مرتضی سرهنگی: جنگِ دفاعی به ذات «ضد» ندارد!

خبرگزاری مهر دوشنبه 07 مهر 1404 - 13:53
آیین رونمایی هشتمین مجلد از مجموعه «روایت» و دومین جلد از مجموعه «همسران» با عنوان «جاده‌های ناتمام» که روایتی از زندگی و خاطرات خدیجه بشردوست، همسر سردار محمدعلی عزیز جعفری است برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، آیین رونمایی و روایت تحلیلی هشتمین مجلد از مجموعه «روایت» و دومین جلد از مجموعه «همسران» با عنوان «جاده‌های ناتمام» از سلسله نشست‌های رواق تورق، با حضور مرتضی سرهنگی، محمدعلی آقامیرزایی و محبوبه عزیزی (نویسنده اثر) با دبیری امین خرمی در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. این کتاب روایتی است از زیست، زندگی و خاطرات خدیجه بشردوست، همسر سردار محمدعلی عزیز جعفری.

همسران فرماندهان، سربازان پنهان جنگ بودند

محبوبه عزیزی در این نشست گفت: کتاب «جاده‌های ناتمام» خانم بشردوست، جزو مجموعه روایت همسران فرماندهان است. در دوره‌ای مرکز مطالعات از گروه مطالعات اجتماعی‌فرهنگی خواست تا به موضوع زندگی همسران فرماندهان بپردازند. نخستین کتاب منتشر شده از این دست خاطرات خانم شبابی؛ همسر سرلشکر رحیم‌صفوی با تدوین زهرا اردستانی بود. پس از آن نیز کتاب خاطرات خانم بشردوست به من پیشنهاد شد و کار روی آن را شروع کردم.

وی افزود: خانم بشردوست در بسیاری موارد تمایلی به بازگو کردن خاطرات نداشتند. به‌هرحال همه کسانی که قرار است روایت زندگی خود را بیان کنند، به این فکر می‌کنند که آشکار شدن آن برای همه مناسب نیست. ایشان به‌ویژه در مصاحبه‌های اولیه، بسیار گارد داشتند و نگران بودند که آنچه می‌گویند درست نباشد یا عادی جلوه کند و ضرورتی برای بیان آن وجود نداشته باشد.

او ادامه داد: برای قانع کردن ایشان توضیح دادم که هر کس نسبت به زندگی خود چنین تصوری دارد اما وقتی گفته می‌شود، دیگران نیز می‌توانند هم‌ذات‌پنداری کنند. مسائل زندگی برای همه مشابه است و بیان آن‌ها مسئله‌ساز نیست. پیشنهاد دادم اجازه دهند این مطالب نوشته شود و خودشان و آقای جعفری مطالعه کنند تا شاید نگاهشان تغییر کند؛ در غیر این صورت می‌توانند به اصلاحش بپردازند. در کل پژوهش درباره خانم بشردوست برای من بسیار شیرین بود. زندگی ایشان را بسیار دوست داشتم چراکه ساده و در عین حال پر از درس و نکته‌های آموزنده بود.

عزیزی در بخش دیگری از سخنانش گفت: اگر به گذشته برگردم و بخواهم آن را دوباره بنویسم، شاید تغییراتی را برایش لازم ببینم. تغییر لزوماً به معنای حذف نیست بلکه می‌تواند به اضافه شدن نیز تعبیر شود. هیچ‌گاه یک متن آدم را کاملاً راضی نمی‌کند، زیرا هر اثر برشی از زمان است. پس از این تجربه من بیشتر شد و کارهای دیگری با آقایان سرهنگی و آقامیرزایی انجام دادم و حتماً در کارهای بعدی متفاوت‌تر عمل خواهم کرد.

مرتضی سرهنگی: جنگِ دفاعی به ذات «ضد» ندارد!

وی افزود: این کتاب در واقع به شکل مشارکتی نوشته شد؛ من متن را می‌نوشتم و برای آقایان سرهنگی و آقامیرزایی می‌بردم و هر دو پیشنهادها و اصلاحاتی داشتند. آقای سرهنگی همیشه اعتمادبه‌نفس می‌دادند و با روحیه معلمی می‌گفتند: «هر چه در ذهن داری، حتی اگر غلط است، بیاوریم و بحث کنیم.» همین باعث شد جسارت بیشتری پیدا کنم. ما سه نفر در خدمت متن بودیم. در تنهایی شاید جرات نمی‌کردم برخی حرف‌ها را بزنم، اما در جمع می‌گفتم و اگر نمی‌پذیرفتند، اصلاح می‌کردیم و یاد می‌گرفتم. این نوشتار مشارکتی کمک بزرگی به قوی‌تر شدن متن کرد. نسخه نهایی حاصل تلاش جمعی بود و همه سعی می‌کردیم هم متن استناد درست داشته باشد و هم خواندنی باشد تا روایت، دلنشین و جذاب از کار درآید.

او ادامه داد: این تجربه مرا یاد کتاب «هفت صدا» اثر ریتا گیبرت انداخت که او نیز اشاره کرده بود وقتی با همکارش به صورت مشارکتی کار می‌کردند دیگر هر کدام خودِ قبلیشان نبودند و خروجی شبیه اثر نویسنده سومی می‌شد. در نوشتن مشارکتی چنین طوفان فکری‌ای شکل می‌گیرد و چیزهایی بروز می‌کند که در خلوت هرگز اتفاق نمیوفتد. من نیز تمام تلاشم را کردم تا «خود» را برای این کار کنار بگذارم و آموخته‌های بعدی را به آن اضافه کنم.

عزیزی در پایان گفت: پیش‌تر یادداشتی درباره «سربازان پنهان» نوشتم و به این موضوع پرداختم که زنان لایه‌های پنهانی جنگ را آشکار می‌کنند. اگر مردان در خط مقدم مقاومت کردند دلیلش استقامت این زنان در پشت صحنه بود که خیال آنان را راحت می‌کرد. این زنان دیده نشدند، اما نقش‌شان بسیار مهم بود. به نظر من لازم است درباره روایت زنانه بیشتر کار شود تا جنگ ما به‌طور کامل دیده شود.

نوشتن، نوعی شهادت دادن است

مرتضی سرهنگی، محقق و پژوهشگر سرشناس ادبیات پایداری دیگر سخنران این نشست بود، او گفت: پیش از هر چیز باید بگویم که در نوشتن روایت باید به شخصیت نزدیک شد. نوشتن، نوعی شهادت دادن است و باید درست شهادت داد. شهادت نادرست دادن عین ناجوانمردی است. مبالغه خواننده را قانع نمی‌کند و یکی از دلایل عدم خوانده شدن کتاب‌ها نیز همین اغراق است.

وی افزود: جنگ دو دستور زبان دارد، دستور زبان عصر جنگ که حماسی و تبلیغی است و مردم را به مقاومت دعوت می‌کند؛ و دستور زبان عصر پس از جنگ که تعقلی است و باید درست و منطقی سخن بگوید. رسانه‌های ما هنوز از دستور زبان تبلیغی به دستور زبان تعقلی نچرخیده‌اند. به همین دلیل است که وقتی کتابی به درستی نوشته می‌شود، مردم آن را می‌خوانند.

او ادامه داد: برخی می‌گویند فلان کتاب یا فیلم، ضدجنگ است در حالی که جنگِ دفاعی به ذات «ضد» ندارد. بنابراین باید زبان تعقلی را ساده کرد و قدرتی به آن داد که خواننده را با خود همراه سازد. این ویژگی در کتاب خانم عزیزی مشهود است.

سرهنگی در ادامه گفت: آغاز هر فصل کتاب «جاده‌های ناتمام» با ابهام همراه است و پایان‌بندی خوبی دارد. ورود مناسب به متن و خروج خوب از آن، خواننده را راضی می‌کند و متن را خوش‌طعم می‌سازد. در این روایت، یک شخصیت «پدر» حضور دارد که به نظرم باید بیشتر به او پرداخته می‌شد. روایت مهندسی دارد. وقتی در ذهن بماند، قابل انتقال می‌شود؛ روایت جنگ نیز باید چنین باشد همان‌طور که قصه‌های مادران و مادربزرگ‌ها در ذهن ما ماندگار شده است. ما ناگزیریم هشت سال جنگ را که با دست خالی اداره شد، منتقل کنیم.

وی افزود: جنگ، ضد زندگی است اما ما با نوع نگرشی که داریم به آن معنای زندگی می‌دهیم؛ هنوز هیچ گلوله‌ای ساخته نشده که بتواند بر زندگی غلبه کند. من معتقدم ملتی که بتواند ادبیات جنگ خود را محفوظ نگه دارد، می‌تواند حدود و ثغور مرزهایش را نیز حفظ کند.

نقش زنان در پشت جبهه بسیار مؤثر بود

محمدعلی آقامیرزایی، پژوهشگر و نویسنده و مدیر تولید محتوای انتشارات خط مقدم نیز که در این نشست حاضر بود گفت: در روایت‌های مقاومت و دفاع مقدس، همواره فرماندهان و سربازان مورد توجه قرار گرفتند و عملیات‌ها، شهادت‌ها و جانبازی‌ها روایت شدند. اما پشت این مردان، زنانی بودند که از آنها پشتیبانی می‌کردند. فرمانده یا سربازی که دو ماه به خانه نمی‌آمد، دلش به همسری قرص بود که پشت صحنه همه چیز را اداره می‌کرد. نقش این زنان بسیار مؤثر بود.

وی افزود: امروز، جنگ به روایت منتقل شده است. باید روایت زیست خود از دفاع مقدس را به بهترین شکل ارائه کنیم؛ روایتی که نشان دهد همیشه و به‌ویژه پس از انقلاب در موضع دفاع بوده‌ایم و هیچ‌گاه جنگ تهاجمی را آغاز نکرده‌ایم. اگر دست به روایت این دفاع نزنیم مثلاً مردم نمی‌دانند چرا در سوریه حضور داشتیم؛ اما وقتی روایت کنیم روشن می‌شود که چرا وقتی آنجا نجنگیدیم، جنگ به تهران کشیده شد.

او در پایان گفت: نقدهایی به کتاب وارد است اما کاستی‌هایی نیست که از سمت نویسنده صورت گرفته باشد؛ بلکه ناشی از محدودیت‌هایی است که از سوی خانم بشردوست اعمال می‌شد. چراکه بسیار متواضع بودند و نمی‌گذاشتند برخی مطالب چاپ شود؛ حتی می‌گفتند بعد از فوت من این‌ها را منتشر کنید. در هر جلسه گفت‌وگو، خانم عزیزی مطالب را می‌نوشتند و قبل از جلسه بعدی توسط خانم بشردوست بازمی‌خوانی می‌شد. این روش باعث شد تدوین اولیه همزمان با مصاحبه‌ها انجام شود. با این حال، خانم بشردوست چندان مایل نبودند برخی موضوعات را باز کنند. خانم عزیزی با صبوری و ظرافت توانست مطالب را مهم را از خانم بشردوست بپرسد. به طور کلی این روایت ارزشمند است زیرا از منظر همسر یکی از فرماندهان عالی جنگ نگاشته شده است.

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.