردان قدیمیاش خودشان والدین کلاس اولیها شدهاند، بیش از هر زمان دیگری به چرخه تکرار مهر پی میبرد.

شلوغی شهر، از نوستالژی تا چالش امروز
یکم مهر تنها خاطره و نوستالژی نیست، بلکه با خود مشکلات شهری نیز میآورد. سرهنگ موسوی، یکی از مسئولان راهور اصفهان، میگوید: هر سال از اواخر شهریور برنامهریزیهای ویژهای برای مدیریت ترافیک آغاز میشود. او تاکید میکند که نخستین روز مهر همیشه پرترافیکترین روز سال است و نیروهای پلیس باید از ساعات ابتدایی صبح در میادین اصلی شهر مستقر شوند.
او توضیح میدهد: در کنار این شلوغی، همواره صحنههای زیبایی نیز میبیند. پدرانی که با عجله اما با لبخند فرزندانشان را پیاده میکنند، مادرانی که دست کودکانشان را در دست گرفتهاند و کودکانی که با بیقراری وارد مدرسه میشوند. به گفته او، این صحنهها هرچند باعث شلوغی و کندی ترافیک میشود اما به شهر جان میبخشد.
سرهنگ موسوی اعتراف میکند: گاهی در میان این همه ازدحام، خود نیز به یاد روزهای مدرسهاش میافتد.
او میگوید: وقتی میبیند دانشآموزی با چشمانی پر از امید وارد مدرسه میشود، خستگی کار برطرف میشود. به باور او، مهر تنها شروع مدرسه نیست، بلکه شروع دوباره زندگی شهری است.
یکم مهر در اصفهان ترکیبی است از خاطره و واقعیت
یکم مهر در اصفهان ترکیبی است از خاطره و واقعیت. از یک سو بوی جلد نو کتابها، کیفهای رنگی، معلمهای دلسوز و چشمان پرهیجان کودکان، همه را به کودکی بازمیگرداند. از سوی دیگر، ترافیک، دغدغه سرویسها و چالشهای آموزش و پرورش یادآور واقعیتهای امروز است. این همزیستی خاطره و واقعیت، همان چیزی است که مهر را به روزی ویژه در تقویم تبدیل کرده است.
برای بسیاری از اصفهانیها، مهر تنها یک ماه نیست؛ بلکه نمادی از آغاز، امید و بازگشت است. هر سال با آغاز این ماه، کوچهها جان تازهای میگیرند، خانوادهها به گذشته سفر میکنند و کودکان با رؤیای فردا گام برمیدارند. شاید همین است که میتوان گفت یکم مهر نه فقط روز مدرسه، که روز زندگی دوباره شهر است.