قصه مرد اسرائیلی ضداسرائیل که صهیونیست‌ها دستگیرش می‌کنند/دوستان فلسطینی‌ام منتظرم هستند!

تابناک دوشنبه 07 مهر 1404 - 00:11
پس از چنددقیقه ایستادن کنار خودروی سربازان ارتش، دوباره به میان جمعیت برگشت و به شعاردادن پرداخت که باعث واکنش و فریاد فرمانده نیروهای اسرائیلی شد که گفت: «این‌مرد به جرم تحریک مردم بازداشت است. همین‌الان از اینجا ببریدش.» در نتیجه میکو پلد برای بار دوم در بیت امر بازداشت شد.

قصه مرد اسرائیلی ضداسرائیل که صهیونیست‌ها دستگیرش می‌کنند/دوستان فلسطینی‌ام منتظرم هستند!

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، کتاب «پسر ژنرال؛ مواجهه رو در روی یک صهیونیست با واقعیت‌های فلسطین» نوشته میکو پِلِد توسط یک اسرائیلی نوشته شده که روزگاری صهیونیست بود اما امروز دیگر خود را صهیونیست نمی‌خواند؛ بلکه می‌گوید طرفدار صلح و دوست فلسطینی‌هاست. 

میکو پلد از نظر فرهنگی و اجتماعی، پدیده جالبی است؛ یکی از اسرائیلی‌هایی که با واقعیت بی‌تعارف و بی‌پرده وجود استعماری خود در فلسطین روبرو شده و به دشمنان سازمان و ساختار یهودی دولت رژیم صهیونیستی تبدیل می‌شوند. پلد تا کنون چندبار در تظاهرات و تجمعات اعتراضی فلسطینی‌ها شرکت کرده، توسط سربازان اسرائیلی دستگیر و دوباره آزاد شده است. او به‌عنوان فرزند ژنرال متیتیاهو ایفلند با نام اختصاری متی پلد، به این‌چرخه ادامه می‌دهد. 

قسمت‌های اول و دوم بررسی خاطرات این‌مرد اسرائیلی‌ِ ضداسرائیل در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه است:

* «ژنرال اسرائیلی که عرب‌ها را شکست داد و دوست فلسطینی‌ها شد!/حلقه گل عرفات روی قبر پلد»

* «ایستادن مرد اسرائیلی توی روی اسرائیلی‌ها: تازه‌واردهای یهودی احمق‌اند!/چرا راستش را نمی‌گویید؟»

در ادامه سومین و آخرین‌قسمت از پرونده بررسی خاطرات میکو پلد را می‌خوانیم؛

* بهترین راه‌حل مرد اسرائیلی برای به‌چالش‌کشیدن اسرائیل

میکو پلد می‌گوید اسرائیل بدون ترس از انتقاد یا مجازات هرکاری بخواهد می‌کند و او پس از درک واقعیت فلسطین و رژیم اشغالگر یهودی خیلی دوست داشته کاری مفید و موثر برای مبارزه با اسرائیل انجام دهد. او به این‌نتیجه می‌رسد که بهترین راه برای به چالش‌کشیدن اسرائیل ، نقض قوانینی است که از سلطه‌اش حمایت می‌کنند. قانون اسرائیل هم اسرائیلی‌ها را از رفتن به غزه منع می‌کند. به همین‌دلیل بود که پلد تصمیم گرفت بهار ۲۰۰۸ همراه با دوست فلسطینی‌اش نادر به غزه سفر کند تا از ارتباطاتش برای ارسال تجهیزات پزشکی و ایجاد ارتباطات پایدار استفاده کند. همچنین راهی برای عبور از دیوارهای غزه پیدا کند. 

مولف کتاب «پسر ژنرال» آن را در سال ۲۰۱۲ منتشر کرده و خاطره‌اش از سفر سال ۲۰۰۸ به غزه در زمان چاپ کتاب، دو جمله مهم دارد؛ «غزه به یک اردوگاه بزرگ کار اجباری تبدیل شده» و «غزه کاملا در محاصره است.»

پلد مجبور شد به‌جای سفر ۴۵ دقیقه‌ای از اورشلیم به غزه، به‌قول خودش دور دنیا را طی کند و اول به قاهره برود و از آن‌جا یک‌سفر طولانی زمینی داشته باشد تا به غزه برسد. نکته مهمی هم که لابه‌لای نوشته‌هایش می‌گوید این است که شرایط نشان می‌داد که دولت مصر، همراه با اسراییل و آمریکا به‌شدت مصمم به حفظ محاصره غزه است.

نویسنده اسرائیلی کتاب «پسر ژنرال» که با مرز بسته غزه روبرو می‌شود، به‌ناچار برمی‌گردد و سه‌هفته بعد علت مسدودبودن دسترسی به غزه را متوجه می‌شود. چون چندروز بعد یعنی ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ اسرائیل طی ۸ ساعت ۱۰۰ تن بمب را روی غزه ریخت و این‌حملات که به‌صورت هوایی هم انجام شدند، مقدمه ۲۱ روز تهاجم به غزه بودند که طی آن ۱۴۰۰ نفر کشته شدند. پلد در صفحه ۲۰۷ کتاب خود درباره رفتار وحشیانه دولت یهود و سرکوب مردم غزه می‌گوید: 

«وقتی رئیس‌جمهور جیمی کارتر کتاب خود با عنوان «فلسطین: صلح، نه آپارتاید» را منتشر کرد، نانسی پلوسی رییس مجلس نمایندگان، تصمیم گرفت به جمع حامیان اسرائیل بپیوندد و کتاب را علنا محکوم کند. در تبلیغی که توسط اتحادیه ضد افترا منتشر شد، پلوسی اظهار داشت: این اشتباه است که ادعا شود یهودیان در اسراییل یا هر جای دیگر از دولتی حمایت می‌کنند که سرکوب قومی را نهادینه کرده است. اما در واقع اسرائیل در سال‌های آپارتاید متحد نزدیک آفریقای جنوبی بود و دهه‌ها از سرکوب قومی برای دستیابی به هدف خود که ایجاد اکثریت یهودی در اسرائیل /فلسطین بود، استفاده کرد. هیچ‌کجا این‌سرکوب بیشتر از غزه آشکار نیست.» (صفحه ۲۰۷)

* شرمندگی به‌خاطر اسرائیلی‌بودن

پلد می‌گوید ارتش اسرائیل هرچندسال یک‌بار بهانه‌ای برای حمله وحشیانه به غزه پیدا می‌کند و تا می‌تواند تلفات می‌گیرد. هدفش هم از این‌آزار و اذیت‌ها، پایان‌دادن به حضور فلسطینی‌ها و پاکسازی قومی آن‌هاست. او می‌گوید برخی از اسرائیلی‌ها برای تماشای بمباران غزه به مرز رفته بودند. با دیدن چنین‌رفتارها و دیگر واقف‌شدن به سانسورشدن واقعیت در اسرائیل بوده که میکو پلد درگیر حس خیانت از جانب مردم خودش و همچنین احساس شرمندگی به‌خاطر هموطن‌بودن با آن‌ها می‌کند و می‌گوید کشوری که زمانی به آن‌افتخار می‌کرده باعث آزارش شده است. 

قصه مرد اسرائیلی ضداسرائیل که صهیونیست‌ها دستگیرش می‌کنند/دوستان فلسطینی‌ام منتظرم هستند!

* عبور از دیدگاه‌های پدر و پیشگامان صهیونیست

نظر میکو پلد درباره صلح اسرائیل و فلسطین، پس از سفر ناموفق به غزه، تغییر کرد و متوجه شد فعالیت‌های انسان‌دوستانه نمی‌تواند راه‌حل مشکلات باشند. در این‌مقطع از زندگی، دیدگاه‌ پدرش و دیگر پیشگامان صهیونیست اسرائیل که بر راه حل دو‌دولتی در فلسطین تاکید داشتند، هم برایش قابل قبول نبود و به‌قول معروف، از آن‌ عبور کرد. 

نویسنده کتاب «پسر ژنرال» در این‌مقطع به این‌نتیجه رسید که تغییر بدونِ مبارزه محقق نمی‌شود اما تنها مبارزه‌ای که می‌توانست در آن مشارکت داشته باشد، مبارزه بدون خشونت بود. به همین‌دلیل به مخالفت با قوانین اسرائیلی مرتبط با اشغال فلسطین ادامه داد. 

* چه احساسی از کشته‌شدن اسرائیلی‌ها داشتم؟ هیچی!

یکی از فرازهای جالب کتاب «پسر ژنرال» جایی است که میکو پلد به این‌نقطه از زندگی خود رسیده و می‌گوید خبر کشته‌شدن دو سرباز اسرائیلی منتشر شد. او در کتاب خود درباره آن‌لحظه نوشته است: «هیچ‌ حس همبستگی ویژه‌ای نسبت به این‌سربازان نداشتم.»

* دغدغه تجربه اشغال از نزدیک و صحنه شرم‌آور سربازهای یهودی

میکو پلد در ادامه مخالفت‌ها و لجبازی با قوانین رژیم صهیونیستی، شروع به سفر به داخل اراضی اشغالی مربوط به فلسطینی‌ها کرد و با حضور در خیابان‌های رام‌الله، بیت‌اللحم و اردوگاه پناهندگان دهیشه، جنبه‌ای از زندگی فلسطینی‌ها را دید که به‌قول خودش اسرائیلی‌ها تصورش را هم نمی‌کنند: «فلسطینی‌ها یک‌زندگی نسبتا عادی دارند!» و در ادامه نگاهش را در آن‌روزها این‌گونه مطرح می‌کند که «پس از غلبه بر رژیم سخت و بی‌رحم صهیونیستی، اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها می‌توانند در کنار هم پیشرفت کنند و واقعیت سیاسی جدیدی را در قالب یک‌دولت و دموکراسی مشترک ایجاد کنند، جایی که همه به‌عنوان شهروندانی برابر زندگی کنند.»

۱۰ دسامبر ۲۰۱۰ میکو پلد در بیت امر بود و به گفته خودش به این‌شهر فلسطینی رفته تا اشغال را از نزدیک تجربه کند. حضور این‌‌اسرائیلی در بیت امر باعث دیدن صحنه‌ای قابل تامل از جانب او شد که این‌گونه روایتش می‌کند:

«در جاده خاکی کنار خانه، چهار سرباز اسرائیلی مشغول برپایی یک‌مانع موقت با سنگ بودند. وقتی جیپ ارتشی نزدیک شد، مجبور شدند مانع را برای عبور آن بردارند. حین جابه‌جایی سنگ‌های سنگین، تفنگ‌هایشان از جلو آویزان شد و توی سرشان خورد. صحنه شرم‌آوری بود و هیچ‌شباهتی به تصویر قدرتمندانه‌ای که ارتش اسرائیل از خود ارائه می‌دهد نداشت. به‌سختی توانستم سکوت کنم و چیزی نگویم، چون نمی‌خواستم به عنوان مهمان باعث دردسر شوم.» (صفحه ۲۳۹) 

قصه مرد اسرائیلی ضداسرائیل که صهیونیست‌ها دستگیرش می‌کنند/دوستان فلسطینی‌ام منتظرم هستند!

* دو صحنه شرم‌آور دیگر برای صهیونیست‌ها

میکو پلد در تجمع اعتراضی مردم بیت امر شرکت کرد و دستگیر شد. دو سرباز اسرائیلی یقه او را گرفته و کشان‌کشان از گروه معترضان فلسطینی جدایش کردند. او هم پس از چنددقیقه ایستادن کنار خودروی سربازان ارتش، دوباره به میان جمعیت برگشت و به شعاردادن پرداخت که باعث واکنش و فریاد فرمانده نیروهای اسرائیلی شد که گفت: «این‌مرد به جرم تحریک مردم بازداشت است. همین‌الان از اینجا ببریدش.» در نتیجه میکو پلد برای بار دوم در بیت امر بازداشت شد و این‌بار به دستانش دستبند زدند.

اما او پیش از دستگیری در صحنه تجمع اعتراضی فلسطینی‌ها، دو صحنه جالب دیگر می‌بیند که در صفحات ۱۴۰ و ۱۴۱ کتابش روایتشان‌ کرده است. 

صحنه اول از این‌قرار است: «یک‌لحظه یکی از جوانان فلسطینی گاز اشک‌آوری را که به‌سوی او پرتاب شده بود، برداشت و آن را به سمت نیروهای اسرائیلی بازگرداند. سربازان وحشت‌زده به‌سرعت در جهات مختلف شروع به دویدن کردند؛ روی سنگ‌ها سر می‌خوردند، تفنگ‌هایشان از شانه‌هایشان می‌افتاد و کلاه‌هایشان جابه‌جا می‌شد. با خودم گفتم: خدا را شکر که با یک‌ارتش واقعی روبرو نیستند!» 

صحنه دوم هم بلافاصله پس از صحنه اول رخ داده و به این‌ترتیب است: «در همین‌زمان زنی با روسری، شلوار و پیراهن مشکی از کنارم دوید. چهره‌اش پر از عزم بود و نگاهش قدرتی خاص داشت. او با سنگ بزرگی در دست به سمت سرهنگ دوید. وقتی سنگ را پرتاب کرد، قلبم ازترس ایستاد.» 

میکو پلد درباره لحظات مشارکت در تجمع اعتراضی فلسطینی‌ها می‌گوید هیچ‌گاه در زندگی چنین‌احساس آرامشی نداشته و به‌طور ناخودآگاه از دیدن این‌که جیپ‌های ارتش اسرائیلی مورد هدف سنگ‌های فلسطینی‌ها قرار می‌گرفتند، خوشحال می‌شده است. هیچ‌گونه حس همدردی هم با سربازان نداشته است. 

* دوستان فلسطینی‌ام منتظرم هستند!

دستگیری و انتقال میکو پلد به قرارگاه پلیس رژیم صهیونیستی باعث روایت‌های دیگری می‌شود که در آن منظره‌ای از سربازهای محافظ یک‌شهرک یهودی را می‌بیند و می‌گوید هرگز نمی‌تواند درک کند چرا و چگونه بعضی آدم‌ها این‌نوع زندگی (در شهرک) را انتخاب می‌کنند. او می‌گوید در حالی‌که دستگیر شده بود، با بی‌خیالی نشسته و چنین‌منظره‌ای را تماشا می‌کرده است: 

«صدای سربازی را شنیدم که به دیگری می‌گفت: لعنت به این‌شهرک‌نشین‌ها، با ما مثل آشغال رفتار می‌کنند و ما باید از آن‌ها محافظت کنیم. این‌ها را که می‌دیدم، به مناظر خیره‌کننده فلسطین فکر می‌کردم، به سرزمینی که مردمش با مهمان‌نوازی و مهربانی از شما استقبال می‌کنند. اینجا سرزمین مهمان‌نوازی و مهربانی است. با این‌حال، شهرک‌نشینان و نگهبانان آن‌ها انتخاب کرده‌اند که خود را بر این‌سرزمین و مردمش تحمیل کنند، زمین‌ها را به زور بگیرند و خود را در محله‌های محافظت‌شده‌ای به‌نام شهرک‌ها حبس کنند. (صفحه ۲۴۴ به ۲۴۵) 

در ادامه روند حوادث، میکو پلد به اسرائیلی‌هایی که می‌گویند می‌تواند برود، اعلام می‌کند دوستان فلسطینی‌اش در بیت امر منتظرش هستند و باید به آن‌ها ملحق شود. سربازها هم او را سوار یک‌جیپ ارتشی می‌کنند تا به همان نقطه دستگیری بازگردانده شود. او هم در داخل جیپ و جلوی سربازان با تلفن همراه دوستان فلسطینی خود تماس گرفته و از این‌کار لذت می‌برد. 

* دستگیری دوباره و آموزش کاراته به فلسطینی‌ها

میکو پلد تابستان ۲۰۱۱ دوباره برای شرکت در اعتراضات فلسطینی‌ها به بیت‌امر رفت و این‌بار نیز دستگیر شد. او این‌بار پس از دستگیری شروع به فریاد زدن کرد و گفت: «باورم نمی‌شود که برای سرکوب بیست‌نفر معترض غیرمسلح، این‌همه سرباز مسلح لازم باشد. از کی ارتش اسرائیل این‌قدر ضعیف و ترسو شده؟»

تصمیم بعدی میکو پلد در زندگی این بود که مهارت آموخته خود یعنی کاراته را به کودکان فلسطینی آموزش دهد و این‌فن را به آن‌ها که در پی مقاومت مقابل اشغالگری اسرائیل بودند، منتقل کند. او درباره چرایی این‌کار خود می‌گوید «به‌نظرم پایان اشغال نزدیک است. احساس می‌کنم باید این‌امید را به کودکان فلسطینی منتقل کنم. اما جهان کار زیادی برای فلسطینی‌ها انجام نمی‌دهد.» 

قصه مرد اسرائیلی ضداسرائیل که صهیونیست‌ها دستگیرش می‌کنند/دوستان فلسطینی‌ام منتظرم هستند!

* تعهد به صلح فلسطینی‌ها را نجات نمی‌دهد

یکی دیگر از نتیجه‌گیری‌های میکو پلد پس از مواجهه مستقیم با زندگی فلسطینی‌ها این است که مردم فلسطین تحت سلطه قدرتی اشغالگر زندگی می‌کنند که برای هیچ‌یک از این‌اصول و ارزش‌ها احترامی قائل نیست. زندگی در کرانه باختری میان دوستان فلسطینی، برای پسر ژنرال متی پلد روشن کرد رنج فلسطینی‌ها، صرف‌نظر از میزان پایبندی آن‌ها به صلح، هیچ‌گاه پایان ندارد و تعهد به صلح و دوستی، فلسطینی‌ها را از مبارزه روزمره با سربازان اسرائیلی، تحقیر و بدرفتاری‌های رژیم اشغالگر نجات نمی‌دهد.

* رویارویی با دروغ و سادیسم/استقبال مرد اسرائیلی از تحریم اسرائیل

میکو پلد می‌گوید خانواده او همگی صهیونیست بوده‌اند و او هم در ابتدای زندگی چنین‌دیدگاهی داشته اما بعدها درباره قانونی‌بودن یک‌دولت یهودی در فلسطین دچار تردید شد و بعد برایش روشن شد وقتی صهیونیست‌ها درباره راه حل دو دولتی صحبت می‌کنند، دروغ می‌گویند. 

ارتش اسرائیل به‌گفته میکو پلد عادت دارد اسرا و زندانی‌های خود را با اجبار و تحقیر برهنه کند و سربازهایش که بیمارانی روانی و سادیست هستند، با دیدن بدن‌های برهنه و تحقیر زندانیان لذت ببرند. او می‌گوید اسرائیل یک‌بروکراسی اداری پیچیده ایجاد کرده تا زندگی را برای فلسطینی‌ها غیرقابل تحمل کند و خودشان با پای خودشان از کشورشان مهاجرت کنند. 

نویسنده کتاب «پسر ژنرال» با برگشت دوباره به دروغ دو کشور در فلسطین، می‌گوید دولت صهیونیستی در درازمدت نه برای فلسطینی‌ها بلکه برای یهودیان هم فاجعه‌بار بوده و به‌کلی سنت‌های یهودی و فرهنگی اروپا و خاورمیانه را تضعیف کرده است. یکی از فرهنگ‌هایی که پلد می‌گوید دولت اسرائیل نابودشان کرده، فرهنگ یدیش است. از طرف دیگر، تلاش اسرائیل برای پاک‌سازی نژادی انسان‌ها، فقط به فلسطینی‌ها محدود نمی‌شود بلکه شامل نابودکردن، مسخره‌کردن و نادیده‌گرفتن فرهنگ عربی حتی فرهنگ یهودیان عرب هم می‌شود. 

میکو پلد می‌گوید ارتش اسرائیل یک‌سازمان تروریستی است و مادرش هم بارها گفته صهیونیسم شکست خورده و دلیلی وجود ندارد که همه انسان‌ها نتوانند در یک‌کشور دموکراتیک و برابر زندگی کنند. روی همین‌حساب او از تحریم و بایکوت اسرائیل حمایت می‌کند. 

این‌مرد اسرائیلی می‌گوید همسرش از او پرسیده چرا ارتشی را که پس از ۲۰۰۰ سال بناست از یهودیان محافظت کند، این‌گونه مورد خطاب قرار می‌دهد. پاسخی که فرزند ژنرال متی پلد به همسر اسرائیلی‌اش می‌دهد، این‌گونه است: «اگر تو هم آنچه را که من می‌دانم و دیده‌ام، می‌دانستی همین کار را می‌کردی که من می‌کنم. تحمل این‌دانسته‌ها بسیار دشوار است و دیگر نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم.»

صادق وفایی

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.