بازخوانی یک شکست؛ حزب توده از تولد در دامان کمونیسم تا رقص برای امپریالیسم

صدا و سیما دوشنبه 07 مهر 1404 - 08:31
حزب توده ایران در مهرماه ۱۳۲۰ و در پی اشغال کشور توسط متفقین، با میراث فکری حزب کمونیست منحل شده، شکل گرفت و به سرعت به یکی از تأثیرگذارترین و پرحاشیه‌ترین احزاب سیاسی آن دوران تبدیل شد.

بازخوانی یک شکست؛ حزب توده از تولد در دامان کمونیسم تا رقص برای امپریالیسم

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ حزب توده ایران در مهرماه ۱۳۲۰، تنها چند هفته پس از اشغال ایران توسط متفقین و در فضای نسبتاً باز سیاسی پس از سقوط رضا خان تاسیس شد. این حزب که میراث دار فکری و تشکیلاتی حزب کمونیست ایران (منحل شده در دوره رضاشاه) به شمار می‌رفت، به سرعت به یکی از مؤثرترین و در عین حال بحث برانگیزترین نهاد‌های سیاسی ایران تبدیل شد. تحلیل تاریخ این حزب، فراتر از یک گزارش تاریخی، واکاوی یک تناقض بزرگ است: چگونه حزبی با شعار عدالت‌خواهی و استقلال، در دامان وابستگی به یک ابرقدرت خارجی گرفتار آمد و چگونه جریانی که مدعی نمایندگی کارگران و زحمتکشان بود، نهایتاً در برابر انقلابی مردمی ایستاد و از صحنه تاریخ ایران حذف شد؟

حزب توده اولین گام برای حضور کمونیسم در ایران نبود؛ چرا که پیشینه حضور گروه‌های مارکسیستی و چپ گرا به اواخر دوران قاجار برمی گشت و همچنین در طول سال‌هایی که رضا خان بر تخت قدرت بود جبنش کمونیسم فعالیت‌های نسبتا موثری در ایران داشت، تا اندازه‌ای که پهلوی برای جلوگیری از این کنش گری ها، با شدت با کمونیست‌ها برخورد کرده و تعداد زیادی از آن‌ها را همچون آرداش آوانسیان، میرجعفر پیشه‌وری، رضا روستا و یوسف افتخاری دستگیر کرد. علاوه بر این در سال ۱۳۱۰ لایحه‌ای به تصویب مجلس رسید که بر طبق آن فعالیت و تبلیغات کلیه سازمان‌های سیاسی کمونیستی یا پوشش آن‌ها را غیر قانونی اعلام کرد؛ بنابراین طبیعی بود تا زمان حضور رضاخانِ وابسته به غرب، در کشور جایی برای پیروان بلوک شرق نبوده و این تنش‌ها ادامه داشته باشد.

 اما پس از شهریور ۱۳۲۰ و کناره گیری اجباری پهلوی از قدرت، حزب توده در شرایطی متولد شد که فضای سیاسی ایران پس از سال‌ها دیکتاتوری، ناگهان گشوده شده بود. در این سال برخی از کمونیست‌های سابق مانند احسان طبری، ایرج اسکندری، عبدالحسین نوشین و میرجعفر پیشه وری با تاییدیه سفارت شوروی این حزب را تاسیس کردند. حتی در جلسه‌ای که در منزل سلیمان میرزا اسکندری برای تاسیس حزب جدید تشکیل شده بود رستم علی اف مسئول امور حزبی و اطلاعاتی سفارت شوروی نیز حضور داشت.

 علاوه بر حمایت‌های فکری، سیاسی و مالی سفارت شوروی، حضور ارتش این کشور در شمال ایران به حزب پشتوانه امنیتی و عملیاتی قابل توجهی بخشید. حزب به سرعت شبکه‌ای گسترده از هوادارن را در میان روشنفکران، دانشجویان، کارگران و حتی بخشی از ارتش سازمان داد. حزب توده در این دوره فعالیت‌هایی اثرگذار در راستای تکامل سازمانی خود داشت. انتشار مطبوعاتی مانند «رهبر»، «سیاست» و «مردم»، تأسیس گروه‌های کارگری، ترجمه و ترویج ادبیات و فلسفه مارکسیستی، و جذب شماری از چهره‌های شاخص فرهنگی و ادبی از جمله این اقدامات بود.

 آن‌ها برای نفوذ بیشتر در میان مردم مذهبی ایران با توصیه استالین حتی از واژه کمونیست در نام حزب استفاده نکرده و آن را به نام توده نامگذاری کردند. استالین گفته بود در کشور‌های عقب مانده کمونیست‌ها نباید به نام حزب کمونیسم فعالیت کنند. آن‌ها با همین رویکرد و با توجه به بافتار مذهبی جامعه ایران فعالیت خود را آغاز کردند. تا جایی که این حزب برای نخستین بار توانست گفتمان کمونیسم را به شکلی نظام‌مند به فضای سیاسی ایران تزریق کند. فراگیری این گفتمان سبب شد برخی اعضای حزب حتی در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی نامزد و موفق به ورود به مجلس شوند.

حزب توده در فضای سیاسی آن روز به وضوح از منافع شوروی در ایران صحبت و هواداری می‌کرد. در زمانی که شوروی درخواست امتیاز نفت شمال را داشت، نمایندگان حزب توده که سابقا با دادن امتیاز به کشور‌های خارجی مخالفت کرده بودند، با این پیشنهاد شوروی موضعشان عوض شد. حتی احسان طبری نیز در مقاله‌ای در روزنامه مردم برای روشنفکران نوشت: «ما به همان ترتیب که برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و علیه آن سخن نمی‌گوییم باید معترف باشیم که شوروی هم در ایران منافع جدید دارد. باید به این حقیقت پی برد که مناطق شمالی ایران در حکم حریم امنیت شوروی است و عقیده دسته‌ای که من در آن هستم این است که دولت به فوریت برای دادن امتیاز نفت شمال به روس‌ها و نفت جنوب به کمپانی‌های انگلیسی و امریکایی وارد مذاکره شود».

همچنین نقش حزب در تحولاتی مانند غائله آذربایجان به روشنی نشان دهنده جهت‌گیری و دنباله‌روی بی‌قید و شرط از اهداف ژئوپلتیک شوروی بود. شوروی که حاضر به تخلیه آذربایجان ایران نبود، از حزب توده به عنوان اهرمی برای تحت فشار گذاشتن دولت مرکزی استفاده کرد. این واقعه، زنگ خطر جدی درباره «اولویت منافع شوروی بر منافع ملی ایران» برای این حزب بود؛ بنابراین مهم‌ترین ضعف ساختاری حزب توده، وابستگی ایدئولوژیک، تشکیلاتی و مالی به اتحاد جماهیر شوروی بود. این وابستگی تنها یک اتهام از سوی مخالفان نبود، بلکه در عمل و خط مشی‌های حزب به روشنی مشهود بود. حزب توده در طول جنگ جهانی دوم، به دنبال حمله آلمان به شوروی، یک‌باره از سیاست ضد انگلیس به سیاست همراهی با متفقین تغییر موضع داد. این چرخش ناگهانی، مصلحت‌اندیشی و فرمان پذیری آنان را از دستورکار خارجی آشکار ساخت. همچنین حزب توده تا سال‌ها به توجیه حکومت استالین و حتی پاک‌سازی‌های خونین او می‌پرداخت. این موضوع برای بسیاری از اندیشمندان مستقل، نشانه تبعیت کورکورانه بود.

 در کودتای ۲۸ مرداد نیز حزب توده نتوانست موضعی ملی اتخاذ کند و علی رغم ظرفیت‌ها و نفوذی که حتی در میان نظامیان داشت، با سردرگمی سازمانی خود و عدم اقدام به موقع در حقیقت به استقبال کودتا رفت؛ این چیزی بود که کمی بعد برای حزب تبدیل به بحران شد. زاهدی نخست وزیر کودتا با احساس خطر از ظرفیت ساختاری این حزب، با ضربه‌ای محکم آن را تا مرحله فروپاشی پیش برد، به گونه‌ای که اعضای باقیمانده از کشور متواری شده و به کشور‌های اروپای شرقی پناه بردند. هرچند در این دوره حزب حضوری مخفیانه داشت و در تبعید به فعالیت می‌پرداخت، با این حال انتشار نشریات و نفوذ در محافل دانشگاهی، باعث تداوم حضور ایدئولوژیک آن در میان نسل جدید شد.

با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، حزب توده که یکی از قدیمی‌ترین نیرو‌های مخالف رژیم پهلوی بود، فرصتی تاریخی برای ایفای نقش می‌دید. اما در مواجهه با انقلاب اسلامی نیز نتوانست تحولات را عمیقا فهم کرده و در سمت درست بایستد. حزب توده تحت تأثیر تحلیل‌های مارکسیستی، ابتدا انقلاب اسلامی را یک حرکت ارتجاعی می‌دانست که توسط روحانیون و بورژوازی سنتی رهبری می‌شد؛ اما با گسترش انقلاب، آن‌ها برای جلوگیری از انزوا، موضع خود را تغییر داده و از انقلاب و حضرت امام خمینی (ره) حمایت کردند. این حمایت، راهکنشی موقت برای خروج از بن بست بود. حزب امیدوار بود در فضای باز پس از سقوط شاه، بتواند نفوذ خود را افزایش داده و در دراز مدت، جهت‌گیری انقلاب را به سمت کمونیسم و سوسیالیسم تغییر دهد.

آن‌ها هم مانند سایر دشمنان انقلاب اسلامی دچار خطای محاسباتی شده بودند. آن‌ها تصور می‌کردند می‌توانند در یک بازی سیاسی، از نظام نوپا برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند. بزرگ‌ترین اشتباه حزب توده، درک نکردن ماهیت عمیقاً مذهبی، استقلال طلبانه و ضد استعماری انقلاب و شخص امام (ره) بود. جمهوری اسلامی با هرگونه وابستگی مخالف بود چه غربی و چه شرقی.

آن‌ها همپای شرق و غرب به رویارویی با جمهوری اسلامی ایران اقدام کردند. با تشدید اختلافات میان حزب توده با نظام اسلامی به ویژه در زمینه جنگ ایران و عراق که حزب به دلیل سیاست‌های شوروی، موضعی مبهم و نزدیک به عراق داشت، فعالیت آن غیرقانونی اعلام شد. در نهایت سال‌های ۶۱ و ۶۲ با افشای یک شبکه گسترده جاسوسی حزب توده برای شوروی، بسیاری از رهبران و عوامل آن دستگیر شدند.

 اعترافات تلویزیونی سران حزب، ضربه نهایی بر پیکر این حزب بود. آنها به طور علنی به وابستگی، جاسوسی و برنامه‌ریزی برای براندازی نظام اعتراف کردند. حتی غلامحسن قائم پناه از اعضای کمیته مرکزی حزب گفته بود: اصولا حزب توده برای جاسوسی پایه ریزی شد.

 این حزب با آرمان‌های عدالت خواهانه و ضد استعماری متولد شد؛ اما از همان ابتدا، تولدش در سایه یک قدرت خارجی شرقی رخ داد و در ادامه نیز با غرب همسو شد. این تناقض ذاتی، باعث شد که در تمامی مراحل حیات خود، نتواند به یک نیروی مستقل و ملی تبدیل شود و در نهایت نیز از سوی مردم طرد شد و این پایانی تراژیک برای کمونیسم و حزب توده در ایران به شمار می‌رفت.

نویسنده و پژوهشگر: عباس کریمیان

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.