همشهری آنلاین- سحر جعفریانعصر: مشتریها، یا اعیان و اشراف بودند و یا از اهالی کوچه و بازار که همگی ذائقهای حلواپسند داشتند. همین کهیکی از کِرمپُفها یا پروفیتِرولهای حاصل از دست و پنجه روحالله قنادباشی (موسس و مالک قنادی سینا) گوشه لُپشان چپانده میشد انگار مزه قندی نَرم در دهانشان بنای رقص میگذاشت. اغلبشان همان لحظه، سکههای چند ریالی تَهِ جیب خود را حساب و کتاب میکردندو امیدوار بودند پول نارنجک خامهای یا همان نان خامهای بعدی را داشتهباشند. برای آنها فرقی نمیکرد شیرینیهای خامهای که سوغات ایتالیا باشد یا فرانسه و آمریکا؛ برایشان مهم این بود کهروحالله جیرهبندی -معروف به قنادباشی-، سخاوتمندانه، خامههای فرمی را میان نانهای ترد و توخالی که خمیرشان را از آرد و شکر پف داده، پر و پیمان میکند و آنها هم حسابی دلی از عزا درمیآورند. قریب به قرنی گذشته و همچنان است که عطر خوش نانخامهایهای این قنادی از لابهلای صدها کتابفروشی و انتشاراتی در میدان انقلاب طعم خاطره میدهد.
پای ثابت جشنها
صد، نه...خیلی بیشتر از صددانهنان خامهای با نظم و ترتیب در سینی یخچالهای ویترین قنادی چیده شدهاند. هر دانهتازه و طلایی باقلبی سفیدِ خامهای است که آب از لب و لوچه رهگذرانی که خواسته یا ناخواسته چشم بر آنها انداخته، راه میاندازد. «نانخامهایهای اینجا خاطرهانگیزتر از آن هستند که با تغییر ذائقه یا رژیم غذایی فراموش شوند...» این را مرد حدودا ۷۰ ساله که از مشتریهای وفادار قنادی سیناست، میگوید. او گاهی میآید و با سفارش نان خامهای ۱۰۰ گرمی، مرض کهنه دیابتش را نادیده میگیرد. یا مشتری ثابت دیگری که عصر هر پنجشنبه راهش را سوی قنادی سینا کج میکند و برای نوههای قد و نیم قدش، یکی دو کیلوگرم نان خامهای تازه میخرد. محمد، یکی از فروشندگان قنادی درباره مشتریهای قدیمیشان میگوید: «خیلی از مشتریهایمان همانها هستند که ۶۰، ۷۰ سال پیش، شیرینی عقد، عروسی و تولد و ختنهسوران بچههایشان را از ما خریدهاند.»
نان خامهایهای کفِ دستی یا سوپر لارجهای شیرین؟
اغلب، بیرون قنادی، شلوغتر و پر سر و صداتر از داخل آن است. داخلش، مشتریها یکی پس از دیگری میآیند و پشت بند هم با نان خامهایهای ۱۰۰ گرمیِ ۵۰ هزار تومانی تا نان خامهایهای سوپر لارج یک کیلوگرمیِ بیش از ۶۰۰ هزار تومانی (مناسب جشن) میروند. بیرونش اما دانشجوها که انگار بیشترشان در رشتههای هنری تحصیل میکنند -این از استایلشان پیداست- در گَنگ و گعدههای پرشمار جمعند و تندتند از خود و همراهان و البته نوشته تابلوی سر درِ قنادی «سال تاسیس ۱۳۲۷» عکس یادگاری برمیدارند: «پسر نگاه کن؛ قدمتش از جمعِ عمرِ ما بیشتره!»، «بابام شیرینی روز خواستگاری از مامانم رو از اینجا گرفته که حالا عاقبت بخیر شده...»، «اون وقتا نون خامهای خریدن از اینجا حرکت متمولانهای بوده؛ یه بار یواشکی جعبه نون خامهایهایی که داییم از همیجا خریده بود کِش رفتم و همشو خوردم...متاسفانه بعدشم کتک خوردم...» و جملات و عباراتی از این دست که به شیرینیِ نان خامهایهای همین قنادیست. روحالله جیرهبندی کمی بعد از گشایش قنادی، کارگاه پخت و پز نان خامهایهای تَر و تازهاش را راهاندازی میکند.
پاتوق شیرینیخوریِ آقا تختی
سال ۱۳۹۷ روحاللهجیرهبندی درگذشت و کارِ شعب قنادی به دست فرزندانش و بیشتر ساسان جیرهبندی افتاد. خاطرات کودکی ساسان نیز از شیرینیهای پدر، خوش طعم است: «از قدیمیترین قنادیهای شهر هستیم که به طور ویژه، کام مشتریها را با نان خامهای شیرین کرده و میکنیم. از ما قدیمیترهم بوده مثل معیلی یا آن یکی که در بازارچه سرپوشیده شهرری هنوز پاخور دارد اما قنادی ما با تنوع در سایز و وزن نان خامهایهایش هست که شناخته و برند شده است.»خاطرات این قنادی، گرهای محکم نیز با اسم و رسم پهلوان غلامرضا تختی دارد. رضا عسگری، شیرینیپزِ کهنهکار قنادی، خمیرهای وَر آمده را میان تنور سنتی که روزی بیش از ۵۰۰ خمیرِ نان خامهای در آن تفتیده میشوند، قرار میدهد و کوتاه از آن گره محکم میگوید: «حاج روحالله، رفاقتی نزدیک با آقا تختی داشتند...از سر همان رفاقتشان هم بود که اینجا پاتوق شیرینیخوریهای گاه و بیگاه آقا تختی شد.»عصرها ساعت شلوغی قنادی در ۲ شعبه است. فروشندگان، نان خامهایهای گرد و ساندویچی را به جعبه و یا پاکت کاغذی میگذارند.