برترینها: رامین رضاییان روز گذشته باز هم با یک استایل خاص دیگر خبرساز شد؛ خاص میگوییم چون واژه بهتری پیدا نمیکنیم. رامین در این سالها با هر ابزاری تلاش کرده در چشم باشد اما انتخاب های او برای دیده شدن در خیابان و مراسمهای مختلف چیزیست که گلدرشتتر از بقیه فاکتورها جلوه کند. با این حال، همین انتخابها اغلب بیش از آن که نشانی از خوشپوشی داشته باشند، به ابزاری برای اغراق و جلب توجه تبدیل شدهاند.
رضاییان بارها تلاش کرده با برندهای لوکس مثل دستبند هرمس یا کفشهای دیور تصویری مدرن و متفاوت از خود بسازد. اما در عمل، نتیجه چیزی است که کمتر به کلاس و ظرافت نزدیک میشود است. این وضعیت وقتی پررنگتر میشود که تصویر او را کنار سیدرف میبینیم؛ کسی که معمولا ساده، موقر و بیهیاهو لباس میپوشد و نشان میدهد میتوان با انتخابهایی کلاسیک و بهدور از تجملات هم خوشتیپ بود. همین تضاد باعث میشود نگاهها به سمت رضاییان حتی بیشتر جلب شود و تیپهایش جنجالیتر به نظر برسند.
شاید هیچکس صریحاً به او نگفته باشد که «رامین جان، کاش لباسهایت هم به اندازه کیفیت بازیات در زمین استاندارد و حسابشده بود.» چرا که او در زمین معمولا با تمرکز و انگیزه بازی میکند، اما بیرون از زمین به نظر میرسد بیش از حد درگیر دیده شدن و جلب توجه است. شاید اگر بخشی از انرژی صرفشده برای انتخاب این ظاهرها صرف تمرکز بر فوتبال و کاهش رفتوآمدهای پرشمارش به کمیته انضباطی میشد، امروز تصویر متفاوتی از او در ذهن مخاطبان وجود داشت.
نگاهی دقیقتر به استایلهای رضاییان نشان میدهد که مشکل اصلی در نداشتن انسجام و هماهنگی میان اجزای تیپهای اوست. او بارها ستهایی پوشیده که رنگ، فرم و جنس لباسها هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند. کتهای پرزرقوبرق در کنار شلوارهایی با طرحهای اغراقآمیز، یا کفشهای اسپرت رنگی که کنار یک دست کتوشلوار رسمی قرار گرفتهاند، همه نمونههایی از انتخابهای پرخطای او هستند. چنین ترکیبهایی نشان میدهد که او بیشتر جذب جلوههای آنی و سطحی لباسهاست تا منطق طراحی و اصول هارمونی رنگ و بافت.
همین نگاه باعث شده حتی پوششهای گرانقیمتش هم در چشم بسیاری از مخاطبان «خز» و سطحی جلوه کند. لباس وقتی ارزش پیدا میکند که درست انتخاب و درست ست شود؛ چیزی که در استایل رضاییان کمتر دیده میشود. آنچه او به نمایش میگذارد، بیشتر از آنکه حاصل درک دقیق از مد باشد، بازتابی از هیجانزدگی و تمایل به دیده شدن فوری است.
اکسسوریها هم در این میان جایگاه ویژهای دارند. رضاییان بارها نشان داده که علاقه شدیدی به استفاده از جزئیات پرزرقوبرق دارد؛ از ساعتهای بزرگ و سنگین گرفته تا عینکهای غیرمتعارف و گردنبندهای چندلایه. وقتی همه این موارد در یک تیپ کنار هم قرار میگیرند، نتیجه چیزی نیست جز شلوغی و آشفتگی. بهجای آنکه کلیت استایل یکدست و چشمنواز باشد، توجه مخاطب مدام میان عناصر مختلف پخش میشود و تصویر نهایی ناموزون و خستهکننده جلوه میکند.
یکی از ضعفهای تکراری او در ترکیب رنگهاست. استفاده از رنگهای تند و متضاد بدون رعایت قواعد مکملی، باعث شده تا حتی لباسهایی که بهتنهایی میتوانستند جذاب باشند، در کنار هم جلوه خود را از دست بدهند. مد روز به معنای استفاده از هر رنگ و آیتم تازهای نیست؛ بلکه به معنای توانایی ایجاد تعادل میان مدرنیته و سلیقه شخصی است. چیزی که در استایل رضاییان کمتر دیده میشود.
با این حال، نکتهای که نمیتوان نادیده گرفت، جسارت او در امتحان کردن است. رضاییان بیپروا سراغ آیتمهایی میرود که کمتر فوتبالیستی به سمتشان میرود. همین جسارت میتوانست در صورتی که با درک درست از مد و کمک مشاوران استایل همراه میشد، نقطه قوتی برای او باشد. اما حالا بیشتر به نقطه ضعف تبدیل شده است.
رضاییان فوتبالیستی است که درون زمین با کیفیت فنیاش میتواند جریانساز باشد، اما بیرون از زمین هنوز نتوانسته میان خاص بودن و خوشپوشی تعادل برقرار کند. تفاوتی که اگر به آن توجه کند، شاید همانطور که در تیمهای باشگاهی بارها درخشیده، در دنیای مد هم بتواند تصویری حرفهایتر از خود به نمایش بگذارد.