معرفی مولانا؛ شاعر نامدار قرن هفتم
مولانا جلالالدین محمد بلخی، شناختهشده با نام مولوی، یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات پارسی است که در قرن هفتم هجری قمری زیسته است. او در سال 604 هجری در شهر بلخ، یکی از شهرهای خراسان قدیم، به دنیا آمد.
پدر مولانا، بهاءالدین از علما و صوفیان برجسته زمان بود که بهدلیل اختلافاتی که با سلطان محمد خوارزمشاه داشت، تصمیم به ترک بلخ گرفت. خانواده پس از مدتی سفر به شهرهای مختلف، نهایتاً در شهر قونیه ساکن شدند.
بعد از وفات پدر، مولانا تحت تعلیمات برهانالدین محقق ترمذی قرار گرفت و پیشرفت قابل توجهی در علم و عرفان داشت. او در سال 642 هجری قمری با شمس تبریزی ملاقات کرد؛ این دیدار تاثیر عمیقی بر روح و زندگی مولانا گذاشت. پس از این اتفاق، مولانا مسند تدریس و فتوا را ترک کرد و به فراگیری خودشناسی و معنویات پرداخت.
مولانا در سال 672 هجری قمری در شهر قونیه دیده از جهان فرو بست. از آثار درخشان او میتوان به مثنوی معنوی، دیوان غزلیات یا کلیات شمس، رباعیات، مکتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه اشاره کرد که همگی جزء گنجینههای ارزشمند ادبیات فارسی هستند.
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور ازین بیخبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگ
من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیفست سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مه است این دل اشارت می کرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشته است و بشر هیچ مگو
ای نشسته تو درین خانه پر نقش و خیال
خیز ازین خانه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
مولونا
منبع: ساعدنیوز