رسول صدرعاملی کارگردان نیز با اشاره به فیلم «پاییزان»گفت بیش از سیسال پیش در جاده اسالم به خلخال فیلم «پاییزان» را کار میکردم و دو عکاس خوب داشتیم که اهمیت تاثیر عکس در فیلم را به من نشان دادند.
علی اعلایی در سخنانی گفت: من در نسلی زندگی کردم که با پوستر و عکس؛ فیلم و عشق به سینما در ما به وجود آمد. من در دهه ۵۰ عکسهای فیلمها را برش میزدم و جمع میکردم. واقعا عکس در سینما آن زمان اهمیت داشت و چقدر من با عکسهای سینما ارتباط برقرار کردم. یکبار با عکس فیلم در ذهنم تصویرسازی از فیلم داشتم و رفتم فیلم را دیدم.
در بخش بعدی برنامه علیرضا داوودنژاد با بیان خاطرهای از زنده یاد کیومرث پوراحمد از اهمیت عکاسی حرف زد. داوودنژاد گفت: پوراحمد یکبار برای نگارش یک فیلمنامه به خانه ما در شمال آمد و همان ابتدا به من گفت یک عکس دو نفره با هم نداریم. این بهانهای شد برای گرفتن آخرین عکس یادگاری دو نفر.
این کارگردان سپس به ماهیت هنر عکاسی و سینما پرداخت و گفت لنز و دوربین یک آرمان کهن بوده است و عکاسی و سینما از قدیمی ترین آرمانهای بشر هستند. او گفت: یکی از قدیمیترین دوستان من حسین ملکی بود که در عصر طلایی با او آشنا شدم و اولین کسی بود که داستانهایم را گوش میداد و برای من بازی میکرد. او در عکاسی جزو نخبگان بود و نمیدانم سر صحنه چگونه عکس میگرفت و چاپ میکرد و کارهایش حیرتانگیز بود، امشب یادش را گرامی میدارم.
محمدرضا داوودنژاد بازیگر نیز در این مراسم گفت در تمام مدتی که در سینما بودم شاگردی برادرم را کردم و افتخار این را داشتم تا در کنار بزرگانی چون ابوالفضل پورعرب کار کنم و از برگزاری این مراسم خوشحالم.
واله داوودنژاد دختر علیرضا داوودنژاد هم در این برنامه توضیح داد: خیلی هیجان زده و خوشحالم هستم که در این برنامه حضور پیدا کردم و در طول سالها کم پیش میآید، خانواده داوودنژاد همه یک جا جمع شوند. از اینکه در بستر سینما بزرگ شدم و با آن زندگی کردم خوشحالم و در همین بستر هم خواهم مرد.
در بخش بعدی برنامه با حضور پرویز پرستویی، آزیتا حاجیان وهارون یشایایی از میترا محاسنی و عزیز ساعتی به عنوان پیشکسوتان عرصه عکاسی سینما تجلیل به عمل آمد.
در این بخش پرویز پرستویی بازیگر پیشکسوت سینما سخنان خود را با خواندن بیتی عارفانه آغاز کرد: « نروم که بیراه باشد / خطی ننویسم که آزار کسی را / یادم باشد که روز و روزگار خوش است / همه چیز رو به راه و مراد است و خوب / تنها دل ما دل نیست.»
این بازیگر در ادامه به دغدغههای اجتماعی اش پرداخت و به سوءتفاهم پیشآمده از اظهارات قبلی خود درباره استان سیستان و بلوچستان در جشن روز ملی سینما اشاره کرد. او با بیان اینکه دلم به درد آمد و حرفی زدم که متاسفانه به یک سری از دوستان سیستانی برخورد کرد به سابقه طولانی ارتباطش با این استان از سال ۱۳۵۳ اشاره کرد و افزود: شش سال است که تنگاتنگ با آنها رفاقت دارم و سخنم درباره فقر در مناطق محروم بسیار دورافتاده این استان بوده، نه کل آن. او با توصیف شرایط سخت زندگی در آن مناطق گفت: برخی از این مناطق نه برق دارند، نه آب، نه زندگی خوب و مهمتر از همه، هویت رسمی ندارند.
پرستویی با ادای احترام به مردم شریف و مقاوم سیستان و بلوچستان که امنیت مرزها مدیون آنهاست، از کسانی که از سخنانش رنجیدهاند عذرخواهی کرد و گفت: دست یکایک مردم شریف سیستان و بلوچستان میبوسم، اگر آنها را با سخنانم اذیت کردهام، پوزش میخواهم.
پرستویی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ۴۲ سال فعالیت در سینما، بر نقش بیبدیل عکاسان تاکید کرد و گفت که همیشه فکر میکنم عکاسان یکی از ستونهای مهم سینما هستند.
او با اشاره به اهمیت تجاری عکسها در گذشته افزود: قدیمیها میدانند حتی قبل از انقلاب، پخشها روی عکسها قرارداد میبستند، قبل از اینکه فیلم را ببینند. همیشه با احترام جلو دوربین آنها میایستم، زیرا میدانم اگر عکس نباشد، یک پای کارمان میلنگد. او در پایان، این جشن را گردهمایی برای گرامیداشت نگاه تیز و دل حساس کسانی که لحظهها را شکار میکنند تا فراموش نشود، خواند و از عکاسان به عنوان «حافظان تاریخ احساسات و خاطرات ما» یاد کرد.