پس از جنگ جهانی دوم، دولت شوروی برای دههها مسئولیت کشتار را انکار کرد و به دروغ اعلام میکرد که این قتلها کار نازیها بوده است. تنها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دههٔ ۱۹۹۰، اسناد محرمانه منتشر شد و نقش مستقیم کمیساریای خلق و دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی در قتلها روشن شد.
عصر ایران؛ نورا جمالی - کشتار کاتین، یکی از تلخترین وقایع دوران جنگ جهانی دوم، نمونهای بارز از سرکوب نخبگان یک ملت توسط قدرتهای بزرگ است. در بهار سال ۱۹۴۰، نزدیک به ۲۲ هزار افسر، پزشک، مهندس، معلم و اعضای نخبه لهستانی که عمدتاً اسیر ارتش سرخ شوروی بودند، به شکل فجیعی کشته شدند. این قتلها در جنگل کاتین در نزدیکی اسمولنسک و چندین مکان دیگر رخ داد و هدف اصلی آن حذف طبقهٔ رهبری و نخبگان لهستان بود تا این کشور نتواند در آینده استقلال و حاکمیت خود را باز یابد.
زمینهٔ این کشتار به سال ۱۹۳۹ بازمیگردد، زمانی که لهستان میان اتحاد جماهیر شوروی و آلمان نازی تقسیم شد. پس از امضای پیمان مولوتوف–ریبنتروپ، ارتش سرخ به شرق لهستان وارد شد و هزاران افسر و نخبگان لهستانی را بازداشت و به اردوگاهها و زندانهای شوروی منتقل کرد. این افراد عمدتاً کسانی بودند که آموزش نظامی دیده، تجربهٔ مدیریت دولتی داشتند یا در رشتههای علمی و فرهنگی برجسته بودند.
استالین و دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی به این نتیجه رسیدند که این گروه، حتی در اسارت، تهدید بالقوهای برای سلطهٔ شوروی بر لهستان هستند. بر اساس اسناد منتشر شده پس از فروپاشی شوروی، تصمیم به اعدام گستردهٔ اسیران از طریق دستوری مستقیم در مارس ۱۹۴۰ عملی شد. اجساد قربانیان در گورهای دستهجمعی در کاتین و چندین محل دیگر دفن شد و تلاش شد هرگونه اثری از هویت فردی قربانیان پاک شود.
اعداد قربانیان بسیار دقیق ثبت شده است: تقریباً ۴ هزار افسر در کاتین، بیش از ۴ هزار نفر در تالاکی، حدود ۶ هزار در خاخولین و بقیه در مکانهای دیگر. قربانیان عمدتاً مردان بین ۲۰ تا ۵۰ سال بودند و این انتخاب سنی و حرفهای نشاندهندهٔ برنامهریزی دقیق شوروی برای حذف نسل رهبری لهستان بود.
قتلها با گلوله انجام شد و اجساد در گورهای دستهجمعی دفن شد. قربانیان از قبل شناسایی و فهرست شده بودند و هیچ تفاوتی میان درجه یا مقام نظامی وجود نداشت؛ تمام کسانی که میتوانستند در آینده خطر ایجاد کنند، هدف قرار گرفتند. این عمل نشاندهندهٔ سیاست سازمانیافتهٔ سرکوب و خشونت سیستماتیک است که هدفش از میان برداشتن هرگونه مقاومت بالقوه بود.
دروغپردازی و تحریف تاریخ
پس از جنگ جهانی دوم، دولت شوروی برای دههها مسئولیت کشتار را انکار کرد و به دروغ اعلام میکرد که این قتلها کار نازیها بوده است. کارشناسان شوروی گزارشهایی جعلی ارائه میدادند و حتی هنگام کشف اجساد، تلاش میشد زمان و محل قتلها طوری تغییر داده شود که روایت شوروی تقویت شود.
این تحریفها باعث شد تحقیقات بینالمللی با مشکلات جدی روبرو شوند. دولت لهستان در تبعید، تلاش میکرد توجه جهانیان را جلب کند، اما فشار شوروی و سلطهٔ کمونیستها در اروپای شرقی مانع از افشای حقیقت میشد. تنها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دههٔ ۱۹۹۰، اسناد محرمانه منتشر شد و نقش مستقیم کمیساریای خلق و دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی در قتلها روشن شد.
یکی از مهمترین اسناد این واقعه، نامه «لاورنتی بریا» - رئیس پلیس مخفی اتحاد جماهیر شوروی - به استالین است که در آن پیشنهاد اعدام اسرای لهستانی درج شدهاست، نقش پلیس مخفی (NKVD = کمیساریای خلق برای امور داخلی) را در قتلعام افسران و روشنفکران لهستانی، نشان میدهد. نامه بریا، امضای مولوتوف، وروشیلوف، کالینین، میکویان و کاگانوویج (اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی) و بازجویانی چون کوبولف، مرکولف و باشتوکف، را نیز دارد. در این نامه همگی با کشتن اسرا موافقت میکنند و استالین بر تصمیم آنها (یعنی اعدام اسیران) مهر تأیید میزند. امضای استالین روی صفحه اول نامه موجود است.
تا سال 1989 میلادی، روی بنای یادبود قربانیان این حادثه در جنگلهای کاتین، متن نوشته شده به زبان روسی، نازیها را به عنوان مقصران اصلی این فاجعه معرفی می کرد. سال 1989 متن روی بنا تغییر کرد و در چند جمله کوتاه روسی این بنای یادبود به فرماندهان ارتش لهستان تقدیم شد. ولی هنوز اینکه چه کسی آنها را کشته معلوم و مشخص نبود. در آن دورۀ زمانی چند سالی از دوران "بازسازی" گورباچف میگذشت و کمیسیونی متشکل از مورخان روسی و لهستانی با هدف روشن شدن حقایق پنهان این واقعۀ مهم مشغول تحقیق بود. سرانجام در سال 1990 و نیم قرن بعد از تبلیغات دروغین روسها، اعتراف نهایی در این زمینه صورت گرفت: این نازیها نبودند که فاجعه کاتین را رقم زدند بلکه ماموران و پلیس مخفی شوروی سابق زیرنظر استالین مرتکب این قتلعام شده بودند.
نامه بریا به استالین در 5 مارس 1940 برای کشتن اسیران
پس از فروپاشی شوروی، بوریس یلتیسن رئیس جمهور اسبق روسیه و ولادیمیر پوتین در مقام نخستوزیر روسیه، در اظهار نظرهایشان گفتند که استالین مسئول قتلعام کاتین بود، ولی در اواخر سال 2010، پارلمان روسیه پس از بحث با حزب کمونیست این کشور رسما اعلام کرد: «مدارک موجود در بایگانی که در اوایل دهه 1990 از قید محرمانه بودن درآمده نشان می دهد که کشتار زندانیان لهستانی در جنگل کاتین به دستور استالین و دیگر رهبران اتحاد جماهیر شوروی انجام شده است.»
پیامدهای خارجی و داخلی
کشتار کاتین پیامدهای سیاسی گستردهای داشت. این واقعه نمونهای از استفاده از خشونت سازمانیافته برای تثبیت سلطۀ سیاسی بود. دولت لهستان در تبعید و متحدانش، از جمله بریتانیا و ایالات متحده، در طول جنگ جهانی دوم تلاش کردند که توجه جهانیان را به این جنایت جلب کنند، اما اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یکی از قدرتهای پیروز جنگ، فشار قابل توجهی وارد میکرد تا روایت نادرست خود حفظ شود.
پس از افشای حقیقت در دههٔ ۱۹۹۰، این واقعه به یکی از مسائل مهم در روابط لهستان و روسیه تبدیل شد و همچنان در مباحث سیاسی و تاریخی دو کشور بحثبرانگیز است. دولت لهستان، خانوادههای قربانیان و سازمانهای مدنی، خواستار پذیرش رسمی مسئولیت از سوی روسیه و جبران معنوی و تاریخی این جنایت شدند.
کشتار کاتین تأثیر عمیقی بر فرهنگ و حافظه جمعی لهستان داشت. یاد قربانیان از طریق یادبودها، موزهها، کتابها و آثار هنری حفظ شد و نسلهای بعدی با شناخت این تراژدی، اهمیت دفاع از استقلال و هویت ملی را آموختند. حتی در طول دوران سلطۀ کمونیستها بر لهستان، خانوادهها و جامعۀ لهستان تلاش کردند خاطرۀ قربانیان را زنده نگه دارند و این امر نشاندهندهٔ مقاومت فرهنگی و معنوی ملت لهستان بود.
جمعبندی
کشتار کاتین یک جنایت سیاسی کمنظیر در طول تاریخ است. اینکه یک کشور تصمیم بگیرد نخبگان یک کشور دیگر را بکشد تا مبادا آنها در آینده در راستای استقلال و پیشرفت کشور خودشان قدم بردارند، موردی عجیب و کمیاب در فهرست بلندبالای جنایات بشر است!
این واقعه همچنین نمونهای از تحریف تاریخ و دروغپردازی دولتی است که دههها مانع از شناخت حقیقت شد. از سوی دیگر، مقاومت فرهنگی و حافظۀ جمعی لهستانیها نشان میدهد که حتی در شرایط شدید سرکوب و تهدید، یاد و هویت ملی میتواند حفظ شود.
این تراژدی تاریخی، درسی مهم برای همهٔ ملتهاست: نخبگان یک کشور، ستونهای حیاتی استقلال و حاکمیت ملی آن کشورند و هرگونه تلاش برای حذف آنها، پیامدهای انسانی و تاریخی غیرقابل جبران دارد. حذف این نخبگان چه از سوی یک دولت خارجی، چه در نتیجۀ نابخردی و فقدان تساهل حاکمان داخلی، در حکم شکستن ستون فقرات یک ملت است.
فیلم سینمایی «کاتین»، به کارگردانی آندری وایدا، محصول سال 2007، مربوط به همین واقعۀ تاریخی است. این فیلم نامزد جایزۀ اسکار بهترین فیلم بینالمللی هم شد. پدر آندری وایدا، یکی از قربانیان جنگل کاتین بود.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.