چرا نام اسرائیل برای دولت یهودی انتخاب شد؟

تابناک شنبه 05 مهر 1404 - 08:25
قرآن کریم نیز درباره وصیت یعقوب(ع) به فرزندانش چنین فرموده است: "ابراهیم فرزندانش را سفارش کرد و یعقوب نیز (به فرزندانش گفت:) ای فرزندانم، خداوند برای شما دین را برگزیده است؛ مبادا بمیرید مگر آنکه تسلیم خدا باشید!

چرا نام اسرائیل برای دولت یهودی برگزیده شد؟

به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، با آتش افروزی های مکرر دولت متجاوز اسرائیل در منطقه و انتساب قوم یهود به اسرائیل (یا یعقوب«ع»)، این سوال در ذهن متداعی می شود که یعقوب(ع) کیست و چرا به او اسرائیل گفته می شود؟ چرا جریان صهیونیسم پس از اشغال فلسطین، بر آن نام اسرائیل را اطلاق کرده اند و از میان همه نام ها، این نام برای دولت یهودی با گرایش اندیشه صهیونیسم (تشکیل دولت یهودی در فلسطین و بازگشت به دوران اقتدار قوم یهود) انتخاب شده است؟ در ادامه می کوشیم به این پرسش ها پاسخ گوییم.

اسرائیل در زبان عبری به معنای بنده خدا بوده و در قرآن کریم این نام، دو بار آورده شده و بنی اسرائیل (فرزندان اسرائیل) نیز 41 بار تکرار گردیده است که منظور، دودمان یعقوب(ع) و فرزندان و نسل آن پیامبر بزرگوار(ع) است. 

یعقوب(ع) فرزند دوم اسحاق پسر ابراهیم خلیل(ع) همان اسرائیل بوده و در عهد عتیق (سِفر پیدایش) و قرآن کریم (سوره یوسف و سُوَر دیگر) از او با بزرگی و احترام یاد شده و از پیامبران برجسته الهی بوده و بسیاری از پیامبران و سفیران خداوند نیز از نسل و دودمان او برگزیده شده اند. 
او دوازده پسر به نام های راُوبین، شمعون، لاوی، یهودا، یساکر، زَبولون، بنیامین، دان، نفتالی، جاد و اَشیر و یوسف(ع) داشته و مادر یوسف(ع) و بنیامین، دختر دایی اش با نام "راحیل" بوده است.

درباره چگونگی ازدواج حضرت یعقوب(ع) با راحیل به روایت تورات، آن حضرت(ع) به دایی اش لابان پیشنهاد کرد 7 سال به او خدمت کند تا دخترش راحیل را به عقد او درآورد. لابان نیز پذیرفت و گفت: اگر او (راحیل) را به عقد تو درآورم، برایم بهتر است تا به ازدواج مرد دیگری درآید. راحیل پس از ازدواج با یعقوب(ع)، یوسف(ع) را به دنیا آورد و هنگامی که یعقوب(ع) و خانواده و فرزندانش در مسیر (برای دیدن اسحاق«ع» که آن زمان هنوز در قید حیات بوده) در حال سفر بودند، راحیل احساس نمود درد زایمان او را فراگرفته و در بین راه، فرزندِ دومش بنیامین را نیز به دنیا آورد و پس از تولد نوزادش، با جهانِ مادی خداحافظی کرد. یعقوب(ع) نیز که همسر محبوبش را از دست داده بود،‌ راحیل را در مسیری که به منطقه بیت لحم می رسد، دفن کرد و ستونی بر قبرش نهاد. (الکتاب المقدس، سفر التکوین، ص59). 

یعقوب(ع) که در فرزندش یوسف(ع)، فضیلت های برجسته ای را (در خداشناسی، دانش دوستی، اخلاق نیک و ارزنده، پاکی و عفاف و ...) مشاهده می نمود، او را از دیگر پسرانش بیشتر دوست می داشت؛ از این رو حسادت و کینه دیگر فرزندانش نسبت به یوسف(ع) رو به فزونی نهاد و آنچه این کینه را عمیقتر نمود، خوابی بود که آن فرزند زیباروی و خوش سیرت(ع) دید و برای پدرش تعریف کرد. او در خواب دیده بود: 11 ستاره و نیز خورشید و ماه بر او سجده برده و برایش تعظیم نموده اند. یعقوب(ع) نیز که از حسادت دیگر فرزندانش نسبت به یوسف(ع) آگاهی داشت، او را توصیه نمود: این رویا را برای برادرانت بازگو مکن تا مبادا برایت نقشه ای کشیده و توطئه ای کردند؛ چرا که شیطان برای انسان، دشمنی آشکار است (و زمینه دشمنی و حسادت را میان فرزندان آدم«ع»، ایجاد می کند). (سوره یوسف، آیه 5).

اما دیگر برادران، از محتوای این رویا که برادرشان یوسف(ع) دیده بود، مطلع گشته و نقشه قتل او را طراحی نمودند. روزی با ترفند، یوسف(ع) را با خود به بیابان همراه کرده و هنگامی از دیدگان یعقوب(ع) او را دور ساختند، می خواستند به زندگی اش پایان دهند؛ اما یکی از پسران یعقوب(ع) به نام "رَاُبین" جلوگیری نمود و اجازه نداد خون او را بر زمین بریزند.. بلکه پیشنهاد نمود او را در چاهی بیندازند. برادران یوسف(ع) که حسادت، عقلشان را زائل کرده بود، برادر خود را به چاه انداختند تا از این رهگذر، نظر پدرشان را به سوی خود جلب کنند. این رویداد، تاثیر شگرفی بر یعقوب(ع) برجای نهاد و او را به حُزن و اندوهی چند ساله فروبرد و سختی فراوانی در فراق و دوری از پسر محبوبش تحمل کرد.

دوری یوسف(ع) از پدرش یعقوب(ع) و سختی های این دو پیامبر بزرگوار بر اثر دوری و جدایی، در شعر و ادب پارسی نیز بسیار مورد توجه بوده و شاعران با تلمیح به این رویداد تاریخی و قرآنی، بدان اشارت جسته اند. از جمله حافظ شیرازی با اشاره به حکایت پیرِ کَنعان (یعقوب«ع») می گوید: 

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت    فراق یار، نه آن می کند که بتوان گفت  
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر     کنایتی است که از روزگار هجران گفت ... (دیوان حافظ، ص190).

در این خصوص روایت است: روزی فرشته مرگ نزد یعقوب(ع) آمد. یعقوب(ع) از او پرسید: آیا آمده ای تا پیش از آنکه فرزند عزیزم را ببینم، مرا قبض روح کنی و جانم را بستانی؟ عزرائیل پاسخ داد: نه، آمده ام تا در اندوه و ناراحتی، همراهت باشم. (تفسیر غرائب القرآن، ج4 ص118).

از امام جعفر صادق(ع) روایت است: (در زمانی که یوسف«ع» در مصر بوده و یعقوب«ع» در فراق و گریان و نالان بود) عربی بیابان نشین نزد یوسف(ع) رفت تا از او غذایی بخرد؛ یوسف(ع) از او پرسید: خانه ات کجاست؟ گفت: در فلان نقطه. یوسف(ع) فرمود: هنگامی که به فلان وادی رسیدی، با صدای بلند بگو: ای یعقوب، ای یعقوب. مردی بزرگ، زیبا روی و خوش اندام نزدت خواهد آمد. به او بگو: در مصر مردی را ملاقات کردم که به شما سلام رساند و می گوید: امانت شما نزد خداوند بلند مرتبه، تباه نمی شود. آن مرد نیز چنین کرد و پس از آنکه پیام یوسف(ع) را رساند، یعقوب(ع) مدهوش بر زمین افتاد. هنگامی که به هوش آمد، به آن مرد فرمود: آیا نیازی به درگاه خداوند داری؟ گفت: آری، من مردی با دارایی بسیارم و (همسرم) که دختر عمویم هست، برایم فرزندی به دنیا نمی آورد. یعقوب نیز نماز گذارد و از درگاه خدا برای آن مرد دعا کرد و خداوند به آن مرد فرزندانی عطا فرمود. 

از این رو یعقوب(ع) می دانست که فرزند محبوبش یوسف(ع) زنده بوده و خداوند پس از غیبتی او را باز خواهد گرداند. (کمال الدین و تمام النعمة، ج1 ص142- 141). از این رو به فرزندانش می فرمود: "من از جانب خداوند، چیزی می دانم که شما نمی دانید". (سوره یوسف، آیه 98).

پس از آنکه دوران سختی یوسف(ع) به سر رسید و او در سرزمین مصر به مقامی ارجمند دست یافت، برادرانش را مورد گذشت و بخشش قرار داد و همه آنان را به مصر دعوت کرد.

پس از دعوت یوسف(ع) از پدرش یعقوب(ع) و برادرانش و فرزندانشان (که به اَسباط دوازده گانه شهره یافته اند)، خاندان اسرائیل(ع) و خود او همگی رهسپار مصر شده و در آن سکونت گزیدند. فرعون مصر از یوسف(ع) می خواهد پدر و برادرانش را در بهترین منطقه مصر سکونت دهد و یعقوب(ع) هنگام ورود به سرزمین مصر، پیرمردی سالخورده بود و به روایت عهد عتیق، در سن 130 سالگی قرار داشت. بدین ترتیب بنی اسرائیل در منطقه ای به نام "جاسان" سکونت گزیدند. یعقوب(ع) پیش از وفات، وصیت نمود (پس از مرگ)، مرا نزد پدرانم به خاک سپرید. در کنعان (فلسطین) منطقه مکفیلیه، جایی که ابراهیم(ع) آن را خرید و او را به همراه همسرش ساره در آن مکان دفن نمودند و نیز اسحاق(ع) و همسرش نیز در همان مکان به خاک سپرده شده اند.

قرآن کریم نیز درباره وصیت یعقوب(ع) به فرزندانش چنین فرموده است: "ابراهیم فرزندانش را سفارش کرد و یعقوب نیز (به فرزندانش گفت:) ای فرزندانم، خداوند برای شما دین را برگزیده است؛ مبادا بمیرید مگر آنکه تسلیم خدا باشید (و بکوشید با حالِ ایمان و تسلیم و فرمانبردار خداوند از دنیا رفته و مباد با حالت کفر و نافرمانی از دنیا بروید). آیا شما حاضر بودید هنگامی که زمان مرگ یعقوب فرارسید و به پسرانش گفت: پس از من، چه را پرستش می کنید؟ گفتند خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می پرستیم. خدای یگانه و ما در برابر او تسلیم و فروتنیم". (سوره بقره، آیه 133- 132).

پس از رحلت آن پیامبر بزرگوار، مصریان به همراه عبرانیان به سوگ نشسته و برای او عزاداری نمودند. فرزندان و نسل یعقوب(ع) تا چند سده در مصر زندگی کرده و در زمان حضرت موسی(ع) که از سِبط لاوی یکی از پسران یعقوب(ع) بوده، از مصر خارج شدند.

یعقوب(ع) پیامبر نامدار و برجسته ای از رسولان الهی بوده که تا هنگام مرگ، به فکر هدایت فرزندانش بوده و دغدغه داشته پس از ایمان، به سوی کفر و شرک گرایش نیابند. اما فرزندان و نسل او در دوران های گوناگون تاریخی، فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده و گاه به دلیل کفر و نافرمانی، گرفتار عذاب الهی می شدند؛ به دیگر سخن، از هدایت پیامبران(ع) رویگردان بوده و به دلیل انتسابشان به پیامبرانی همچون ابراهیم، اسحاق و یعقوب علیهم السلام، دچار خودشیفتگی شده و برای خود نوعی مصونیت از هر گونه عذاب را پنداشته اند؛ تصور باطلی که خداوند بزرگ در قرآن کریم آن را ناصواب دانسته و علت انحراف گروه بسیاری از دودمان یعقوب(ع) را تباه ساختن نماز و پیروی از خواهش های نفسانی و شهوانی دانسته و فرموده است:

"آنان از میان پیامبران کسانی اند (رسولان و پیامبرانی که در آیات قبل از ایشان یاد شده) که خداوند به آنان نعمت عطا کرده از فرزندان آدم و کسانی که همراه با نوح آنان را (بر کشتی) حمل نمودیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل (یعقوب) و از میان کسانی که آنان را هدایت نمودیم و برگزیدیم و هنگامی که آیات خداوندِ رحمن بر ایشان تلاوت می شد، به سجده افتاده و می گریستند. (اما) پس از آنان گروهی جانشین شدند که نماز را تباه کرده و به دنبال شهوات بودند و (با در پیش گرفتن این مسیر و ضایع ساختن مسیر و مرام پیامبران)، به گمراهی خواهند افتاد". (سوره مریم، آیه 59- 58).

یعقوب(ع) یکی از پیامبران و فرستادگان الهی بوده که در قرآن کریم نیز بارها از او با نام یعقوب و اسرائیل یاد شده و بسیاری از پیامبران(ع) نیز از فرزندان او بودند؛ نکته بسیار مهم اینکه در قرآن، اسرائیل نام دیگر یعقوب(ع) است؛ نه اینکه به نام مکانی آورده شده باشد و بنی اسرائیل نیز منظور فرزندان و نسل او هستند. سرزمینی که با فروپاشی عثمانی و تحقق یافتن تئوری صهیونیسم (تشکیل دولت یهودی در سرزمین فلسطین) در سال 1948 میلادی به نام اسرائیل نامیده شده، این نام را از پیامبر بزرگ الهی اخذ کرده است و این انتخاب، به دلیل انتساب یهودان و همه پیامبران بنی اسرئیل به آن پیامبر والامقام است؛ اگر چه رفتار دولتمردان این رژیم از ابتدای تاسیس آن تاکنون هیچ سنخیتی با روش و مرام پیامبرانی همچون ابراهیم، اسحاق، یعقوب، یوسف علیهم السلام و ... ندارد و انتسابشان به آن پیامبران بزرگ(ع)، تنها ظاهری و نژادی است و از هدایت آنان بهره ای ندارند؛ همچون فرزند نوح(ع) که با مشرکان همراهی کرد و در پایان نیز به عذاب خداوند گرفتار آمد.

محمدجواد گودینی پژوهشگر تاریخ

فهرست منابع:

1- قرآن کریم
2- الکتاب المقدس (کتاب الحیاة)، (عربی و انگلیسی) بریتانیا 1999
3- حافظ شیرازی، دیوان حافظ، انتشارات دستان 1394
4- صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی 1405ق
5- نیسابوری، نظام الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیة 1996

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.