مجله پکن ریویو که بهنوعی صدای حزب کمونیست است در اینباره در مطلبی نوشت که چین باید تمرکز خود را معطوف به توسعه هوش مصنوعی روی کشورهای جنوب جهانی کند. این مجله در ادامه نوشت: ایالات متحده، اروپا و چین هر یک در حوزه حکمرانی هوش مصنوعی پیشرفتهای قابلتوجهی داشتهاند؛ اتحادیه اروپا قانون هوش مصنوعی خود را به اجرا گذاشته، دولت ایالات متحده دستورات اجرایی مرتبط با هوش مصنوعی را صادر کرده و چین نیز مجموعهای از قوانین و مقررات این حوزه را وضع کرده است. این اقدامات هر کدام بر اساس مدلها و معیارهای حکمرانی ویژه هر یک از این بازیگران صورت گرفتهاند.
در این میان اهمیت «اعلامیه شانگهای درباره حکمرانی جهانی هوش مصنوعی» که در تاریخ ۴ ژوئیه ۲۰۲۴ و در چارچوب «کنفرانس جهانی هوش مصنوعی و نشست سطح عالی حکمرانی جهانی هوش مصنوعی» تدوین شد، نباید نادیده گرفته شود. این اعلامیه به همراه قطعنامه اخیر سازمان ملل متحد درباره ظرفیتسازی هوش مصنوعی اهمیت ویژهای دارند، چرا که نگرانیهای کشورهای در حال توسعه را بازتاب میدهند و هدف آنها کاهش شکاف میان جنوب و شمال جهانی در عرصه هوش مصنوعی است.
سه مساله حیاتی در حکمرانی جهانی هوش مصنوعی قابل شناسایی است. نخست تجزیه ژئوپلیتیک و فقدان همکاری که مانعی جدی برای شکلگیری حکمرانی جهانی دموکراتیک محسوب میشود. دوم شکاف میان کشورهایی که قوانین حکمرانی هوش مصنوعی خود را تدوین کردهاند و آنهایی که چنین قوانینی ندارند؛ این شکاف میتواند حاکمیت ملی را تضعیف کرده و بخش بزرگی از کشورهای جهان را از دسترسی به قوانین بنیادین حکمرانی محروم سازد. سوم انحصار هوش مصنوعی در اختیار شرکتهای بزرگ خصوصی و نقش تعیینکننده آنها در تعیین قواعد بازی میتواند اکوسیستمهایی غیردموکراتیک ایجاد کرده، سرمایههای بزرگ را به کارگران ترجیح دهد و سودها را در اختیار گروهی محدود متمرکز کند.
علاوه بر این چالشهای اصلی جنوب جهانی در حوزه حکمرانی هوش مصنوعی شامل توسعه ظرفیتهای داخلی برای مشارکت فعال در انقلاب تکنولوژیک جاری و شکست پویایی مرکز-پیرامون است. این کشورها باید سطح همکاری خود را برای تدوین معیارها و اصول حکمرانی با محوریت جنوب جهانی افزایش دهند و با سیاستهای مشترک نقش موثرتری در شکلگیری تعاریف و استانداردهای جهانی ایفا کنند. چشمانداز حکمرانی جهانی هوش مصنوعی در کوتاهمدت چندان دلگرمکننده به نظر نمیرسد.
احتمالا گسست و قطبیشدن جهانی ادامه خواهد یافت و منافع ژئوپلیتیک غرب در تسلط بر هوش مصنوعی، به عنوان یک فناوری استراتژیک در انقلاب صنعتی کنونی، ممکن است منجر به تشدید رقابت و مناقشات با قطبهای نوظهور شود؛ امری که به ضرر همکاری جهانی تمام خواهد شد. در آمریکای لاتین و کارائیب نیز، تمایل ایالات متحده به حفظ هژمونی خود در نیمکره غربی، در هر شرایطی، مقاومت در برابر توسعههای مستقل و همکاری با سایر کشورهای نوظهور یا در حال توسعه را تشدید میکند.
در مسیر شکلگیری حکمرانی جهانی هوش مصنوعی ضروری است که دیدگاههای کشورهای در حال توسعه تقویت شود. این اقدام باید با هدف جلوگیری از گسترش شکاف تکنولوژیک، کاهش اثرات دینامیک مرکز-پیرامون و جلوگیری از حذف اکثریت بشریت از فرآیند شکلدهی اصول و هنجارهای حکمرانی یک فناوری کلیدی انجام گیرد.
سازمان ملل متحد به عنوان مجمعی جهانی و دموکراتیک که نماینده تمامی کشورها در تدوین معیارهای مشترک برای حکمرانی هوش مصنوعی است میتواند نقش کلیدی در کاهش گسست ژئوپلیتیک و ایجاد ساختاری حکمرانی ایفا کند که منافع کشورهای در حال توسعه را مدنظر قرار دهد. همچنین تدوین قوانینی که با منافع اکثریت جمعیت جهان همخوانی داشته باشد و هدف آن خیر عمومی باشد، برای ایجاد حکمرانی عادلانه و پایدار در عرصه هوش مصنوعی حیاتی است.
توسعه همکاریها در زمینه تحقیق، توسعه، نوآوری و توسعه مشترک هوش مصنوعی برای حال و آینده بشریت و بهویژه برای کشورهای جنوب جهانی حیاتی است. بر این اساس ضروری است که جنوب جهانی نقش و نفوذ بیشتری در تدوین معیارها و استانداردهای حکمرانی جهانی هوش مصنوعی داشته باشد. در این مسیر مسائل کلیدی شامل مدیریت دادهها، تقویت حاکمیت ملی، کاهش شکاف تکنولوژیک، ارتقای رفاه جمعیت، توزیع عادلانه مزایا و کنترل انحصارهای بزرگ خصوصی است. توجه به این محورهای مهم میتواند نقش موثر جنوب جهانی را در شکلدهی به آینده این فناوری استراتژیک تضمین کند.