موج سنگین مهاجرت طبقه متوسط | رکود اقتصادی و «نان» که مرز نمی شناسد | «چه می‌خواستم» که از وطن «کوچ» کردم؟

اقتصادنیوز شنبه 05 مهر 1404 - 10:20
اقتصادنیوز: طبقه‌ متوسط ایران امیدی کمرنگ برای آینده و رسیدن به هدف دارد؛ از مهندسان و طراحان گرفته تا دانشجویان و کارگران، همه در جست‌وجوی امنیت اقتصادی راهی دیگر نقاط جهان می‌شوند. روایت‌هایشان تصویری زنده از موج تازه مهاجرت است؛ موجی که رکود اقتصادی و تورم، سوخت اصلی آن است.

به گزارش اقتصادنیوز، مهاجرت دیگر فقط قصه‌ نخبه‌های دانشگاه و برندگان المپیاد نیست. امروز در فرودگاه‌های ایران می‌توان دیگر گروه‌های ایرانی را ویزا به دست دید: مهندسان، طراحان گرافیک، دانشجویان پزشکی، کارگران خدماتی و حتی سرپرستان خانواری که به امید یک دستمزد منصفانه چمدان می‌بندند.

دلایل‌شان متنوع است؛ از رکود اقتصاد تا تبعیض‌های محیط کار، از ناامنی اقتصادی و اجتماعی تا گسست‌های خانوادگی. اما در دل تمام روایت‌ها، یک حقیقت تکرار می‌شود: جست‌وجوی امنیت اقتصادی و امکان ساختن آیند، آنچه آرزو داشتند در وطن خود بسازند هرچه کردند نشد.

تبعیض آغازگر کوچ شد/ در کانادا هم زندگی راحت نیست اما...

رها، این روزها ساکن کانادا است؛ زنی که مهندسی هسته‌ای خوانده بود اما اقامت‌اش را با مهارت طراحی گرافیک گرفت. او می‌گوید جرقه‌های نخست تصمیمش نه از پول که از تبعیض‌های محیط کار شروع شد:«همیشه به تبعیض‌های محیط کار اعتراض می‌کردم، از اختلاف دستمزدها تا نشست‌وبرخاست‌ها. نمی‌توانستم تبعیض گذاری‌ها در محیط‌های کاری را فقط چون فلانی آشنا داشت بپذیرم.»

رها از همان دوران دانشجویی به گرافیک علاقه داشت. «همه می‌گفتند درست را بخوان، علاقه‌ات را کنارش ادامه بده. همان جمله معروف اما او زندگی‌اش از جایی به بعد با گرافیک عجین شد؛«وقتی مهارتم بهتر شد، با همان اپلای کردم.»

او می‌گوید خیال‌های اولیه‌اش با واقعیت فاصله داشت. سه سال است در کاناداست و به‌خوبی می‌داند زندگی مهاجرانه با تصاویری که در ذهن داشت فرق دارد:« اینجا هم وضعیت کار این روزها و بعد از دوران کرونا و آنچه دنیا تجربه کرد دیگر مثل قبل نیست. دوست داشتم آدم‌ها بدانند در مک‌دونالد هم دیگر نمی‌شود خیلی ساده کار کرد! اینجا فاصله شما تا بی‌خانمانی خیلی کم است. همیشه فکر می‌کردم اگر بیکار شوم تهش می‌روم میز تمیز می‌کنم، ولی این‌قدر اوضاع بده که برای کارگری ساده هم اینجا کتک‌کاری می‌شود.»

خبر مرتبط
کوچ نگران کننده کارگران ایرانی و تحصیلکرده‌های بیکار به خارج از کشور | اجلالی: تا اقتصاد تکان نخورد، موج مهاجرت ادامه دارد

اقتصادنیوز: نسل تازه فارغ‌التحصیلان و کارگران ایرانی، با مدارک معتبر و مهارت‌های واقعی، در بازار کار کشور گم شده‌اند و به سوی مهاجرت روی آورده‌اند. پرویز اجلالی، جامعه‌شناس، می‌گوید رکود اقتصادی، مدیران ناکارآمد و بیکاری، حتی مقاومت فرهنگی و وطن‌دوستی را هم بی‌اثر کرده است.

رها یادآوری می‌کند که بعد از کرونا اقتصاد کانادا هم لرزیده: «نرخ بیکاری ۷.۱ درصد است، عددی بی‌سابقه برای کانادا. تصور نکنید فقط ایران است که پس‌انداز سخت است. اینجا هم بیشتر مردم کالاهای اصلی زندگی‌شان را با خرید قسطی دارند. همه چیز دارند اما همه چیز قسطی است.» با این حال او هنوز از تصمیمش پشیمان نیست؛ چراکه حداقل می‌تواند مهارتش را در بازاری بسنجد که ارزش واقعی برای تخصص قائل است.

مهاجرت

چالش ها و البته مزایای مهاجرت

حسین، دانش‌آموخته علوم کامپیوتر، رفتنش را چنین خلاصه می‌کند: «با حقوق استانداردی که در ایران داشتم، نه می‌توانستم خانه بخرم، نه ماشین، نه حتی چیزهایی که زمانی پیش‌پاافتاده بود.»

او حالا سه سال و چند ماه است که مهاجرت کرده، هم کار می‌کند هم ادامه تحصیل می‌دهد و در حوزه هوش مصنوعی مشغول است:« اوایلی که برای تحصیل و کار آمدم بزرگ‌ترین چالش من این بود که آنچه ما در ایران یاد گرفته بودیم، با نیاز اینجا فاصله داشت. باید خودمان را می‌رساندیم. بعد از ورود به شرکت اوضاع برای من راحت‌تر شد.»

دل‌تنگی اما همیشه هست: «صمیمیتی که در محیط کار ایران تجربه می‌کردم، اینجا پیدا نمی‌شود. ولی فضای پیشرفت واقعی است. برای من دلیل اصلی، رفاه و ثبات اقتصادی بود.»

از تهران تا دوحه؛ نانی که مرز نمی‌شناسد

روایت زن جوان ساکن تهران گوشه دیگری از این تصویر مهاجرت است: «پدرم بازنشسته نشده بود، ولی خرج زندگی پاسخگو نبود. حدود ده سال است که به قطر رفته و در یک صرافی کار می‌کند. فقط سالی یک ماه می‌تواند ایران باشد.»

این فقط داستان او نیست:«دایی‌ها و چند نفر دیگر از بستگانم هم به کشورهای حاشیه خلیج فارس رفتند؛ یکی مکانیک شد، یکی در سوپرمارکت کار می‌کند، دیگری کارهای برقی و خدماتی انجام می‌دهند. فاصله‌های عاطفی این مهاجرت‌ها را نمی‌شود با پول پر کرد. اما برای این خانواده‌ها و سرپرست‌هایشان، زندگی در ایران دیگر ممکن نبود.»

چه می‌خواستم؟ نان نَدَوَد، من هم بِدَوَم!

رعنا، دانشجوی پزشکی در آلمان، از تنگنای اقتصادی و محدودیت‌های خانوادگی به اروپا رفت:«یا باید با همان شرایط ایران می‌ساختم یا خودم می‌آمدم تا بسازم. اوایل در یک مغازه نان فانتزی کار می‌کردم و همزمان درس می‌خواندم. حالا در کتاب‌فروشی کار می‌کنم و راضی‌ام. خانه‌ام فقط دوازده متر است، ولی اینجا وقتی می‌دوی، برای هدفی است که در زندگی تعریف کرده ای، اینطور نیست که مثل ایران تو بدویی و نان بدود.»

او می‌گوید مهاجرت رویایی نیست باید سختی‌هایش را به جان خرید: «نه خانه‌های عجیب‌وغریب داریم، نه درآمدهای افسانه‌ای. ولی اینجا دویدن معنای دیگری دارد. می‌دانی بعد از تلاش‌ها جایی قرار است به مقصد برسی.»

مهارتی که جغرافیا را عوض کرد

علی شش سال پیش ایران را ترک کرد. مهارتش موشن‌گرافیک بود؛ حرفه‌ای که آن روزها در ایران تقاضا داشت اما پرداختی‌ها حتی در شرکت های بزرگ و دولتی هم متناسب با زحمتشان نبود.

این روزها در دبی کار می‌کند، جایی که بازار رمزارزها داغ است: «سختی دوری از خانواده و زبان متفاوت هست، اما اینجا ارزش کار و درآمد هم‌تراز است. احساس می‌کنم توانستم بین زحمت و مزد تعادلی پیدا کنم.»

خبر مرتبط
حقوق کارگر در ژاپن 200 میلیون در ایران 15 میلیون! | وزیر کار دولت‌ هاشمی: طبقه متوسط بخاطر معیشت مهاجرت می‌کند

اقتصادنیوز: وزیر کار دولت هاشمی می گوید: از گذشته ایرانی‌ها برای کار به کشورهای خلیج فارس، ژاپن، اروپا، آمریکا و کره می‌رفتند. خیلی از آن‌ها متخصص نبودند؛ صرفاً برای دستمزد بیشتر مهاجرت می‌کردند.

مهاجرت

از واقعیت ویترینی مهاجرت تا ایرانیانی که ...

روایت‌های این مهاجران نشان می‌دهد تصویر بیرونی از «بهشت غرب» با واقعیت فاصله دارد. رها می‌گوید: «حتی تفریح هم با چیزی که تصور می‌کردیم فرق دارد. فکر می‌کنی اینجا شب‌های زنده دارد، ولی کافه‌ها و مراکز خرید بعد از غروب می‌بندند. خیلی وقت‌ها تنها تفریح ما قدم زدن است.»

اما همان‌قدر که زندگی در خارج دشوار است، میل به رفتن همچنان پرقدرت است. آمارها هم این تب را تأیید می‌کنند. بر اساس داده‌های Iran Open Data، میان سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ تعداد ایرانیانی که به کشورهای ثروتمند مهاجرت کرده‌اند از ۴۸ هزار نفر به ۱۱۵ هزار نفر رسید؛ رشدی ۱۴۱ درصدی در یک سال. در نظرسنجی دیگری ۹۳ درصد ایرانیان گفته‌اند که حداقل یک‌بار «به طور جدی» به مهاجرت فکر کرده‌اند.

هرچند دلایل اقتصادی پررنگ‌ترین است، اما تنها انگیزه نیست. در میان همین روایت‌ها از جدایی‌های خانوادگی، ناامنی‌های شهری و تجربه‌های خفت‌گیری در ایران هم حرف زده می‌شود. برای بعضی‌ها مهاجرت فرصتی بود برای گسست از محدودیت‌های خانوادگی یا فرار از خشونت‌های کوچک و بزرگ.

مهاجرت ایستگاه پایان یا شروعی دوباره؟

مهاجرت برای این چهره‌ها فقط تغییر جغرافیا نیست؛ معامله‌ای است میان از دست دادن و به دست آوردن. از کانادا تا آلمان و قطر و دبی، یک نکته مشترک است: جست‌وجوی امنیت اقتصادی و شان کاری، حتی اگر معنایش خانه‌های دوازده‌متری، دوری از خانواده یا رقابت بی‌امان برای یک شغل ساده باشد.

آنچه در این روایت‌ها تکرار می‌شود، صدای طبقه متوسط ایران است که دیگر امیدهای اقتصادی اش کمرنگ و کمرنگ شده است؛ نسلی که حالا در سکوت فرودگاه‌ها کشور را ترک می‌کند تا دست‌کم بتواند بگوید: «دویدم و رسیدم.»

این داستان‌ها پایانی قطعی ندارند. مهاجرت برای بسیاری نه یک فرار که شروع دوباره‌ای است؛ شروعی پر از ابهام، اما با امیدی که در خانه‌ اول‌شان جایی نداشت.

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.