خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست - محمدصادق دانشجو: سخنان شب گذشته مقام معظم رهبری درباره جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، نکته کلیدی را آشکار ساخت؛ دشمن در این جنگ نه صرفاً به دنبال حمله نظامی یا عملیات ترور دانشمندان، بلکه در پی فعالسازی شبکههای آشوب داخلی و براندازی ساختاری جمهوری اسلامی بود. آنها گمان میکردند فشار تحریمها، مشکلات اقتصادی و اختلافات سیاسی میتواند جامعه ایران را آماده پذیرش دخالت خارجی کند. اما نتیجه، کاملاً خلاف انتظارشان رقم خورد.
در شرایطی که محافل غربی سناریوهای پس از سقوط نظام را طراحی کرده بودند، همبستگی ملی در ایران عملاً تمام مسیرهای آنان را مسدود کرد. این تجربه بار دیگر نشان داد که معادلات قدرت در ایران صرفاً با ابزار نظامی یا فشار اقتصادی فهم نمیشود، بلکه به پیوند مردم و حاکمیت وابسته است؛ پیوندی که در لحظه تهدید خارجی، بازتولید میشود.
از منظر علم سیاست، این وضعیت را میتوان در قالب «انسجام در برابر تهدید» تحلیل کرد. جامعهای که در درون خود شاید با اختلاف نظرهایی مواجه باشد اما هنگامی که موجودیت کشور هدف قرار گیرد، اختلافات داخلی را تعلیق میکند و به یک واحد یکپارچه بدل میشود. این الگو بارها در تاریخ جمهوری اسلامی تکرار شده است: از دوران دفاع مقدس گرفته تا بحرانهای هستهای و امروز.
تجربه جنگ ۱۲ روزه روشن ساخت که دشمنان ایران همچنان درک درستی از این واقعیت ندارند. آنان بر اساس منطق فشار حداکثری تصور میکنند تحریم یا عملیات ترور میتواند شکاف دولت-ملت را به نقطه انفجار برساند. اما واکنش اجتماعی در ایران خلاف این تحلیل را ثابت کرد. حتی در سختترین شرایط معیشتی، مردم اجازه نمیدهند سرنوشت کشورشان در اتاقهای فکر واشنگتن یا تلآویو رقم بخورد.
این واقعیت، معنایی روشن دارد. هرچند تحریمها بهشدت اقتصاد کشور را تحت تأثیر قرار داده و تحولات منطقهای فشارهای امنیتی تازهای بر ایران تحمیل کرده است، اما دشمنان در دستیابی به هدف اصلی یعنی سلب مشروعیت از جمهوری اسلامی و پشت کردن مردم به کشور خودشان، ناکام ماندهاند. به بیان دیگر، ناکامی اسرائیل و آمریکا نه در میدان جنگ، بلکه در جایی رقم خورد که مردم ایران نشان دادند با وجود گلایهها و اختلاف دیدگاهها، در برابر بیگانه یکصدا هستند.
مقام معظم رهبری با اشاره به این حقیقت، یادآور شدند که رمز بقای جمهوری اسلامی، همین پشتیبانی مردمی است. این پشتیبانی محصول یک روز یا یک حادثه نیست، بلکه ریشه در تجربه تاریخی ایرانیان از مواجهه با قدرتهای خارجی دارد. آنان بهخوبی دریافتهاند که فاصله میان شعارهای دموکراسیخواهانه غرب و اقدامات عملی آن، همانقدر عمیق است که فاصله میان تحریمهای به ظاهر «هدفمند» و پیامدهای واقعی آن بر زندگی مردم. همین آگاهی است که جامعه ایران را در برابر پروژههای تجزیه و براندازی مقاوم ساخته است.
در نهایت، جنگ ۱۲ روزه تنها یک درگیری کوتاهمدت نبود؛ صحنهای بود که در آن انسجام ملی بهعنوان اصلیترین سدّ در برابر تهدید خارجی جلوه کرد. برای دشمنان جمهوری اسلامی، این تجربه پیامی روشن دارد؛ هرقدر بر فشارهای بیرونی بیفزایند، تا زمانی که ملت ایران در برابر دخالت بیگانه متحد بایستد، رؤیای تغییر نقشه سیاسی ایران محقق نخواهد شد.