آسیب های مدرسه ای شدن در دوره طلایی کودکان

عصر ایران سه شنبه 08 مهر 1404 - 09:11
در ایران نیز گرچه حمایت‌هایی از تغذیه صحیح و سلامت کودکان صورت گرفته است، منت‌ها در بخش آموزش و تربیت عملاً تمرکز بر دوره مدرسه‌ای است. شاهد مؤید اینکه اعتبارات سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک برای راهبری و حمایت از این بخش کمتر از یک‌هزارم اعتبارات وزارت آموزش‌وپرورش است.

مجتبی همتی‌فر در فرهیختگان نوشت: دوره اوان کودکی (زیر هفت سالگی) یکی از مهم‌ترین دوره‌های رشد و زندگی انسان است. با فرهنگ‌سازی عمومی در چند دهه اخیر، رشد و تربیت این دوره در نظر والدین و دولتمردان و فعالان تربیتی ایران ارجمندی برجسته‌ای یافته است. اوج آن را می‌توان راه‌اندازی نهادی ملی و تخصصی برای تولی‌گری این زیست‌بوم مهم دانست. 

تأسیس «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» از اوایل سال ۱۴۰۰، نقطه عطف ویژه‌ای در توجه به کودکی در ایران محسوب می‌شود. این سازمان که دوره استقرار و تثبیت خود را طی می‌کند، توانسته بخشی از دشواری‌های ناشی پراکندگی و فقدان نهاد تخصصی در این حوزه را رفع کند. با استقرار کامل آن، امید می‌رود که چونان مرجع تخصصی ملی، سیاست‌ها و برنامه‌های نظام درباره رشد و تربیت اوان کودکی را تولی‌گری و راهبری کند. 

در عین برجسته‌شدن روزافزون جایگاه و اهمیت رشد و تربیت اوان کودکی بر اساس تأکید آموزه‌های اسلامی و یافته‌های عصب‌شناسی، روانشناسی رشد و مطالعات تربیتی و اقتصادی، این حوزه در ایران با چالش‌های جدی مواجه است که باید مورد توجه سیاست‌گذاران و کارشناسان قرار گیرد. برخی از مهم‌ترین این چالش‌ها که وضع کنونی ما حاصل آن است، عبارتند از: 

نادیده گرفتن بازدهی اقتصادی

۱-عدم سرمایه‌گذاری و حمایت حاکمیتی: جیمز هکمن در مطالعه خود که به برنده شدن جایزه نوبل در سال ۲۰۰۰ میلادی انجامید، نشان داد که سرمایه‌گذاری کشورها روی رشد و تربیت دوره اوان کودکی بیشترین بازدهی اقتصادی را داراست (تا ۱۶ برابر!). این یافته باعث شد که کشورهای مختلف به سرمایه‌گذاری جدی بر این دوره از رشد و تربیت انسان اهتمام کنند. در ایران نیز گرچه حمایت‌هایی از تغذیه صحیح و سلامت کودکان صورت گرفته است، منت‌ها در بخش آموزش و تربیت عملاً تمرکز بر دوره مدرسه‌ای است. شاهد مؤید اینکه اعتبارات سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک برای راهبری و حمایت از این بخش کمتر از یک‌هزارم اعتبارات وزارت آموزش‌وپرورش است! 

غفلت از طیف کامل رشد

۲- تقلیل اوان کودکی به «پیش‌دبستانی»: اوان کودکی دوره طلایی از پیش از تولد تا بدو به مدرسه را در بر می‌گیرد که در آن «آزادی عمل کودک برای بازی، کشف جهان پیرامون و آموختن» مورد تأکید است. دوره «پیش‌دبستانی» حلقه‌ای از این زنجیره است که قرار بوده کودک را با شیب ملایم برای ورود به مدرسه آماده کند، در عین اینکه رنگ و بوی کودکانه آن را پاسداری کند (پیش‌دبستانی به عنوان دوره آمادگی). منتها به دلیل غفلت و ناآگاهی، اغلب دوره اوان کودکی به «پیش‌دبستانی» تقلیل یافته است. 

در نتیجه حاکم شدن این نگاه تقلیل‌گرایانه، گونه‌های تربیتی سوای «پیش‌دبستانی» در چرخه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی مغفول مانده است. نگران‌کننده اینکه در صورت استمرار این غفلت، سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک به «سازمان ملی پیش‌دبستانی» یا «سازمان ملی کودکستان‌ها» فروکاسته خواهد شد. این در حالی است که «تربیت کودک در بسترهای خانواده‌محور» حائز اهمیت بسیاری است و در کشورهای مختلف، تقویت والدگری و تربیت خانواده در سنین آغازین کودکی و حتی در سال‌های پسین آن مورد توجه روز افزون قرار دارد.

برنامه هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران نیز گونه‌های متنوع دیگری از خدمات تربیتی همچون «خانه مادر و کودک» را در راستای تکریم و تسهیل مادری به رسمیت شناخته است که متأسفانه کم و بیش از پیگیری آن غفلت شده و پیگیری تحقق آن از سوی نهادهای مسئول ضروری است. 

دور شدن از بازی‌محوری

۳- آفت مدرسه‌ای‌شدن اوان کودکی: در ذیل فضای کنکورزده و میل به آموزش هر چه سریع‌تر و بیشتر، برخی از نگاه‌های غیرکارشناسی و اقدامات شتاب‌زده باعث شده که در دوره پیش‌دبستانی، به صورت زودهنگام فضای مدرسه‌ای حاکم شود. آموزش الفبا، محوریت کتاب درسی و فعالیت‌های قلم و کاغذی و اعمال شرایط انضباطی همگی با رویکرد بازی‌محوری و انعطاف این دوره نامتناسب است و به رشد و تربیت شایسته کودکان آسیب وارد می‌کند. 

شکاف طبقاتی در دسترسی

۴- حداقلی‌بودن پوشش دوره پیش‌دبستانی: گرچه امروزه والدین درک بالایی از اهمیت دوره پیش‌دبستانی دارند، اما به دلیل سیاست غیررایگان بودن این خدمت آموزشی، قریب به نیمی از جمعیت کودکان مشمول ایرانی از آن بی‌بهره مانده‌اند. در حال حاضر، اعتبارات دولتی برای حمایت از حضور کودکان محروم در دوره پیش‌دبستانی بسیار ناچیز است. این در حالی است که برآورد می‌شود خسارات مالی مستقیم ناشی ازعدم آمادگی برخی از دانش‌آموزان پایه اول ابتدایی و مردودی در این پایه، سالیانه حداقل ۱-۲ هزار میلیارد تومان باشد. 

با سیاست‌های سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک در سال‌های اخیر، تعداد مراکز ارائه‌دهنده دوره پیش‌دبستانی افزایش قابل توجهی داشته است، منتها مشکل فقط «دسترسی» نیست. اغلب این مراکز توسط بخش غیردولتی و خصوصی راه‌اندازی شده‌اند و از آن‌ها برای خدمت‌رسانی در مناطق محروم و نیازمند حمایتی نمی‌شود. 

برای «بهره‌مندی» واقعی همه کودکان از مزایای دوره پیش‌دبستانی، باید سیاست‌های حمایتی و مالی دولت متحول شود. رایگان شدن دوره پیش‌دبستانی - حداقل برای دهک‌های اول تا چهارم - یکی از پیشنهادهای سیاستی مؤثر در کیفیت‌بخشی به نظام تعلیم و تربیت و کمک به برقراری عدالت آموزشی است. 

کمیت فدای کیفیت

۵- کیفیت پایین خدمات دوره پیش‌دبستانی: در یک دهه اخیر، مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش اهتمام قابل توجهی در افزایش پوشش دوره پیش‌دبستانی داشته‌اند. با شیوع اپیدمی کرونا، پوشش پیش‌دبستانی در دولت دهم افت قابل توجهی کرد که بعضاً از آن با عنوان «سقوط» هم یاد کرده‌اند. بعد از کرونا، احیای کودکستان‌های تعطیل شده با شیب ملایمی وضعیت را به حالت طبیعی برگردانده است. 

با این حال، تلاش‌های مذکور برای افزایش کمی پوشش، با محدودیت‌های اجرایی مواجه بوده است. بدین منظور، دوره‌های کوتاه‌مدت یک ماهه تابستانی برای ایجاد آمادگی در کودکان بازمانده از خدمات رسمی پیش‌دبستانی طراحی و اجرا می‌شود. این اقدام گرچه ستودنی است، اما شواهد نشان می‌دهد که در واقعیت به دلیل ضعف کیفی دوره‌ها، اثر چندانی بر آمادگی کودکان برای ورود به پایه اول ابتدایی نداشته است.

ثابت ماندن نرخ مردودی پایه اول ابتدایی در ۱۵-۱۰ سال گذشته شاهد متقنی در این باره است. ضمن اینکه با اضافه شدن آمار دوره‌های کوتاه‌مدت به نرخ پوشش اصلی پیش‌دبستانی، آمار پوشش در برخی از سال‌ها افزایش ظاهری را نشان می‌دهد، منت‌ها با در نظر گرفتن تعریف استاندارد دوره پیش‌دبستانی (دوره یک الی دو ساله) و موضوع کیفیت، افزایش این شاخص آموزشی را نباید جدی گرفت. علاوه بر اینکه متأسفانه تأکید بر افزایش کمی پوشش، توجه مسئولان مذکور را از ضعف کیفی این دوره‌ها دور کرده است. 

غلبه نگاه بروکراتیک

۶- نگرش طفیلی به اوان کودکی: به دلیل سابقه کشور در اجرای پیش‌دبستانی با محوریت معاونت آموزش ابتدایی و اغلب به صورت ضمیمه دبستان‌ها، تعلیم و تربیت اوان کودکی به صورت «طفیلی» و ذیل سایه فرهنگ مدرسه‌ای فهم شده است. فقدان نگرش «زیست‌بومی» و غلبه نگاه بروکراتیک و بالا به پایین، از آفت‌های تبعی این نگرش به شمار می‌آید. این در حالی است که این دوره رشدی و تربیتی ویژگی‌های متمایزی دارد که در فضا و نوع خدمات و مربی و محتوا اقتضائات دیگری را می‌طلبد. 

اخیراً طرحی در مجلس شورای اسلامی برای «تقویت نظام آموزشی کشور» مطرح شده است که به دوره پیش‌دبستانی نیز پرداخته است. چنین توجهی به دوره پیش‌دبستانی به عنوان یکی از مؤلفه‌های تقویت و ارتقای نظام آموزش‌وپرورش کشور نکته کارشناسی و شایسته تقدیر است. منتها به نظر می‌رسد طرح مذکور نسبت به وضعیت کنونی پیش‌دبستانی در ایران دقت لازم را نداشته است و راهکارهای مطرح شده نسبتی با چالش‌های اصلی این حوزه ندارند.

از این رو تصویب و اجرای آن نه‌تنها کمک چندانی به بهبود وضعیت رشد و تربیت اوان کودکی (به ویژه پیش‌دبستانی) نخواهد کرد، بلکه با اختلال در زیست‌بوم این حوزه و همچنان اختلال در نظام مدرسه کشور، تبعاتی را در پی خواهد داشت که بعضاً قابل پیش‌بینی نیز نیستند. 

در همین باره می‌توان نکات جزئی‌تری را مطرح کرد، از جمله: 

الف) در این طرح پیشنهاد شده که یک سال از آموزش ۱۲ساله مدرسه‌ای کاسته شود و به دوره پیش‌دبستانی اختصاص یابد (آغاز دوره پیش‌دبستانی از ۵ سالگی). به نظر می‌رسد چنین پیشنهادی با هدف رسمیت دادن به دوره پیش‌دبستانی بدون تحمیل هزینه اضافی به نظام آموزشی باشد. پیش‌بینی می‌شود که این تغییر ساختاری نه تنها آسیب‌های جدی به نظام مدرسه وارد خواهد کرد، بلکه به دلیل فرهنگ تربیتی حاکم بر جامعه، دوره پیش‌دبستانی به لحاظ محتوایی ذیل دوره ابتدایی هضم شود و از اصالت «کودکی» آن چیزی باقی نماند. در نتیجه تبعات اجرای چنین ایده‌ای بر نظام تعلیم و تربیت کشور تحمیل خواهد شد، بدون اینکه هدف اصلی محقق شود. 

ب) در این طرح پیشنهاد شده که دوره پیش‌دبستانی «اجباری» شود. راهبرد «اجباری کردن» به طور متعارف برای فرهنگ‌سازی و سوق دادن خانواده‌ها به حضور فرزندانشان در دوره‌های آموزشی به کار می‌رود. در حالی که اغلب خانواده‌های دهک‌های پایین‌تر توان مالی ثبت‌نام و بهره‌مندی فرزند خود از خدمات پولی دوره پیش‌دبستانی را ندارند، اجبار قانونی به افزایش کمی و کیفی دوره پیش‌دبستانی کمکی نخواهد کرد. مشکل اصلی «غیررایگان بودن» دوره پیش‌دبستانی است، نه «غیراجباری بودن» آن. از این رو صرف اجبار کردن بدون پیش‌بینی اعتبارات حمایتی متناسب و پایدار اثر چندانی نخواهد داشت. 

ج) در این طرح پیشنهاد شده است که دولت بتواند با تأسیس مراکز پیش‌دبستانی در این حوزه خدمت‌رسانی کند. گرچه جزئیات اجرای این بخش از ایده تصریح نشده، اما پیش‌بینی می‌شود اختصاص بخشی از فضای مدارس به اجرای دوره پیش‌دبستانی و استخدام مربیان دولتی مدنظر باشد.

مسئله اینجاست که در حال حاضر نیز برای استفاده از ظرفیت مدارس دولتی در توسعه دوره پیش‌دبستانی ظرفیت قانونی وجود دارد، منت‌ها محدودیت‌های فضا و نیروی انسانی مانع اصلی تحقق چنین ظرفیتی به ویژه در مناطق محروم بوده است. علاوه بر این، تفاوت قابل توجه جوّ تربیتی مدرسه با اقتضائات اوان کودکی نیز از نکاتی است که می‌تواند عرصه لازم برای پیش‌دبستانی را به صورت منفی تحت‌الشعاع قرار دهد. 

د) به عنوان نکته پایانی، طرح مذکور ابزار «قانون» را برای «تقویت کیفی نظام آموزش‌وپرورش» به کار گرفته است؛ درحالی‌که به نظر می‌رسد وضع کنونی نظام تعلیم و تربیت ایران ناشی از خلأ یا منع قانونی نباشد. تجربه بر زمین ماندن اجرای سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش و گذشت حدود ۱۴ سال از ابلاغ آن به عنوان یک سند بالادستی مهم را باید جدی گرفت. قانون و سند حلال مشکلات نیست و تصمیم‌های غیردقیق می‌تواند وضعیت را بغرنج‌تر نیز کند.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.