به گزارش خبرگزاری مهر، محمد سعید ایرانی، تحلیلگر مسائل غرب آسیا نوشت: بحران سوریه طی بیش از یک دهه، یکی از آشکارترین نمونههای تناقض سیاست غرب در قبال تروریسم بوده است. در مرکز این تناقض نام فردی قرار دارد که روزی در فهرست تروریستهای تحت تعقیب آمریکا بود و امروز در نیویورک بهعنوان «رهبر سیاسی» مورد استقبال قرار میگیرد: ابومحمد الجولانی، که اکنون با نام احمد الشرع شناخته میشود.
گروه تروریستی تکفیری
الجولانی از چهرههای اصلی القاعده در عراق بود که پس از بحران ۲۰۱۱ سوریه، شاخهای از آن را در ادلب سوریه با نام «جبههالنصره» تأسیس کرد. این گروه بهسرعت به یکی از بازوهای اصلی شورش مسلحانه تکفیری علیه حکومت دمشق بدل شد و مسئولیت عملیاتهای انتحاری، ربایش، قتلعام غیرنظامیان و تخریب زیرساختهای سوریه را بر عهده داشت. آمریکا و سازمان ملل، جبههالنصره را تروریستی اعلام کردند و برای دستگیری جولانی جایزه ۱۰ میلیون دلاری تعیین شد.
پروژه سرنگونی اسد
از ابتدای بحران، آمریکا و متحدان منطقهای به جای راهحل سیاسی، بر حمایت از گروههای مسلح برای سرنگونی اسد تمرکز کردند. در این مسیر عملاً تفاوتی میان گروههای میانهرو یا افراطی قائل نشدند؛ مهم فشار بر دمشق بود.
روند بازسازی چهره این گروه از سال ۲۰۱۶ با تغییر نام آن به «هیئة تحریر الشام» و فاصلهگیری صوری از القاعده آغاز شد. حتی تحلیلگران غربی مانند مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی آمریکا اذعان کردند این جدایی صرفاً سیاسی بوده و ایدئولوژی سلفی جهادی آن حفظ شده است.
جولانی بدون انتخابات، و با زور سلاح و حمایت خارجی، به سرعت بر بخشهایی از سوریه مسلط شد و حکومت را در دست گرفت. همان دولتهایی که انتخابات دمشق را فاقد استاندارد میدانستند، به روی کار آمدن فردی با چنین سابقهای و بدون هرگونه انتخاباتی را مشروعیت بخشیدند.
تروریست مطیع و همپیمان تلآویو
بعد دیگر پروژه جولانی و اطرافیانش، پیوندهای پنهان او با رژیم صهیونیستی است. هیئت تحریر الشام هیچگاه در برابر حملات مکرر اسرائیل به سوریه واکنش نشان نداد و حتی با سکوت و همکاری ضمنی، مسیر این تجاوزات را هموار کرد. تحلیلگران میگویند توافقات غیررسمی میان جولانی و طرفهای غربی شامل تعهد به عدم ایجاد جبهه ضد اسرائیلی و تمرکز بر مهار ایران بوده است. در عمل، او به یک «تروریست مطیع» بدل شد؛ کسی که با ظاهری اسلامگرایانه، منافع تلآویو را تأمین میکند.
در کنار جولانی، نام محمد شیبانی نیز مطرح شد؛ یکی از رهبران جنایتکار تحریر الشام که بهعنوان رابط میان جریانهای مسلح و حامیان خارجی شناخته شد و بعداً وزارت خارجه حکومت جولانی را برعهده گرفت. او نقشی کلیدی در طراحی توافقات امنیتی داشت، بهویژه در ارتباط با حضور ایران در سوریه و هماهنگیهای غیرمستقیم با اسرائیل؛ موضوعی که جایگاه او را در معادلات امنیتی حساستر کرد.
تغییر روایت غرب، از «تروریست» تا «رهبر مشروع»
پس از سقوط حکومت بشار اسد، تصویر جولانی در رسانههای غربی بهکلی دگرگون شد. او با نامی که گفته میشود نام واقعی اوست، یعنی احمد الشرع، در قامت سیاستمداری شیکپوش ظاهر شد. مصاحبههای اختصاصی نشریاتی چون «فرانتلاین» با او و گزارشهایی در گاردین، سعی کردند تا او را رهبری اصلاحطلب معرفی کنند.
در ۲۰۲۵، آمریکا تحریمهای سخت علیه سوریه را لغو کرد و دست جولانی و ساختار تحت رهبری او را برای تعامل اقتصادی و سیاسی باز گذاشت. این در حالی بود که مردم سوریه سالها زیر فشار تحریمها از دسترسی به دارو و سوخت محروم بودند.
اوج این روند، حضور جولانی در نشستهای سازمان ملل در نیویورک است؛ جایی که او به جای یک متهم، در قامت یک سیاستمدار مشروع مورد گفتگو قرار گرفت. دیدن فرمانده پیشین القاعده در همان شهری که قربانی حملات ۱۱ سپتامبر بود، برای بسیاری نماد آشکار ریاکاری غرب به شمار آمد.
تحول جولانی و شیبانی از رهبران تروریستی به سیاستمدارانی مشروعیتیافته نزد غرب، گویای راهبردی بنیادین است؛ اولویت دادن به منافع استراتژیک بر اصولی چون حقوق بشر و دموکراسی. مسیر جولانی از ادلب تا منهتن، تنها داستان یک فرد نیست؛ بلکه نشان میدهد که معیار اطلاق «تروریست» یا «رهبر مشروع» به حاکمان و بازیگران، و شعارهایی چون «حقوق بشر» و «دموکراسی»، تنها ابزارهایی در دست قدرتها برای پیشبرد منافع راهبردی و ژئوپولیتیک آنها است.