این وابستگی نه تنها باعث کاهش تعاملات اجتماعی واقعی میشود؛ بلکه سلامت روان و جسمی نوجوانان را نیز تهدید میکند. در چنین شرایطی کمپهای سمزدایی دیجیتال اهمیت ویژهای پیدا میکنند؛ زیرا با محدود کردن دسترسی به صفحه نمایشها و ایجاد فرصتهای جدید برای رشد مهارتهای اجتماعی و زندگی واقعی به نوجوانان کمک میکنند تا تعادل سالمی میان دنیای دیجیتال و واقعی برقرار کنند.
تابستان برای نوجوانان بهترین زمان برای بستن در اتاق و گذراندن تقریبا تمام لحظات بیداری با تماشای ویدئو، بازی کردن، پیام دادن، استریم کردن و هر کاری جز صحبت واقعی با تلفن است. تقریبا نیمی از نوجوانان آمریکایی تقریبا همیشه آنلاین هستند و والدین آنها روزبهروز ناامیدتر میشوند و تلاش میکنند تا آنها را از این وضعیت بیرون بکشند. خانوادهها در خانه مناطق بدون صفحه نمایش تعیین کردهاند، ایالتها استفاده از تلفن همراه در مدارس را ممنوع کردهاند و حالا نوعی جدید از کمپ تابستانی به وجود آمده است: کمپهای سمزدایی دیجیتال.
این کمپها که گاه تا ۲۰۰۰ دلار در هفته هزینه دارند، وعده میدهند که نوجوانان را با ترک ناگهانی از صفحههای نمایش جدا کنند. در این زمینه مجله وایرد، با بنیانگذار و مدیر یکی از این کمپها گفتوگو کرده است. بر اساس جزئیات این گفتوگو، این برنامه با الگوبرداری از کمپهای تابستانی سنتی، نوجوانان را مجبور میکند که تلفنها و کنسولهای بازی خود را با تعامل اجتماعی واقعی و سنتی جایگزین کنند. اما در جنبههایی دیگر، این کمپ اصلا سنتی نیست. درمانگران حاضر در محل که برای مقابله با اعتیاد به تکنولوژی آموزش دیدهاند، در اختیار بچهها هستند.
نوجوانان در کلاسهای سواد مالی شرکت میکنند و تقریبا همه آنها وقتی میرسند، ناراضی و بیحوصلهاند. اکثر پسرهایی که به کمپ میآیند گیمر هستند و اکثر دخترها به شبکههای اجتماعی معتادند و معمولا رویای اینفلوئنسر شدن دارند. هیچکدام از آنها دوست ندارند در کمپ باشند. یک نفر حتی فرار کرد و خودش را تا بزرگراه رساند که با توجه به فاصله کمپ از بزرگراه، اتفاق عجیبی بود. پلیس او را در بزرگراه پیدا کرد و برگرداند. بعد از آن سه روز اعتصاب غذا کرد و در نهایت او به بیمارستان فرستاده شد؛ چون نیاز به غذا داشت. در نهایت مادرش آمد و او را با خود برد. وقتی بچهها وارد کمپ میشوند، از آنها خواسته میشد تا چمدانهایشان را باز کنند تا مطمئن شویم همه چیزهایی را که باید همراه دارند و چیزهایی را که نباید میآوردند. نیاوردهاند. بهعنوان مثال، یک نفر با سه گوشی آمد، یکی را تحویل داد، اما دیگری در کیفش پیدا شد و سومی را هم اتاقیاش سه روز بعد لو داد. خودش فکر میکرد خیلی بامزه است که توانسته این همه مدت تلفن را مخفی کند.
این روحیه در خیلی از بچههای شرکتکننده در کمپ وجود داشته و اگر میتوانستند سیستم را دور بزنند، حس میکردند برندهاند. البته بررسیهای مدیران این کمپ نشان داده که بیشتر بچهها برخاشگر نیستند؛ فقط دلزده و بیروحیهاند. وقتی از اتاقهایشان بیرون میآیند، در به روی آنها قفل میشود و به آنها گفته میشود: « نشستن در خوابگاه و غمگین بودن جزو فعالیتهای کمپ نیست.» از سوی دیگر، به گفته بنیانگذار و مدیر یکی از این کمپها، عادات خواب و غذا خوردن نوجوانها افتضاح است. به ویژه گیمرها که تا ۲ یا ۳ صبح بیدارند و ظهر یا دیر بیدار میشوند.
رژیم غذایی آن هم وحشتناک است. چیپس و نوشیدنیهای انرژیزا و تنقلات ناسالم دارند، برای همین این کمپها برنامه دقیقی برای آنها در نظر میگیرد. ساعت ۹:۳۰ شب باید در اتاقها باشند و ساعت ۱۰ چراغها خاموش میشود. ساعت ۶:۳۰ صبح هم باید بیدار شوند. البته، در این کمپ فعالیتهای معمول کمپ تابستانی هم انجام شده؛ هفتهای یک بار آنها به ساحل میروند تا حضورشان در کمپ عذابآور نباشد. با این حال، یک بار یکی از بچهها در روز ساحل از گروه جدا شد؛ سراغ یک زوج که سلفی میگرفتند، رفت و از آنها خواست تا از تلفنشان استفاده کند. او به مادرش زنگ زد و گفت: «من را از اینجا ببر» مادرش نیامد و سال بعد، برادر کوچکترش را هم به همین کمپ فرستاد. به دلیل فرارهای بچهها مسوولان این کمپ مجبور شدند تا در روز ساحل کارکنان بیشتری اعزام کنند.
علاوه بر این، در این کمپ تابستانی کلاسهای آموزشی و سواد مالی هم برگزار میشود تا به نوجوانها توضیح داده شود که شرکتهای تکنولوژی به فکر سرگرمی با لذت برای آنها نیستند؛ بلکه وقت و پول این بچهها را میخواهند. در این زمینه برخی بچهها کارت اعتباری گرفتهاند و تمام موجودی خود را صرف خرید آیتمهای درون برنامهای با «اسکین» در بازیهایی مثل Fortnite کردهاند. همچنین وقتی موجودی کارت تمام شده، سراغ کارت دوست، کارت مادر یا حتی کارت مادر بزرگ دوستشان رفتهاند. با این حال به گفته مدیر یکی از این کمپهای ترک اعتیاد دیجیتال، هرگز به بچهها نمیگویند؛ هرگز بازی نکن، هرگز آنلاین نشو، هرگز ایمیلت را چک نکن؛ زیرا این حرفها با واقعیت دنیای امروز همخوانی ندارد.
این مدیر همچنین مطرح کرد: وقتی برنامه را شروع کردیم انتظار نداشتیم کسی بخواهد سال بعد دوباره بیاید. فکر میکردیم نوجوانها درمان میشوند و سال بعد میروند سراغ کمپ موجسواری، قایقرانی یا سوارکاری.» اما هر سال یکی دو نفر از بچهها هستند که میخواهند برگردند؛ نه به خاطر اینکه دوباره به تکنولوژی معتاد شدهاند. به این دلیل که میخواهند به گروه جدید کمک کنند و بگویند: «من پارسال جای تو بودم دقیقا همین جا و ببین حالم الان خوبه.»