به گزارش خبرگزاری صداوسیما، برنامه گفتگوی ویژه خبری با موضوع بررسی آخرین تحولات سیاسی پس از دفاع مقدس ۱۲ روزه میزبان سرلشگر پاسدار محسن رضایی – فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس بود.
سوال: موافق هستید از موضوع داغ روز شروع کنیم؟ از اسنپ بک؟
رضایی: بله
سوال: به نظر میرسید که جبهه غرب که در تقابل در جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند بعد از ناکامی در جنگی که مرتکب شد، جنگ ۱۲ روزه و عدم موفقیت در آن ماجرا، به سمت اسنپ بک متمایل شد و به این سمت حرکت کرد و این در حالی اتفاق افتاد که جمهوری اسلامی ایران انعطاف حداکثری را از خودش نشان داد و حتی به توافق قاهره هم دست پیدا کرد ولی با وجود همه پنجره دیپلماسی که جمهوری اسلامی ایران تلاش میکرد و همچنان هم دارد تلاش میکند که باز نگه دارد، اما آنها این روش را پیش گرفتند و الان به سمت اسنپ بک متمایل شدند دلیل این تقابل غرب با جمهوری اسلامی ایران را چه میدانید؟
رضایی: به نظر من اسنپ بک پایان سیاست خارجی و اروپا در روابط بین الملل است. چون آنقدر این کار افتضاح آمیز و مضحکه است که اگر به خوبی ابعاد این مذاکرات و این رفت و آمدها گفته شود، همه متوجه میشوند که یک اتفاق مهمی اصلا در سیاست خارجی اروپا اتفاق افتاده، اینها به ما گفتند اگر شما با آقای گروسی توافق کنید، ما اسنپ بک را اجرا نمیکنیم. آقای عراقچی در قاهره رفتند و امضا کردند، ولی اینها زیر قول شان زدند، بعد معلوم شد که آمریکاییها به اینها گفتند شما بیخود کردید، بروید اسنپ بک را اجرا کنید. چین و روسیه با مشورت با پاکستان، ایران آمدند اولین قطعنامه را برای به تاخیر انداختن ارائه کردند. باز هم آمریکاییها با اروپاییها با همدیگر آمدند و این را رد کردند. وقتی مقام معظم رهبری در رابطه با نحوه مذاکرات صحبت کرد یک نرمشی در اینها بوجود آمد، چین و روسیه با فرانسه و آلمان و انگلستان صحبت کردند که ما یک مقدار این قطعنامه دوم را با شما یک طوری درست تنظیم میکنیم شما بیایید رای بدهید، خود فرانسویها و اروپاییها هم به ما گفتند که ما به این قطعنامه دوم حتما رای میدهیم.
سوال: قطعنامه دوم یعنی تعلیق شش ماهه منظور شما است؟
رضایی: تعلیق شش ماهه در همین دو سه روز پیش
سوال: پیشنهاد روسیه و چین
رضایی: پیشنهاد دوم روسیه و چین، اصلا اظهار کردند، خود چینیها و روسیه به ما گفتند که اینها به ما علامت دادند که اگر این قطعنامه را بیاورید ما این جا دیگر توافق میکنیم، ولی ۲۴ ساعت قبل آمریکاییها متوجه شدند به این سه تا کشور گفتند که شما این کار را نکنید و در آخرین لحظه برای بار دوم که اینها قول داده بودند تعهد کرده بودند که اگر شما با گروسی توافق کنید، ما اسنپ بک را کنار میگذاریم، بار دوم که با چین و روسیه یک مقدار تغییرات جزئی در قطعنامه داده بودند و مذاکراتی که آقای عراقچی، آقای پزشکیان با طرفهای اروپایی کرده بود باز هم بار دوم اینها آمریکاییها به اینها یک تشری زدند و باز اینها کوتاه آمدند. این از یک بعد. بعد دوم این است که اینها آمدند از اسنپ بکی که حالت مردهای و بی خاصیت و غیر قانونی دارد آمدند استفاده کردند. اسنپ بک را اینها نمیتوانند قانونا اجرا کنند، چون آنها به تعهداتشان عمل نکردند. اسنپ بک را زمانی اینها میتوانستند استفاده کنند که ایران به تعهداتش عمل نکرده باشد ما از ۲۰ سال پیش تا قبل از برجام، بعد از برجام مرتب زیر نظر بازرسیهای سازمان انرژی هستهای سازمان ملل هستیم، ما آتویی نداشتیم انحرافی نداشتیم و بعد از مذاکرات هم ما به همه تعهدات مان عمل کردیم آنها به تعهداتشان عمل نکردند، این که چین و روسیه با قدرت تمام میگویند که این غیر قانونی است و ما به این اسنپ بک عمل نمیکنیم، این حرف حرف جدی و این حرف پشتوانه حقوقی دارد و نشان میدهد اینها از یک کار غیرمشروع دارند استفاده میکنند این هم مسئله دوم. حالا چرا نیاز دارند؟ اگر اینها در جنگ ۱۲ روزه شکست نمیخوردند میرفتند سراغ اسنپ بک؟ پس معلوم است یک چیزی کم دارند معلوم است مقاومت ما جواب داده، معلوم شده که اینها برای این که ایران را تسلیم بکنند در جنگ و فشارهای دیگر نتوانستند، پناه آوردند به اسنپ بک. این نشان میدهد که اسنپ بک سند شکست راهبردی دشمن در این چندماه اخیر در مواجهه در ایران است. پاسخ ما روشن است ما باید به جلو حرکت کنیم ما متوقف اینها نباید باشیم که اگر در سوالات شما باشد من توضیح خواهم داد که چگونه ما میتوانیم به سمت جلو جهش پیدا کنیم و از این فشارها ...
سوال: به نظر شما اسنپ بک فعال شده؟ چون دیشب هم وزیر خارجه اعلام کردند که از نظر جمهوری اسلامی ایران فعال نیست اسنپ بک به دلیل عدم اجماع و چالشهای حقوقی که دارد.
رضایی: اینها افراط و تفریط به نظرم نباید صورت بگیرد من یک مقدار این موضوع را باز میکنم. پس اولا دست آویز قرار دادن اسنپ بک شکست سیاست خارجی اروپا در دنیا است یعنی معلوم است در مسئله اوکراین خیلی اینها تضعیف شدند و آنقدر با آمریکاییها نیاز پیدا کردند تا یک علامتی آمریکاییها میدهند اینها ولو جهت شان طور دیگر بوده جهت شان را عوض میکنند به همان سمت و پشت سر امریکا و اسرائیل دارند میروند. این به این معناست که دیگر اروپا سیاست خارجی ندارد آن استقلال نیم بندی هم که داشت دیگر از بین رفته است. اما حالا اسنپ بک چه کار میتواند بکند؟ اسنپ بک مجموعه ۶ تا قطعنامه است که دوتای آن تقریبا حاشیهای است ۴ تای آن اصل است این ۴ تا شامل چند تا حکم تحریمی میشود. برخی از این احکام جدید هستند ولی قابل خنثی شدن هستند همانطور که ما تقریبا در سالهای گذشته از ۲۰ میلیارد فروش نفت به بالای ۵۰-۶۰ میلیارد دلار فروش نفت در اوج تحریمهای سنگین آمریکا رسیدیم برخی از این احکام اینها را ما میتوانیم خنثی کنیم. برخی هم در عمل خنثی نمیشوند ولی قابلیت اجرا ندارند.
سوال: مثل چه چیزی؟
رضایی: مثل فرض کنید مسئله بازرسی کشتیها، این اصلا قابل عمل نیست هیچ کشوری حاضر نیست بیاید در این شرایط یک تحریم غیرقانونی آن هم برخی از کشورها مثل چین و روسیه قبول ندارند اینها اجرایی نیستند. کمتر از سه درصد اینها قابل اجرایی هستند که ما برای اینها فکر کردیم. یعنی ما هم در ستاد مقابله با تحریمها که جناب آقای عارف معاون اول اداره میکنند هم در شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا برای اینها از مدتها قبل که فکر میکردیم ممکن است این کار را بکنند نشستیم، اینها را ما فکر کردیم که اینها قابلیت اجرایی دارند، کمتر از سه درصد هم تاثیر میگذارند، اما تاثیر اینها هم بین ۳ تا ۹ ماه بیشتر اثرروانی نیست، پیش بینی من بیشتر از سه تا چهار ماه بیشتر نیست حالا فرض کنیم تا نه ماه، آن هم اثر روانی اینها است، برخی از اینها هم که اصلا جدید نیستند الان جاری هستند، بنابراین به نظر من موضوع اسنپ بک علامت شکست راهبردی دشمن در این مواجهه نظامی و اقتصادی که با ما داشت و ثانیا یک آبروریزی بزرگی برای اروپا شد که خود این بعنوان یک سرفصل جدیدی از افول اروپا در روابط بین الملل در آینده احتمال میدهم بنشینند اساتید روابط بین الملل روی چارچوب این بحث کنند، صحبت کنند و کار کنند.
سوال: این که مطرح میشود که به دلیل عدم اجماع و چالشهای حقوقی ماجرای اسنپ بک این که دو عضو دائم شورای امنیت چین و روسیه دو عضو غیردائم از جمله الجزایر و پاکستان که اینها مخالفند و دو عضو غیردائم دیگر از جمله کره جنوبی و گویان که ممتنع رای دادند عدم اجماع و چالش حقوقی را در پی داشته است، معتقدند که به دلیل همین چالشهای حقوقی در ۲۶ مهرماه ۱۸ اکتبر که عملا انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ است اصلا با پایان این قطعنامه و انقضای برجام اسنپ بک هم اصلا منقضی خواهد شد در کل، یعنی اصلا ماجرا به آنجا که ادامه پیدا خواهد کرد نمیرسد شما معتقدید به این که این اتفاق بیفتد؟
رضایی: این یک زمینه حقوقی خوبی است که ما میتوانیم روی این کار کنیم، در این اختلاف نظر است بعضیها نظرشان همین است که وقتی این زمان این قطعنامه تمام میشود، دیگر اسنپ بک اصلا چه معنا دارد؟ بعضی میگویند نه، چون این ناظر به تحریمهای قبلی سازمان ملل و شورای امنیت است آن قطعنامهها سر جای. این یک اختلاف حقوقی است ولی یک زمینه خوبی برای ما است که ما از طریق مجامع حقوقی این را دنبال کنیم و سعی کنیم که کل این حرکت را هم زیر سوال ببریم.
سوال: در مجموع ما در نیمه اول امسال چند دور مذاکره را انجام دادیم و نهایتا جنگ هم اتفاق افتاد. سوال مشخص این است که چرا مذاکرات به نتیجه نمیرسید یا نرسید؟ و این که با این تجربه آیا به نظر شما مذاکرات باید همچنان ادامه پیدا کند یا نه؟
رضایی: ما یک تجربه خوبی در دفاع مقدس داریم. خیلی مهم است که ما واقعا از درسهای گذشته از تجارب گذشته استفاده کنیم بالاخره اینها در عمق بخشی به تدابیر جمهوری اسلامی ایران و مسئولان کشور خیلی موثر است. من نمیخواهم برگردیم به تجارب دیپلماسی دوران قاجار، دوران پهلوی، خیلی درسهای مهم وجود دارد، ولی ما از همین دوران خودمان صحبت کنیم. ما در دفاع مقدس در سال اول جنگ صدام وارد ۵ استان ایران شد. همان روز پنجم یک مصاحبهای کرد که چند روز دیگر من میآیم اهواز مصاحبه دوم را در اهواز با شما انجام میدهم. نیروهای ما آنها را متوقف کردند و به اهواز نرسیدند. ولی خیلی از شهرهای ما دست آنها افتاد، خرمشهر دست آنها افتاد، آبادان محاصره شد و به موازات این ایران هم حملاتی را برای آزادسازی سرزمینهای خود انجام داد. ولی ما در ۴ حمله بزرگی که با فرماندهی آقای بنی صدر رئیس جمهور وقت صورت گرفت ایران توفیقی به دست نیاورد، تقریبا جنگ به بن بست رسیده بود، نه او میتوانست جلو بیاید، نه ما میتوانستیم سرزمین هایمان را آزاد کنیم. در طول سال اول جنگ دهها هیئت مذاکره کننده به ایران آمد. از جمله نخست وزیر پاکستان آقای ضیاءالحق با یک تیمی آمدند از کنفرانس اسلامی آمدند از کشورهای دیگر آمدند آنقدر آمریکا و شوروی آن زمانی که پشت سر صدام بودند و خود صدام مطمئن بود که از این پیشرویهایی که کرده و شهرهایی که گرفته میتواند امتیازاتی از ایران بگیرد که یکی از روسای جمهوری که آمده بود برای مذاکره در زمان برگشت هواپیمای جنگی اسرائیل در فضای آسمان ترکیه هواپیمای او را ساقط کرد. یکی از روسایی که هیئت مذاکره کننده داشتند برمی گشتند این قدر مغرور و متکبر و از موضع این که ایران دیگر شکست خورده، باید بیاید پشت میز مذاکره و امتیازاتی را به صدام و ارتش بعث عراق باید بدهد. اتفاقی که افتاد سال دوم اوضاع عوض میشود، اول فرماندهان ارتش و سپاه عوض شدند، یعنی من و برادرمان صیاد شیرازی فرمانده جنگ را به دست گرفتیم مقام معظم رهبری با یک دو سه هفته بعد از این انتصاب ما رئیس جمهور شدند و رئیس شورای عالی دفاع شدند، ما ظرف ۹ ماه نود و خوردهای درصد سرزمین هایمان را آزاد کردیم و این موجب شگفتی دنیا شد که چه شد که صدام و آمریکا که همه منتظر بودند دیر یا زود ایران بیاید پای میز مذاکره بنشیند و امتیازات آنها را تحویل بدهد اینها روی اروند حرف داشتند، قرارداد ۱۹۷۵ را صدام در حمله به ایران پاره کرده بود با این پیروزیهای پی در پی ورق برگشت، اما چه اتفاقی افتاد؟ ما درست در سر مرز عراق که رسیدیم فرصتی بود برای آمریکا، برای عراق که بگویند که ما اشتباه کردیم و اسرا را آزاد میکنیم ۷۵ را قبول داریم. آقای کسینجر یک مصاحبهای کرد گفت از این به بعد این جنگ نباید برندهای داشته باشد. یعنی چه؟ یعنی نه جنگ نه صلح بین ایران و عراق ادامه پیدا کند و ۲۰ سال جنگ طول میکشید. بحثهای زیادی در داخل کشور، خارج از کشور شد که این جنگ ۲۰ سال طول میکشد چرا اینقدر معطل میکنید بروید با ارباب صحبت کنید، اگر شما با ارباب صحبت کنید دیگر مسئله تمام میشود؛ که امام فرمود اگر این جنگ ۲۰ سال هم طول بکشد ما ایستادهایم و جلو میرویم. همین روحیه در کنار این پیروزیهایی که به دست آمد کلا ورق را برگرداند. الان ما نگاهی کنیم به شش ماه گذشته ببینیم چه اتفاقی افتاده و اینها چرا در مذاکرات جلو نمیآیند؟ اینها پشت این که در مذاکرات جلو نمیآیند چه طرحی؟ چه خوابی برای ایران دیدند؟ برای کل غرب آسیا چه خوابی دیدند؟ مگر آقای ترامپ نامه مکتوب از طریق امارات برای ایران ننوشته نفرستاده؟ چون نامه مکتوب به عنوان مقام معظم رهبری نامه نوشت، در آن میگوید بیایید مذاکره کنیم، میدانید آقای ترامپ بدترین و شرورترین رئیس جمهور آمریکا است برادران ما را شهید کرده، قاسم سلیمانی را شهید کرده، با همه این احوال نظام تصمیم میگیرد مذاکره را انجام بدهد. بار اول، بار دوم، بار پنجم اینها دیگر پیشنهاد مکتوب دادند. ما رفتیم یعنی آقای عراقچی آمد با هیئتهای مشاوره کننده متن پیشنهادات ایران را آماده کرد برد که مذاکره کند اینها جنگ را شروع کردند. این در رابطه با بحث مذاکره با آمریکاییها. مذاکره با اروپاییها، عرض کردم خود اروپاییها گفتند که شما اگر با آقای گروسی بنشینید به یک توافقنامه امضا کنید که بازرسیها چگونه باشد، ما اسنپ بک را اجرا نمیکنیم، چرا اجرا کردند؟ این نشان میدهد ما باید با توجه به تجارب گذشته و به ویژه این تجارب ۵۰ سال، ما باید در دیپلماسی مان یک تغییر بدهیم. دیگر دیپلماسی سنتی ما حداقل با این کشورهایی که ماهیت شان رو شده نباید ادامه بدهیم. اولا اولویت باید در میدان باشد که من توضیح خواهم داد میدان آیا فقط نظامی است یا نه؟ میادین دیگری هم دارد؟ و مذاکرات پس از اقدام در میادین و باید در خدمت میدان قرار بگیرد. مذاکره برای مذاکره و مذاکره بعنوان یک راهبردی که امید باشد که این به نتیجه برسد دیگر به نظرم دوران آن تمام شده است. روش مذاکره هم باید تغییر پیدا کند در حقیقت وقتی اروپا نشان میدهد که هیچ نوع استقلالی از خودش ندارد اصلا چرا ما باید با اینها مذاکره کنیم و روی چه حسابی مذاکره کنیم وقتی دو بار قول میدهند و بعد معلوم میشود از یک جای دیگری فرمان اینها به دست دیگری است بنابراین ما باید روش مذاکره را هم تغییر بدهیم.
سوال: شما با اصل مذاکره موافق هستید؟
رضایی: الان عرض میکنم چه نوع مذاکره. مذاکره برای تقویت میدان بله، ما از اول انقلاب تا الان مذاکره داشتیم.
سوال: طرف این مذاکره از نظر شما کیست؟
رضایی: عرض میکنم. اولا باید ما به دشمن نشان بدهیم که همیشه در مذاکره باز نیست اگر قرار شد اینها حمله کنند باز ببینند ما میتوانیم مذاکره کنیم، اسنپ بک را اجرا کنند میبینند باز ایران باز میگوید ما مذاکره میکنیم میگویند خیلی خب ایران که همین طور دارد عقب نشینی میکند ما دوباره یک حمله دیگر کنیم یک تحریم اقتصادی دیگر کنیم تا این برود تا جایی که ما میخواهیم بنابراین معنی ندارد که ما نشان بدهیم به دشمن در مذاکره همیشه باز است، ما بایستی خطوط قرمز جدیدی را باید تعریف کنیم. البته من، چون در این مقام نیستم، عزیزان ما دروزارت خارجه در مراکز مربوطه باید بنشینند خطوط قرمز باید عوض شود. ما به اندازه کافی به جهان، به آمریکا، به اروپا حسن نیت مان را نشان دادیم. دیگر چه را میخواهیم نشان بدهیم؟ یعنی چرا ما باید دوباره بخاطر حسن نیت یک بار دیگر وارد یک مذاکراتی بشویم که نتیجه ندارد و ما نشان دادیم که واقعا دنبال مدیریت جنگ بودیم ما نشان دادیم از گسترش جنگ جلوگیری کردیم. ما محدودیتهایی برای خودمان به خرج دادیم. ما سعی کردیم بیشتر از ۳۰ درصد از توان مان استفاده نکردیم؛ بنابراین ما خطوط قرمز جدیدی را باید تعریف کنیم. حالا آیا ما مذاکره کنیم یا نه؟ نه به هر قیمتی. نه با هر شرطی، نه بدون شرط، ما باید شرایط معینی را در مذاکرات تعیین کنیم و با قبول این پیش شرطها ما مذاکره کنیم.
سوال: مثل چه؟
رضایی: مثل این که فرض کنید ما اگر وارد مذاکره شدیم به هیچ وجه از ابزار نظامی نباید علیه ایران استفاده شود. در صورتی که این کار بشود، ما مقابله به مثل خواهیم کرد. نه تنها با اسرائیل با خود آمریکا، اگر آمریکا بخواهد وارد مذاکره با ما بشود و دوباره جنگ بشود ما تنها با اسرائیل نمیجنگیم ما اهداف آمریکا را در منطقه خواهیم زد، چرا؟ چون معلوم است که مذاکره برای کمک به اسرائیل است مذاکره برای فرصت گرفتن برای اسرائیل است مذاکره برای تقویت اسرائیل است پس اگر شما دارید از مذاکره برای تقویت اسرائیل و فرصت دادن به اسرائیل استفاده میکنید به محض این که اسرائیل وارد جنگ شود ما با آمریکا هم وارد جنگ خواهیم شد بنابراین ما باید با پیش شرط وارد مذاکره شویم من معتقدم به هیچ وجه مذاکره قطع نشود، اما با چارچوبهای جدید. من الان نمیخواهم برای سیاست خارجی کشور و برای عزیزان مان که انصافا زحمات طاقت فرسایی کشیدند هم آقای دکتر پزشکیان و هم آقای عراقچی یک چارچوبی تعیین کنم، اما معتقدم این چارچوب را باید دوستان ما در وزارت خارجه تعیین کنند. از طرف دیگر ما در شورای هماهنگی اقتصادی سران یک حکمی را تصویب کردیم یعنی آقایان سران و شورای هماهنگی اقتصادی یک حکم تصویب کردند این را به وزارت خارجه ابلاغ شده، این حکم این است که وزارت خارجه برای تشکیل اتحادیهای از کشورهای تحریمی اقدامات خودش را شروع کند، الان بیش از ۱۰-۱۵ تا کشور تحریم هستند، ما هستیم روسیه هستند بسیاری از کشورهای دیگر، کشورهایی در آمریکای جنوبی هستند، ما با کمک اینها میتوانیم به یک بلوک کشورهای تحریمی ...
سوال: یک چیزی جدای از بریکس منظور شما است؟
رضایی: بله ما که عضو بریکس هستیم، بریکس یک اهدافی دارد بحث این جا ضد تحریم است. بریکس دارای یک چارچوبهایی هست ما عضو شانگهای هستیم، عضو بریکس هستیم.
سوال: کارکردی متفاوت از بریکس است که عضو آن هستیم خواهد داشت که ضرورت دارد تشکیل شود؟
رضایی: ما این جا میتوانیم برای خودمان یک روابط پولی و مالی درست کنیم
سوال: الان بریکس هم تقریبا در همین فضاها دارد.
رضایی: بله ولی بالاخره، چون بریکس یک محدودیتهایی دارد ممکن است در همه زمینهها ما نتوانیم این کار را انجام بدهیم اصلا ما ممکن است فرض کنیم یک رمز ارز جدیدی درست کنیم که اصلا هیچ کسی متوجه نشود ما با همدیگر چه کار داریم میکنیم، ممکن است بریکس الان دنبال همان رمز ارز بریکس باشد که آن هم یک نوعی از افای تی اف و دیگران برای آن حاکم است، نه ما میتوانیم تشکیلات دیگری درست کنیم ثانیا در مجامع بین المللی میتوانیم با همدیگر حرکتهای هماهنگ با هم در سیاست خارجی داشته باشیم بهرحال کلا به نظر من ما باید یک تغییر جدی در دیپلماسی بدهیم و یک دیپلماسی نوینی را ما بایستی در پیش بگیریم و به طرف ثابت کنیم که این فشار حداکثری دیگر روی ما اثر ندارد. این که مرتب اینها دنبال این هستند که فشار بیاورند و فکر کنند ما دیگر عقب میرویم نه، ما دیگر عقب نمیرویم و به دنبال امتیاز دادن نیستیم.
سوال: و الان در اظهارات اخیر وزیر خارجه آمریکا هم تمرکز پیدا کردند روی بحث برد موشکهای ایران و صحبت از این میکنند که برد اینها باید زیر ۵۰۰ کیلومتر بیاید این اظهارات جنابعالی را چه تحلیل میکنید؟ یعنی اهدافی که پشت این اظهارات وجود دارد به نظر شما چه است؟
رضایی: اولا من از دوستان صدا و سیما تشکر میکنم اگر یادتان باشد در همان مصاحبه روز دوم جنگ، من از صدا و سیما تقاضا کردم که شما بیایید مباحث مهمی پشت سر این جنگ و مسائل منطقه وجود دارد کارشناسان را بیاورید بحث کنید، موضوعات را باز کنید، این مسئله حمله به ایران یک مسئله سادهای نیست پشت سر این حمله مسائل بسیار مهم بین المللی، سیاست خارجی، اهدافی که آمریکا و اسرائیل دارند شما که الحمدالله این کار شد، من تشکر میکنم، بحثهای خیلی خوبی صورت گرفت الان هم من نمیخواهم آن بحثها را تکرار کنم، اما باید توجه بکنیم که این جنگی که از غزه شروع شده و آمد به لبنان و وارد سوریه شد و تا پایان امسال میخواهند در عراق یک اتفاقاتی رقم بخورد و یک بخش آن آمد وارد ایران شد و اخیرا آقای ترامپ گفت که ما باید برویم افغانستان پایگاه هوایی بگرام را بگیریم، چون بگرام یک نقطه استراتژیک هم برای کنترل ایران، روسیه و چین است یک پایگاه بسیار مهم هوایی وجود دارد این چیست؟ این چیست که اینها وارد غرب آسیا شدند و با وجود مشکلاتی که دارند که من اشاره خواهم کرد به این مشکلات، اینها چرا دارند دائم دست و پا میزنند؟ یا مثلا این حرفهایی که نتانیاهو با آن آبروریزی در سازمان ملل زد که اکثر سران کشورها بلند شدند ترک کردند، اینها چرا این کار را میکنند؟ به نظر من هنوز این مسئله بایستی باز بشود، هنوز این مسئله بایستی مشخص بشود، این حرفهایی که دیروز در لبنان زدند این اقای تامبارا که گفت کشورها و دولتهای غرب آسیا اینها کشور نیستند، اینها یک مجموعهای از قبایل هستند و ما باید مرزها را دوباره تغییر بدهیم. این حرفها حرفهای مهمی است دو تا بحث است یکی اهداف چیست؟ دوم این که آیا اینها میتوانند برسند؟ و سوم این که آیا خودشان قبول دارند که نمیرسند؟ و اگر میدانند که نمیرسند چرا این دست و پا را میزنند؟ چه اتفاقی در اسرائیل، در سرزمینهای اشغالی و در آمریکا اتفاق افتاده که اینها ناچارند این رویاپردازی کنند این کارها را انجام بدهند؟ اینها مسائل بسیار مهمی در افکار عمومی باید باز بشود، اهداف چیست؟ آیا اینها به اهداف شان میرسند؟ که من مختصر میخواهم به بعضی از نکات در این جا اشاره کنم؛ اولاً تقریباً میشود گفت از ۲۰ سال پیش به این طرف افول آمریکا شروع شد؛ این هم از مسائل بحران اوراق قرضه و بیاعتمادی به آینده دلار در سالهای آینده شروع شد که این بحث مفصل است. من در یک مقالهای در اسفند ماه سال گذشته انجام دادم که دنیای اقتصاد این را پخش کردند و این بحران را توضیح دادم. مقاله دوم را من نوشتم، حالا نمیدانم که چرا آقایان چاپ نکردند، مجلات و روزنامههای دیگر چاپ کردند، شاید آن جا من گفتم آمریکاییها نیازی به یک جنگ جدیدی دارند. قبل از این که اصلاً آمریکا وارد جنگ شود، من آن جا پیشبینی کردم برای نجات دلار اینها نیاز به جنگ دارند، باید یک جنگی انجام بدهند تا دلار نجات پیدا کند. از ۲۰ سال پیش افول آمریکا به ویژه شروع شد. چرا ترامپ جلوی کلاه خود مینویسد ما میخواهیم دوباره آمریکا را بزرگ کنیم؟ پس معلوم است آمریکا کوچک شده میخواهند دوباره بزرگش کنند. چرا نتانیاهو میگوید ما باید اسرائیل بزرگ درست کنیم؟ چون آمریکا و اسرائیل به نتیجه رسیدند اگر به دنبال کشورگشایی نباشند از بین میروند، سقوط میکنند، لذا این دست و پا زدنها که خودشان هم میدانند کار بسیار سختی است و احتمال خیلی زیادی هم نمیدهند، اما از روی ناچاری برای حفظ بقا و موجودی آمریکا و این که قدرت اول بماند و اسرائیل برای موجودیت خود که اصلاً از بین نرود میجنگد. اگر این طور باشد، این که کجا را ما پیدا کنیم که هم اثر ژئوپلتیکی داشته باشد، میشود در رقابت با روسیه و چین ما این بالا بایستیم، هم به اندازه کافی اقتصاد آمریکا را بتواند نجات دهد، گفتند این بهترینش غرب آسیاست، ما تایوان را رها کنیم، اوکراین را هم چه کار داریم، برویم روی غرب آسیا، یعنی سه تا چهار چالش داشتند؛ اوکراین، تایوان، دریای چین و غرب آسیا. اینها گفتند اولویت را بگذاریم غرب آسیا، چرا؟ چون نفت و گاز دنیا اینجاست، بالای ایران ترکمنستان و آذربایجان نفت و گاز دارند، خود ایران نفت و گاز دارد، جنوب ایران که عربستان، امارات، کویت و غیره؛ همه نفت و گاز است. گفتند ما میآییم اینجا؛ اقتصاد آمریکا نجات پیدا میکند. اما تجربه نشان داده که این دولتها؛ همه را باید عوض کنیم و تجزیه هم باید کنیم تا اطمینان داشته باشیم به مدت ۲۰ سال نفت و گاز آنها در اختیار ما باشد و بعد هم ارتشها را خلع سلاح کنیم. الان بحث تنها موشکهای ما نیست. اینها نه در لبنان، نه در سوریه، نه در عراق، نه در ایران و نه در افغانستان که اسم آن را گذاشتم کمربند طلایی که مرز چین را به مدیترانه وصل میکند؛ اولویت اول این است، بعد میروند سراغ مصر، عربستان و ترکیه؛ اینها باید خلع سلاح شوند، اینها باید ارتشهایی در حد یک پلیس داشته باشند. کشورهایی مثل عربستان و ایران را تجزیه کنند؛ چنین رویاهایی در ذهن آنهاست، به همین دلیل این قدر کشتار میکنند. این قدر کارهایی انجام میدهند که موجب شگفتی دنیا شده است. اینها در حقیقت این کارها را انجام میدهند که به این اهداف برسند و نفت و گاز را در اختیار بگیرند. از طرفی این منطقه در اختیار هر کسی باشد میتواند چین و روسیه را کنترل کند؛ یک تأثیر ژئوپلتیکی دارد؛ بنابراین این کاری که شروع کردند برای این است. ولی آیا آمریکا و اسرائیل قادر هستند این کار را کنند؟ اول از خودمان شروع میکنیم؛ ببینیم برنامههای اینها در ادامه کارشان علیه ما چیست و آیا علیه ایران موفق میشوند یا نمیشوند؟ اولاً در رابطه با ایران دنبال این هستند که اسنپبک را که انجام دادند، یک بار دیگر از نظر نظامی شانس خود را علیه ایران امتحان کنند؛ این امکانپذیر است، هرچند که آمادگی نیروهای مسلح ما با سرعت در حال افزایش است و این میتواند نقش بازدارنده داشته باشد و حوادثی در خود اسرائیل ممکن است به وجود بیاید که باز این طرحی که اینها علیه ما دارند که برای بار دوم خودشان را تست کنند، باز این انجام نشد. اینها امکانپذیر است. یا کاری که در عراق میخواهند انجام دهند، اگر زودتر از ایران انجام دهند، ممکن است آنجا در باتلاقی گرفتار شوند که باز این کار صورت نگیرد، ولی جزو خواستههایشان است، اما آیا موفق میشوند؟ ما در جنگ ۱۲ روزه فقط از ۳۰ درصد توانمان استفاده کردیم و، چون خود را برای جنگ دو ماهه آماده کرده بودیم، برخی از موشکهای خود را اصلاً به کار نگرفتیم؛ موشکهایی که رونمایی نکرده بودیم، به کار نگرفتیم. روز یازدهم و دوازدهم دیدید سجیل و خرمشهر که آمد پدیده جدیدی بود، چرا؟ چون این موشک اولاً از این دیوار آهنین پدافند هوایی رد میشود و سر موشک باز میشد؛ ۸۰ بمبلِت از این در میآمد و به هشتاد نقطه سرزمینهای اشغالی بر سر اسرائیل میخورد و اینها منفجر میشدند. ما، چون جنگ را دو ماهه برنامهریزی کرده بودیم، فکر نمیکردیم به این زودی اینها تقاضای آتشبس کنند و ما هم قبول کنیم و کار تمام شود. مطمئن باشید جنگ ما طول میکشید، امروز خبری از اسرائیل نبود. پس ما ۳۰ درصد بیشتر از توانایی خود را وارد جنگ نکردیم، اما اگر دوباره اینها شروع کنند، ما از همه ظرفیتهای خود استفاده میکنیم. قطعاً اگر اینها دوباره شروع کنند، جزو اشتباهات فاجعهآمیز برای آنها خواهد بود. ما خطوط قرمزمان را تغییر میدهیم، مسائلی است که مصلحت نیست الان وارد آنها شوم. اما آیا اینها میتوانند این مسیر طولانی را پیش بروند؟ اولاً در غزه که ماندند، لبنان؛ درست است زخمی و مجروح شده، ولی لبنان مجروح شده؛ هست. سوریه را با یک ترفند و اشتباهکاری که بعضی از کشورهای همسایه سوریه متأسفانه انجام دادند، متوجه نشدند چه شد؛ این درست، ولی تا همین جا که الان آمدند خسارات زیادی دیدند، هزینههای سنگینی شده و عمر سیاسی این طرح، بیشتر از دو سال نبوده. این طور نیست که نتانیاهو بتواند همینطور تا چند ماه آینده ادامه دهد. هر جنگی یک ظرفیتی دارد؛ مثلاً ظرفیت جنگ ایران و عراق، هشت سال بود، امکان نداشت ۹ سال شود، چون محیطهای منطقهای؛ محیط داخل ایران، محیط داخل عراق، روابط بینالملل؛ اینها یک ظرفیتی دارند، ظرفیت این کاری که آمریکا و نتانیاهو شروع کرده، چیزی حداکثر دو تا دو سال و نیم باید باشد. تا پایان امسال یا چند ماه از سال آینده بیشتر نیست. پروژهای به این بزرگی در این مدت اینها میتوانند عمل کنند؟ همین الان به چهره ترامپ یا نتانیاهو کسی نگاه کند؛ کاملاً عصبانی و نگرانی را میبیند، با خبرنگاران پرخاش میکند، اصلاً شما رئیس جمهور یک کشور هستید، به خبرنگار چرا فحش میدهید؟ یا این کشتاری که انجام میدهند یا این دستپاچگی که در آنها وجود دارد؛ این نشان میدهد که الان باتلاق شروع شده، اینها در حال رفتن به باتلاق هستند؛ بنابراین این کار به نتیجه نخواهد رسید، اینها توانایی این کار را ندارند، نه در رابطه ایران، نه در رابطه با کل منطقه، اما چه آثاری دارد؟ الان ببینید دنیا چه خبر است؟ یک نهضت بینالمللی الان در سرتاسر دنیا علیه صهیونیسم شروع شده است.
سؤال: شما زمان آقای هاشمی این را مطرح کرده بودید؟
سرلشکر محسن رضایی: بله، احتمالاً شاید یادتان باشد؛ آقای هاشمی در خاطراتش که اخیراً پخش کردند؛ این هست. میگوید آقای محسن رضایی آمد پیش من و گفت که این نهضت بینالمللی شروع میشود، من رفتم خدمت مقام معظم رهبری این را گفتم که آیا این شدنی است؟ مقام معظم رهبری به من گفت که بله، امکان دارد؛ نهضت بینالمللی ضدصهیونیسم امکان دارد. ما الان شعلههای آن را میبینیم. اصلاً بوده که تا حالا سران اسرائیل را در محاکم بینالمللی محاکمه کنند؟ آیا تا حالا شده ۱۴ کشور اروپایی تقاضا کنند از سازمان ملل که فلسطین یک کشور باید شود؟ آیا تا حالا شده کشورهایی مثل هلند و اسپانیا تحریمهایی را انجام دهند؛ خود اسپانیا الان از اتحادیه اروپا تقاضا کرده تحریم کنند و سه قرارداد تسلیحاتی خود را منحل کرده است. یا در کشورهایی مثلاً صندوق بازنشستگی دانمارک؛ اسرائیل آنجا سهمی داشته، این صندوق بازنشستگی آمده گفته ما سهم شما را نخواستیم، اسرائیل را بیرون کردند. الان تیمهای ورزشی اسرائیل در مجامع بینالمللی تحریم شدند. این در سطح دولتهاست و این در سطح مردم که غوغایی است. همین امروز تظاهرات دهها هزار نفری آلمان، لندن، آمریکا و کشورهای دیگر را ببینید، حتی داخل خود اسرائیل و در جهان اسلام این پدیده...، در خود نیویورک، واقعاً یک نهضت بینالمللی ضدصهیونیسم در حال شکل گرفتن است. قبلاً وقتی میگفتند صهیونیسم، میگفتند نگویید صهیونیست؛ این یعنی یهودیستیزی، الان دیگر کسی نمیگوید صهیونیسم یعنی یهودیستیزی. میگویند نه بابا یهودیستیزی یک بیماری خطرناکی است، یک نژادپرستی و نسلکشی است. الان معادلهایی که با صهیونیسم در دنیا در افکار عمومی، ادبیات، فیلم، سینماها و هنرمندان دنیا پیدا میشود؛ این خیلی چیز مهمی است، ثانیاً در کشور خود ما آیا یک قیام ملی در مقابل صهیونیسم شکل نگرفت و هنوز ادامه ندارد و متأسفانه یک عدهای میخواهند از طرق مختلف، قیام ملی را کم کم سرد کنند، در حالی که مطمئناً با این اسنپبک و کارهای که اینها علیه ملت ما میخواهند کنند، این قیام ملی که در ایران شروع شده، این خاموش نخواهد شد و شعلهورتر خواهد شد. پس ما امروز در دنیا تنها نیستیم. یک زمانی بود میگفتند ایرانیها روز قدس به پا میکنید، شما تنها هستید. ولی آیا امروز ایران تنهاست؟ آیا ما در مواجهه با صهیونیسم، امروز تنها هستیم؟ یک زمانی ایرانهراسی را در منطقه اشاعه میکردند و اسرائیل کم کم رفته بود در خفا، ولی آیا امروز در منطقه از دفاع ایران از خود در مقابل اسرائیل کشورها و مردم منطقه خوشحال نشدند؟ ما امروز دیگر در مقابل اسرائیل تنها نیستیم، ملت ما در جنگ و دفاعی که روبروی اسرائیل دارد، دیگر نه در منطقه و نه در دنیا ما تنها نیستیم؛ ولی مسأله ادامه دارد. بالأخره مسئولین ما آتشبس را پذیرفتند، حرف منطقی هم داشتند؛ حرف منطقی آنها این است که ما باید ثابت کنیم که دنبال گسترش جنگ نیستیم، نمیخواهیم منطقه به آتش کشیده شود و این هم به عنوان اولین پیروزی جمهوری اسلامی چرا ثبت نشود؟ الان که ترامپ تقاضای آتشبس کرده، ما این آتشبس را میپذیریم، اولین پیروزی برای جمهوری اسلامی باشد، ولی معتقدم اگر جنگ ادامه پیدا میکرد؛ ظرف دو ماه، امروز خبری از اسرائیل نبود. به هر حال ما این آتشبس را پذیرفتیم، ولی از فردای آتشبس اینها هم در میدان اقتصادی که الان دیدید اسنپبک را انجام دادند، هم در میدان رسانهای و فضای مجازی شروع کردند که آب و برق ایران قطع میشود، شما بیچاره میشوید، من یاد خاطرهای در جنگ افتادم؛ تقریباً دو تا سه ماه از جنگ گذشته بود، من اهواز رفته بودم، دوستان به من گفتند هواپیماهای بعثی عراق آمدند از آن بالا مدام کاغذ پخش میکنند، گفتم بروید این کاغذها را بگیرید، اینها که باید بمب بریزند، چرا کاغذ پخش میکنند؟ رفتند یکی از کاغذها را بردیم دیدیم نوشته بود سربازان ایرانی هر چه سریعتر تسلیم شوید، به زودی تمام ایران اشغال میشود و جمهوری اسلامی ساقط میشود، ما شما را نجات میدهیم، اگر شما به ارتش بعثی عراق بپیوندید، همه نجات پیدا میکنید. من وقتی بعضی از این دروغها، شایعات و مسائل رسانهای را میبینم یاد این کاغذهای هواپیماهای عراقی میافتم. این جنگ روانی در تمام جنگهای دنیا همیشه بوده و البته مردم ما در همین جنگ ۱۲ روزه جانانه پای کار آمدند، پیام میدادند، به قول امروزیها، کامنت میدادند، میایستاندند در مقابل این شایعات و میگفتند شما دروغ میگویید و ما از وطن خود دفاع میکنیم. پس ما باید از تمام توان خود استفاده کنیم، اما از کجا شروع کنیم. من پیشنهادم این است که اول میدان اقتصادی را فعال کنیم. مردم در این ۱۲ روز ثابت کردند که برای حضور در همه صحنههای کشور آمادهاند، چرا از حضور مردم در اقتصاد استفاده نکنیم؟ ولی یک سری پیشنهادات دارم که البته اینها را در شورای اقتصادی هم طرح میکنیم و خدمت رئیس جمهور هم فرستادیم. اولین مسأله این است که هر چه سریعتر ۱۰ درصد سهام شرکت ملی نفت وارد بورس شود. کل ذخایر و دارایی شرکت ملی نفت هزار میلیارد دلار است؛ ۱۰ درصد آن میشود صد میلیارد دلار، دولت بیاید ۵۰ درصد این را به عنوان پسانداز ملی به اشخاص به عنوان پسانداز نه مصرف قرار بدهد که بعد از پنج سال با سرمایهگذاریهایی که صورت میگیرد، اصل و فرع آن به دست مردم برسد، ۵۰ درصد آن هم خود دولت در تولید انرژی و برق استفاده کند. موضوع دوم؛ ما میدانهای مشترک مرزی با عراق، کویت، عربستان، قطر و امارات داریم، این میدانهای گاز و نفت مشترک ما را میبرند، ما به خاطر این که نمیتوانیم سرمایهگذاری کنیم، تماشاچی هستیم. تعدادی از اینها را در اختیار صندوق توسعه ملی قرار دهند که دولت این صد میلیارد دلار بدهکاری که خود و شرکت نفت به صندوق دارد، از دادن این مخازن به صندوق توسعه ملی، اولاً بدهیهای خود را صاف کند و ثانیاً خود صندوق توسعه ملی بیاید سرمایهگذاری کند در اینجا، موضوع بعد ما یک سری اختیاراتی به استانها بدهیم که اخیراً دولت داده، ولی مجلس شورای اسلامی مخالفت کرده، فرصت ۴۵ روز دولت تمام شده، ما الان دوباره باید در شورای عالی اقتصادی بنشینیم، من از آقای قالیباف و اژهای تقاضا میکنم این پیشنهاد دولت را قبول کنند. طرحی که من داشتم؛ ایالتهای اقتصادی، آقایان نمیخواهند عمل کنند؟ اختیارات الان بدهند به استانها، مردم راه نیفتند از آن طرف سیستان و بلوچستان بیایند تهران وزارتخانهها و در صف قرار بگیرند، مجوز بگیرند، مشکلاتشان را حل و فصل کنند. موضوع بعد هم؛ همان طور که عرض کردم؛ وزارت خارجه مکلف شده این اتحادیه کشورهای تحریمی را تشکیل بدهد، این اتحادیه یک بلوک جدیدی برای ما درست میکند که ما میتوانیم انجام دهیم. این در بعد میدان اقتصادی را بیاییم فعال کنیم؛ از همه ظرفیتهای خود ازجمله اقتصاد. میدان دوم؛ میدان اجتماعی است. هیچ رویداد بزرگی در ایران بدون حضور مردم به نتیجه نرسیده و مردم ثابت کردند که فرشته نجات ایران؛ خود مردم هستند و مردم الان آماده هستند، الان آمدند پشت سر نظام، پشت سر رهبر انقلاب، در کنار دولت قرار گرفتند، خیلی کارهایی میتوانند مردم انجام دهند. به نظر من، مؤسسات مختلف دولتی و عمومی دفاتری باز کنند که هر جوان و فردی آمادگی دارد، کسی اختراع دارد، کسی میتواند سرمایهگذاری کند، به این دفاتر مراجعه کنند و این دفاتر را نیندازند در بروکراسی جدید، مردم را به صحنه بکشانند؛ کار فرهنگی، کار فیلم، کارهای مختلف را انجام میدهند. موضوع دوم این است که این حماسهای که مردم خلق کردند، آثارش را در میادین ورزشی دیدیم. فکر میکنید چرا برای اولین بار این همه قهرمانان ما مدال طلا آوردند؟ آیا این اثر آن حماسه و غیرتی نبود که در جنگ ۱۲ روزه به دست آمد؟ چرا قهرمانان ما به محض این که موفق میشوند، سلام نظامی در مقابل پرچم میدهند؟ این نشان میدهد که ما از مردم، روحیات، ادبیات، هنرمندان و روشنفکران آنها بیاییم استفاده کنیم، چرا فقط دولت باید برود روبروی اسرائیل قرار بگیرد؟ مردم همانطور که در جنگ ۱۲ روزه اگر نمیآمدند، نیروهای مسلح و دولت نمیتوانستند موفق شوند، مردم آمدند، پس ما میدان اجتماعی را هم عمل کنیم. یک بخشی هم خنثی کردن این فضاهای تبلیغی و اضطرابهای پیدرپی است که درست میکنند. الان این رسانههای خارجی، گویی مأمور شدند که به طور مستمر و پیدرپی اضطراب روانی برای مردم درست کنند و خبر دروغ تولید میکنند، مردم بهتر میتوانند مواجه شوند با این موضوع. میدان سوم البته دفاع و نیروهای مسلح است. من اینجا نمیخواهم مسأله را باز کنم، ولی به مردم عزیزمان میگویم که نیروهای مسلح به دستور مقام معظم رهبری تمام ضعفهایی که بوده و نقاط قوت خود را شناسایی کردند، چگونه به نقاط قوت اضافه کنند و چگونه این آسیبها و ضعفها را برطرف کنند، میدان نظامی هم همینطور و میدان مذاکره؛ میدان مذاکره را رها نمیکنیم، اما با تغییر در رویهها، تغییر در محتوا، در پیش گرفتن یک دیپلماسی نوینی که آن جا اشاره کردم. به هر حال ما بایستی به سمت جلو جهش پیدا کنیم، همان طور که سال اول جنگ همه میگفتند این جنگ دیگر به بنبست رسیده، ۲۰ سال طول میکشد، شما بیایید بروید پیش اربابتان. به محض این که فرماندهان عوض شدند، مقام معظم رهبری هم آمد رئیس شورای عالی دفاع و رئیس جمهور شد، ظرف ۹ ماه ما بیش از سرزمین لبنان، سرزمین خود را که اشغال شده بود، آزاد کردیم، اینجا هم میتوانیم، اینجا مشروط به این که اعتماد به نفس پیدا کنیم، همه تواناییهای خود را پای کار بیاوریم، میدان دیپلماسی، میدان اقتصادی، میدان اجتماعی، میدان نظامی را اگر فعال کنیم، بدون شک به پیروزی بزرگی دست پیدا میکنیم، اما این پیروزی تنها حفظ امنیت ما نخواهد بود. این پیروزی؛ پیروزیِ یک مصافی است بین آمریکا و اسرائیل از یک طرف و کشورهای منطقه و به ویژه ایران از طرف دیگر. ایران اگر انشاءالله به فضل پروردگار اینجا پیروز شود، کانون منطقه خواهد شد و ما میتوانیم با این کانونیت؛ صلح، برادری و امنیت را در کل منطقه پیدا کنیم. اصلاً اتاق جنگ مشترک میتوانیم درست کنیم. حالا اگر تشکیل یک سپاه محمد از همه کشورها کار زودی است و در دسترس نیست، ولی ما میتوانیم از ابتدا به عنوان یک همکاری دستهجمعی از کشورهای منطقه شروع کنیم. پیروزی ایران میتواند باعث شود که گشایش بسیار وسیعی در منطقه برای ایران به دست میآید، در سطح بینالملل مطمئن باشید با پیروزی ما دیگر این آمریکاییها التماس خواهند کرد، دیگر مثل این طور نیست که از موضع بالا فکر کنند ایران ضعیف شده، میتوانند حالا هر کاری را انجام دهند، گشایش بینالمللی و منطقهای ما در میدانی که همه تواناییهای خود را فعال کنیم، به دست میآید.